سایت جمهوریت نوشت:
یکشنبه سیاه در تاریخ واژگان سیاسی کشور عنوان جلسهای در مجلس شورای اسلامی شد که حدود یک سال پیش اتفاقات زیادی در آن رخ داد، جلسه ای که آغاز آن با دستور کار استیضاح عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم آغاز شد اما در ادامه آن اقداماتی رخ داد که حواشی زیادی را به همراه ذاشت و بسیاری در این میان وزیر کار دولت دهم را قربانی اقدامات رئیس دولت دهم میدانند اما نگاهی به تمام صحبتهایی که در جلسه آن روز رخ داد میتواند به خوبی حقایق رخ داده را در کفه قضاوت و انصاف قرار دهد.جلسه ای که پایانی بر بگم بگم های احمدی نژاد بود و چهره واقعی اقدامات او را به مردم شناساند و منشا تحولات بسیاری در حوادث کشور شد که حتی تا روزهای جاری نیز ادامه دارد و به عقیده بسیاری از کارشناسان سیاسی، سخنان محکم آن روز رئیس مجلس، آغازی بر پایان محمود احمدی نژاد بود.
«یکشنبه سیاه» هرچه بود داستانی تلخ بود از آنچه در آن جلسه رخ داد، اتفاقاتی که پخش فیلم از سوی محمود احمدی نژاد را عامل اصلیی رخداد آن میدانند. پس از گذشت یک سال از ان ماجرا بررسی دقیقی تاکنون صورت نگرفته و پایگاه خبری - تحلیلیجمهوریت، برای نخستین بار متن کامل این جلسه را منتشر میکند.
1 ـ اعلام رسمیت جلسه و قرائت دستور
رئیس ـ بسمالله الرحمن الرحیم
جلسه با حضور 218 نفر از نمایندگان رسمی است، دستور جلسه را قرائت بفرمایید.
دبیر (محمد حسین فرهنگی) ـ بسمالله الرحمنالرحیم
دستور جلسه شصت و چهارم روز یکشنبه پانزدهم بهمنماه 1391 هجریشمسی مطابق با بیست و دوم ربیعالاول 1434 هجریقمری:
1 ـ بررسی استیضاح آقای عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی.
2 ـ ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون مشترک درمورد طرح یکفوریتی انتزاع وظایف و اختیارات بخش کشاورزی از وزارت صنعت، معدن و تجارت و الحاق آن به وزارت جهاد کشاورزی.
3 ـ گزارش کمیسیون اجتماعی درمورد لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست (اعاده شده از شورای محترم نگهبان).
4 ـ گزارشکمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درمورد لایحه عضویت دولت جمهوری اسلامی ایران در گروه هشت کشور در حال توسعه (گروه دی - 8) (اعادهشده از شورای محترم نگهبان).
5 ـ گزارش کمیسیون قضائی و حقوقی در مورد لایحه حمایت خانواده (اعاده شده از شورای محترم نگهبان).
2 ـ تلاوت آیاتی از قرآن مجید
رئیس ـ تلاوت آیاتی از کلامالله مجید را آغاز بفرمایید.
(آیات 14 ـ 1 از سوره مبارکه «فجر» توسط قاری محترم آقای حمیدرضا احمدیوفا تلاوت گردید)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ـ بسمالله الرحمن الرحیم
وَ الْفَجْرِ * وَ لَیالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ * هَلْ فِی ذلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ * أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ * إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ * الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ * وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ * وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتادِ* الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ * فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسادَ * فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ * إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ *
(صدقالله العلی العظیم ـ حضار صلوات فرستادند)
رئیس ـ از جناب آقای احمدیوفا قاری محترم تشکر میکنیم، ترجمه آیات را قرائت بفرمایید.
(ترجمه آیات توسط آقای شاهین محمدصادقی قرائت گردید)
به نام خداوند بخشنده مهربان
«سوگند به سپیدهدم و سوگند به شبهای دهگانه و سوگند به زوج و فرد و سوگند به شب، آن دم که بگذرد. آیا در این همه سوگندی برای خردمندی نیست؟ مگر ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد و با شهر ارم و ستونهایش؟ همان که در میان شهرها هرگز مانند آن ساخته نشده بود و با ثمود که تخته سنگها را در آن وادی میبریدند و با فرعون و میخهای شکنجهاش؟ آنان که در شهرها سر به طغیان برداشتند و در آنها فساد بسیار کردند تا سر انجام پروردگارت تازیانه عذاب بر سرشان فرود آورد. بیگمان پروردگار تو در کمینگاه است». هدیه به ارواح طیبه شهدای انقلاب اسلامی و روح مطهر حضرت امام راحل صلوات بفرستید (حضار صلوات فرستادند).
رئیس ـ اسامی تأخیرکنندگان را اعلام بفرمایید.
دبیر (محمدصادقی) ـ تأخیرکنندگان جلسه امروز عبارتند از آقایان: محمدسعید اربابی (ایرانشهر، سرباز و دلگان)، محمدسعید انصاری (آبادان)، حمیدرضا خصوصیثانی (صومعهسرا)، جواد سعدونزاده (آبادان)، احمد شوهانی (ایلام، ایوان، شیروان و چرداول، مهران و ملکشاهی)، علیاکبر ناصری (بابل)، محمدجواد نظریمهر (کردکوی، ترکمن، بندرگز و گمیشان)، ابراهیم نکو (رباطکریم و بهارستان) و سیدعنایتاله هاشمی (سپیدان).
3 ـ بیانات ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به مناسبت آغاز دهه فجر، محکومیت تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به کشور سوریه و تسلیت به مناسبت درگذشت آقای دکتر حسن حبیبی
رئیس ـ بسم الله الرحمن الرحیم
ایام فرخنده دهه فجر انقلاب اسلامی را به ملت عزیز و نمایندگان محترم تبریک و تهنیت عرض میکنم. با ورود شکوهمند رهبر عظیمالشأن انقلاب حضرت امام (قدسسره) به میهن اسلامی، نهضت اسلامی جان تازهای گرفت و همه شگردها و مکر و حیله استکبار و رژیم سلطنتی یکی پس از دیگری زدوده شد و تحولات آنقدر سریع رخ داد که همه قدرتهای سلطهجو که به دنبال فرصتی برای کودتا و دستگیری همه رهبران مبارز بودند، مبهوت گردیدند. اینجاست که نقش رهبری دینی برای حرکت مسلمانان مشاهده میشود تودههای مردم که امام خویش را یافتهاند، رژیمهای تا دندان مسلح را که از پشتیبانی همهجانبه استکباری هم برخوردار بودند، به کنار زده و مسیر را برای تحقق عدالت مهیا کردند. انقلاب اسلامی با رهبری ارزشمند امام (قدسسره) به پیروزی رسید و امروز هم تداوم راه انقلاب در گرو راهبریهای رهبری فرزانه انقلاب حضرت آیتالله خامنهای (دامهبرکاته) است (حضار صلوات فرستاندند) که انشاءالله با صلابت و سرافرازی انقلاب ملت ایران به انقلاب حضرت مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) متصل خواهد شد.
مسأله دیگری که باید بدان متذکر شد، تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به کشور سوریه است. از ابتدای ماجراجویی در سوریه در دو سال اخیر کراراً این معنا را بیان داشتیم که بحث در اصلاحات سیاسی در سوریه یک امر است که جمهوری اسلامی همیشه از تحقق مردمسالاری در کشورهای اسلامی حمایت نموده است، اما در مسأله سوریه شاهد حقد و کینهای هستیم که آمریکا و غرب و برخی مرتجعین منطقه نسبت به مقاومت این کشور در مقابل صهیونیستها دارند و متأسفانه برخی از دول منطقه این مسأله را درک نکردند. با این اقدام رژیم صهیونیستی موضوع روشن شده است که با این مسألهسازیها فرصت برای رژیم صهیونیستی ایجاد گردید. حالا زمانی است که کشورهای منطقه که سلاح و امکانات برای بهمریزی سوریه میدهند به خود آیند و صف خود را از دشمن صهیونیستی جدا کنند.
مجلس شورای اسلامی این اقدام رژیم صهیونیستی را محکوم میکند و معتقد است پاسخ این فرصتطلبی را با بیداری اسلامی منطقه خواهند گرفت و بدانند جنگ (33) روزه و (22) روزه و (8) روزه غزه علامتهایی بود که این رژیم درک درستی از ناتوانی خود پیدا کند و اگر این فهم را نیابد در مقابل قدرت مسلمانان به سرنوشت رژیم سلطنتی شاه متصل میگردید.
رحلت برادر عزیز و دانشمند آقای دکتر حبیبی را به خانواده محترم ایشان و ملت عزیز تسلیت عرض میکنم. انسان وارستهای که عمر خود را در راه انقلاب اسلامی مصروف نمود و همیشه با نیکنامی زیست و در بین رهبران انقلاب عزیز بود و خاطره آن بزرگوار در قلبها خواهد ماند.
والسلام علیکم و رحمه الله
4 ـ بررسی استیضاح آقای عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و رأی عدم اعتماد مجلس به ایشان
رئیس ـ دستور را مطرح بفرمایید.
دبیر (فرهنگی) ـ دستور جلسه بررسی استیضاح آقای عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
رئیس ـ در خصوص موادی که لازم است توضیحات را بدهید.
دبیر (فرهنگی) ـ در جزء (1) بند «الف» ماده (112) برای استیضاح یک وزیر دو ساعت وقت پیشبینی کرده است و در پایان همین جزء صراحتاً گفته است «در هرحال مجموع نطقهاى استیضاح کنندگان نباید از مدت فوق تجاوز نماید».
در ماده (226) زمانی که برای دولت (چه شخص آقای رئیسجمهور و چه وزیر مورد استیضاح) مجموعاً وقت آن سه ساعت پیشبینی شده است که وزیر مورد استیضاح میتواند حداکثر یک ساعت از وقت دفاع خود را در اختیار یک یا دو نفر از نمایندگان موافق قرار دهد. آقایان استیضاحکننده ظاهراً لیست را به آقای جهانگیرزاده دادهاند، ایشان اعلام بفرمایند تا برای شروع استیضاح تشریف بیاورند.
من این را هم یادآوری کنم که در ماده (229) اعلام کرده است، در صورتی که وزیر در زمانی که اعلام شده، حضور پیدا نکند، استیضاح شروع میشود.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب آقای دکتر احمد توکلی برای ارائه نطقشان تشریف بیاورند.
سنائی ـ تذکر دارم.
رئیس ـ الان موضوع استیضاح مطرح است اگر تذکرتان در رابطه با این موضوع است میشنویم، آقای سنائی بفرمایید.
مهدی سنائی (نهاوند) ـ بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر لاریجانی! صحبت من هم مستند به قانون اساسی است و هم تذکر آییننامهای است. (رئیس ـ اصل چندم؟) ماده (186) و اصول (52) و (53) قانون اساسی. در اصول (52) و (53) قانون اساسی در زمینه بودجه سالانه کل کشور اشاره شده است (رئیس ـ این به دستور چه ربطی دارد؟) آقای رئیس! اجازه بدهید من عرض میکنم. «هر گونه تغییر در ارقام بودجه نیز تابع مراتب مقرر در قانون میباشد» در اصل (53) هم اشاره شده است که «کلیه دریافتهای دولت در حسابهای خزانهداری کل متمرکز میشود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام میگیرد». البته امروز بورس استیضاح است اما لازم است مجلس محترم توجه داشته باشد که دو ماه از فصل بودجه سال میگذرد و بودجه به مجلس ارائه نشده است. نه دولت محترم و نه مجلس شورای اسلامی هیچ توضیحی در این زمینه نمیدهند.
نکتهای هم که این روزها مطرح است بحث کمکی است که باید پیش از عید انجام شود، موضوع دوم تذکر و اخطار بنده است. در اینکه توصیه شده که به اقشار ضعیف و به خصوص مردم پیش از عید کمک صورت بگیرد، مصلحت بسیار بزرگی است که تشخیص داده شده و توصیه مهمی است اما جناب آقای رئیس! قاعده این است و منطق چنین اقتضاء میکند که این توصیه از طریق قانون عمل شود. این روزها هم مصاحبههای متعددی میشود که (100)، (200)، (300)، (400) تومان داده میشود، لطفاً بفرمایید که مبنای این چیست؟ امروز جنابعالی هم به خبرگان مجلس اشاره کردید. ما نه در عرف قانونگذاری و نه در قانون اساسی و نه در آییننامه چیزی با عنوان خبرگان مجلس نداریم. علیالقاعده مجلس قانونگذاری میکند، مصارف بودجه هم بر اساس تصمیم مجلس است. اینکه این امر مهم باید انجام بپذیرد و توصیه هم شده و همه ما عمل خواهیم کرد تردیدی نیست، اما این باید مطلب قانونی پیدا کند و علیالقاعده باید دولت محترم پیشنهادی را به مجلس بیاورد و مجلس تصویب کند.
رئیس ـ متشکریم، اولاً تذکر شما در مورد موضوع نبود من خواهش کردم که آقایان در موضوع تذکر بدهند. اگر دیگران هم تذکری در موضوع استیضاح دارند، بفرمایند ولی درباره اینکه بودجه باید سر موقع داده شود که (10) بار گفته شود. دولت باید لایحه بیاورد، مجلس کاری نمیتواند بکند. مجلس که نمیتواند به صورت طرح بودجه را ارائه دهد، خودتان که قانون اساسی را مطالعه فرمودید، باید دولت لایحه دهد و لایحه در مجلس بررسی شود. تأخیر کردند و در خصوص تأخیر هم قانون گفته که اگر از (15) آذر عبور کند باید هم لایحه و هم چنددوازدهم را ارائه دهد. چندین بار این هم نامهنگاری شد، هم حضوری و هم در صحن مجلس گفته شد، مجلس دیگر باید چه کار کند؟ تأخیر آن هم به ضرر کشور است و ما هم این را گفتیم.
اما در مورد این بسته پیشنهادی که شما میفرمایید که کار درستی است، من توضیح دادم که این توصیه مقام معظم رهبری بود که به مردم در این شرایطی که تحت فشار هستند، کمکی شود و این در جلسات بین دولت و مجلس مطرح شد و این موضوع با نظر ایشان انجام شده است، بنابراین از لحاظ قانونی اشکالی ندارد و اینکه مجلس باید در جریان باشد که ما را در جریان قرار دادهاند، اما در مورد هدفمند کردن یارانهها توافقی صورت نگرفته است. نفر بعدی بفرمایید.
دبیر (منادیسفیدان) ـ آقای قاضیپور بفرمایید.
نادر قاضیپور (ارومیه) ـ بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای لاریجانی، ریاست محترم مجلس! تذکر من در رابطه با موضوع و استیضاح وزراء است. اصل (186) در رابطه با استیضاح و بودجه میباشد. آقای رئیس! حضرتعالی مستحضر هستید که هم اکنون اگر وزیر (برکنار شود)، دولت هم ساقط میشود و باید رأی کلی بگیرد، چرا وزیر نیامده؟ یکی از وظایف مهم نمایندگان باب نظارت است، تذکر، سؤال، استیضاح، عدم کفایت. این تذکر و اخطار آقای سنائی در رابطه با بودجه را بنده در (14) آذر گفتم، حضرتعالی فرمودید که تاریخ یادت رفته است. ما میدانستیم که دو ماه هم بگذرد از بودجه خبری نیست.
آقای رئیس! من پیشنهاد میکنم که اجازه بدهید ما خودمان یک طرح بودجه بنویسیم تا این مشکل را حل کنیم.
رئیس ـ جناب آقای قاضیپور! جناب عالی که اطلاع دارید، بودجه از مواردی است که با طرح امکانپذیر نیست، باید حتماً لایحه آن به مجلس بیاید. به همین دلیل ما رأساً نمیتوانیم کار را شروع کنیم. آقای علیپور بفرمایید.
کمال علیپورخنکداری (قائمشهر، سوادکوه و جویبار) ـ
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت هیأترئیسه محترم و همکاران عزیز و همچنین عرض تبریک به مناسبت ایامالله دهه فجر.
آقای رئیس! تذکر من در رابطه با اصل (89) قانون اساسی و همچنین ماده (222) آییننامه داخلی میباشد. نزدیک (30) یا (40) روز پیش ما در رابطه با مهمترین موضوع کشور که در رابطه با تولید است، استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت را با امضای (44) نفر از نمایندگان عزیز خدمت هیأترئیسه دادیم، نه تنها پیگیری نشده بلکه اعلام وصول هم نشده است. آقای رئیس! من نمیدانم که یک روز مانده به تعطیلات سرکشی نمایندگان به حوزه انتخابیه (18) نفر آیا رنگ امضای این (18) نفر عزیز با (44) نفر دیگر فرق میکند؟ آیا امروز که مهمترین موضوع کشور که در رابطه با تولید و اقتصاد و گرانی کشور است، وزیر صنعت، معدن و تجارت میتواند خیلی تأثیرگذار باشد من احساس میکنم که قسمی که ما یاد کردیم، رعایت نمیشود.
رئیس ـ متشکریم، شما اگر استیضاحی داشتید باید به صورت رسمی بدهید تا پیگیری شود، من از هیأترئیسه سؤال میکنم، چیزی به دستشان رسیده است یا نه؟ از حضور آقای رئیسجمهور و اعضای دولت تشکر میکنیم که برای این دستور جلسه تشریف آوردند. آقایان بفرمایید و در صندلیهای خودتان مستقر باشید. نمایندگان محترم هم بفرمایید. آقای توکلی برای ارائه صحبتتان بفرمایید.
احمد توکلی (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر ملت شریف ایران که دست خدا شد برای آفرینش انقلاب اسلامی و درود بر شهدای انقلاب و امام امت، سلام بر شما نمایندگان محترم این ملت بزرگوار و سلام به دولت محترم که شرف حضور دارند.
همکاران ارجمند! همه ما در ابتدای دوره در برابر قرآن به خداوند سوگند خوردهایم که حقوق مردم را حفظ کنیم و همواره مصالح مردم را در نظر داشته باشیم. ما امروز به همین قصد استیضاح را انجام میدهیم. ابتدا بنده مختصراً علت استیضاح و بعد سیر ماجرا را تقدیم میکنم بدین ترتیب معلوم خواهد شد که چرا با ادامه کار این آقای وزیر مصالح مردم آن هم اقشار زحمتکش و سختکوش کارگری در میانمدت و بلندمدت آسیب خواهد دید. با شرح سیر ماجرا نیز حقانیت ادعای مذکور آشکارتر میشود.
سازمان یا صندوق تأمین اجتماعی بزرگترین نهاد بیمهای کشور است. در عین حال با (280) شرکت تولیدی و خدماتی دارای چندصدهزار میلیارد تومان ثروت است که در شکل (8) مادرشرکت بزرگ در شستا گرد آمدند. این دو ویژگی این نهاد را به بزرگترین نهاد اجتماعی اقتصادی تبدیل کرده است که هماکنون با نیمی از جمعیت کشور از اقشار متوسط به پایین سر و کار دارد که خود و بیمهشدگان آینده مالک این ثروت هستند. حرف ما این بود که این سازمان پیچیده اقتصادی و اجتماعی را نمیتوان به فردی سپرد که نهتنها تخصص و تجربه مذکور در قانون را ندارد بلکه به اتهامات مختلف از سوءاستفاده از قدرت گرفته تا معاونت در قتل متهم است و نه تنها از کار اصلیاش برکنار شده بلکه از قضاوت نیز معلق گشته است.
حرف ما این است که نصب چنین فردی به دست وزیر کار هم غیرقانونی و هم غیرعقلانی و هم زیانبار برای ثروت سازمانی است که به کارگران باشرافت این مملکت تعلق دارد و نمیتوانستیم شاهد این واقعه تلخ و زیانبار باشیم که خدایناکرده در هیأتمدیره صدها شرکت این سازمان با چنین مدیرعاملی به تدریج کسانی جا خوش کنند که به هر چیزی فکر کنند مگر منافع کارگران.
اما سیر ماجرا بدین قرار است؛ اوایل اسفند پارسال خبر رسید که آقای وزیر کار میخواهد آقای سعید مرتضوی را به مدیرعاملی تأمین اجتماعی بگمارد. در اولین قدم در (15) اسفند جمعی از نمایندگان مجلس هشتم که از آنها آقایان: کوثری، مصباحی، نوباوه، آشتیانی، دهقان، نادران، شهریاری و خانم رهبر و بنده هنوز در خدمت هستیم به دولت تذکر دادیم. دو، سه روز بعد آقای مرتضوی به دفترم آمد و گفت که این مسؤولیت را پذیرفته و توقع حمایت داشت. نصیحتش کردم که نصب شما نه قانونی و نه به مصلحت آن سازمان است. چون با این کار مخالفت جدی وجود دارد، آبرویت بیشتر آسیب میبیند. خیرخواهی من مؤثر نشد. روز (27) اسفند پیش از انجام معارفه وی، تلفنی نصیحت را تکرار کردم، پاسخ داد که کار تمام است و الان آماده رفتن به سالن هستم.
آقای دکتر شیخالاسلامی میدانست که او متهم چند پرونده مهم است که یکی از آنها پرونده جنایت کهریزک است که آنسان مایه درد و رنج رهبری شد. آقای وزیر میدانست که از اولین اقدامات رئیس قوه قضاییه عزل دادستان تهران بود. آیا نباید زحمت تماس با آیتالله لاریجانی را به خود میداد که چرا آقای مرتضوی را با ادعای آن خدمت عزل کردید. اگر فرزند دانشجوی آقای وزیر هم یکی از قربانیان کهریزک بود باز به همین نحو عمل میکرد؟ آقای وزیر اگر بخواهد زمینی بخرد یا خودرو خود را عوض کند، بیش از این تحقیق میکند، اینطور نیست؟
ما استیضاح را امضاء کردیم ولی قبل از اعلام وصول رسمی سعی کردیم که مسیر غیررسمی برای لغو حکم را پی بگیریم. در این راه همه تشکلهای دانشجویی با گرایشهای متفاوت حامی ما بودند، کثیری از مردم، اصحاب رسانه و اکثریت مجلس نیز با ما بودند. البته کسانی هم از اعضای کمیسیون امنیت ملی و کمیسیون اجتماعی مجلس هشتم بودند که از آقای مرتضوی دفاع کردند و در انتخابات مجلس نهم رد صلاحیت شدند و مزد حمایت از آقای مرتضوی را گرفتند و به استانداری یا مدیریت در سازمان تأمین اجتماعی رسیدند.
نیمه فروردین در اولین جلسه سال جاری استیضاح آقای شیخالاسلامی تقدیم شد. پس از اعلام وصول آقای مرتضوی تماس گرفت که بیا بین من و آقای زاکانی حکم بشو، من استنکاف کردم چون خودم از امضاءکنندگان استیضاح بودم. پس از اصرار زیاد پذیرفتم تا شاید مفری باز شود و او کنار بکشد و استیضاح منتفی گردد. همچنین در برابر اصرار آقای مرتضوی اخلاقاً دلیلی برای رد نداشتم. طی دو جلسه در (19) و (21) فروردین جمعاً (13) ساعت به حرفهای طرفین گوش سپردم. (15) ساعت هم برای بازبینی یادداشتها و دقت در مدارک طرفین وقت گذاشتم و در نهایت در متن هشت صفحهای ضمن شرح مختصر دعاوی طرفین، برخی از دعاوی آقای زاکانی را ناکافی و دفاع آقای مرتضوی را کافی اعلام کردم ولی برخی دیگر را مستدل و دفاع آقای مرتضوی را ناکافی دیدم. چون این دسته از موارد به وضوح تخلف دادستان پیشین از قانون و سوءاستفاده از قدرت برای مقاصد شخصی را نشان میداد، به عدم صلاحیت آقای مرتضوی برای مدیرعاملی صندوق تأمین اجتماعی رأی دادم.
یک نمونه از کارهای خلاف آقای مرتضوی که فیالمجلس ثابت شد و او به خلافگویی هم افتاد، موضوع شکایت آقای زاکانی از آقای مرتضوی بود. آقای زاکانی در بررسی تخلفات دانشگاه آزاد از جانبداری دادستان تهران از آقای جاسبی و امتیازاتی که در قبال آن به دست میآورد آگاه میشود و در شرح تخلفات دانشگاه آزاد در روزنامه ایران در پاراگرافی به آقای مرتضوی تعریضی میزند. آقای مرتضوی در پاسخ نامه توهینآمیزی را منتشر کرد که دعاوی اثباتنشده یک شاکی علیه آقای زاکانی را در آن گنجانده بود. در این کار غیرقانونی وی در مقام دادستان در همان (20) سطر اول نامه منتشرشده، (17) مورد توهین و اتهام متوجه آقای زاکانی کرده بود. وقتی آقای زاکانی پاسخ آن را برای سردبیر وقت روزنامه ایران (آقای اشتهاردی) فرستاد، آقای اشتهاردی تلفنی با آقای زاکانی خبر داد که آقای مرتضوی تهدید کرده است که اگر جواب زاکانی منتشر شود، روزنامه را حتی اگر در چاپخانه هم باشد توقیف خواهد کرد. اتفاقاً آقای اشتهاردی که حالا معاون آقای شیخالاسلامی هم شده بود در جلسه حکمیت حضور داشت. من از او که در کنار آقای مرتضوی نشسته بود پرسیدم این گفته آقای زاکانی درست است؟ پاسخ داد (عین کلمات اوست) تا جایی که یادم هست، چنین مکالماتی بین ما و آقای مرتضوی بوده است. آقای زاکانی اضافه کرد وقتی روزنامه پاسخ مرا چاپ نکرد، آنرا در سایت جهان منتشر کردم. آقای مرتضوی سایت را سه ماه فیلتر کرد. اگر اینها قانونشکنی و سوءاستفاده از قدرت نیست، پس چیست؟ آقای وزیر از همه اینها خبر داشت ولی کاری نکرد. من برای جلوگیری از آسیب بیشتر به آبروی آقای مرتضوی نتیجه حکمیت را به دوستان نزدیکم هم نداده بودم، آنرا با فایل صوتی هر دو جلسه همان روز چهارشنبه 23/1/91 برای آقای وزیر فرستادم تا شاید گره با دست باز شود ولی گویی ارادهای در کار است که نگذارد ولی باز هم آقای شیخالاسلامی اعتنایی نکرد.
روز پنجشنبه آقای مرتضوی در پاسخ نتیجه حکمیت نامه مفصلی نوشت و به کلی منکر تقاضای حکمیت شد و آن را فاقد شرایط قاضی منصوب خواند و به همین دلیل ناصالح در داوری شمرد در حالی که من قاضی تحکیم بودم نه قاضی منصوب و قاضی تحکیم جز شرط شیعه بودن، شرط دیگری ندارد و ملزم به رعایت آیین دادرسی هم نیست. صبح شنبه در پاسخ آن نامهای نوشتم که ضمن آن گفتم حیرتآور است که شما چگونه مطلبی را که چهار ضبطصوت حفظ کردهاند به این سرعت منکر میشوید. من هیچ کینهای نسبت به شما نداشته و ندارم. از بسیاری از افعال هم تبری میجویم ولی کینه ندارم. لذتی هم از خرد شدن امثال تو نمیبرم. قصدم نجات تو و تأمین منافع جمهوری اسلامی بود وگرنه چرا باید خود را درگیر میکردم.
برای اینکه معلوم شود این تغییر موضع باورنکردنی چقدر درست است به جملاتی که در دو دقیقه اینجا پخش میکنم توجه بفرمایید. در اینجا هم بنده علت تشکیل جلسه حکمیت را درخواست آقای مرتضوی بیان میکنم و هم آقای مرتضوی از جلسه به عنوان جلسه حکمیت به عدالت یاد میکند و هم آقای اشتهاردی صریحاً درخواست حکمیت آقای مرتضوی را تأیید مینماید. یک جمله آقای مرتضوی را برای روشن شدن مطلب عمداً در این فایل صوتی تکرار کرده است. اتاق فرمان لطفاً پخش کنید.
(در این هنگام فایل صوتی صحبت آقای مرتضوی پخش گردید که متن آن به شرح ذیل میباشد)
«گفتم من شخصاً آقای توکلی را قبول دارم به دین و ایمان و اعتقاد به آخرت و خداترس بودنش. گفتم این را که آقای زاکانی مدعی است که من مرتکب جرمی شدهام و تخلفی کردهام که صلاحیت تصدی حتی پست تأمین اجتماعی را ندارم. اگر ایشان بیاید اسناد و مدارکش را ارائه کند و من هم اسناد و مدارک و مطالبی که بوده و رسیدگیهایی شده را ارائه میکنم، حضرتعالی به عنوان یک آدم بیطرف متدینی که آخرتتان را به هیچ چیز نمیفروشید، اگر که گفتید این موارد ثابتشده است که شما مرتکب شدهاید و صلاحیت تصدی تأمین اجتماعی را ندارید، بحثهای تخصصی نه، بحثهایی که آقای زاکانی در مباحث دانشگاه و رسیدگی قضایی و اینها مدعی آن هستند را ندارید، من قبول میکنم».
اتاق فرمان قطع کنید، من خودم بقیه آن را میگویم. عرض بنده این است که ایشان در این جلسه به صراحت حکمیت جلسه را پذیرفت و آقای اشتهاردی هم گفت این جلسه حکمیت است. بنده هم عرض کردم این جلسه حکمیت است، خودش هم شرح داد ولی بعد زیر آن زد. صبح شنبه آقای دکتر حدادعادل درخواست آقای مرتضوی را برای تشکیل جلسهای با آقای زاکانی قبول کرد. در این جلسه وی توصیه آقای حداد برای استعفاء را هم پذیرفت و حتی متن استعفاء را هم نوشت. در همین روز یعنی شنبه 26/1/91 نامهای به آقای وزیر نوشتم و همراه آن فایل صوتی (18) دقیقهای از جلسه (13) ساعته را که قسمتی از آن را شنیدید، برای ایشان فرستادم تا خلافگویی آقای مرتضوی مسلم شود. در این نامه خطاب به آقای شیخالاسلامی آوردهام: «متن جلسه حکمیت را روز پنجشنبه برایتان فرستادم، نمیدانم چه اقدامی کردید تا موضوع استیضاح منتفی شود. آخرین خبری که دارم آقای مرتضوی استعفاء خویش را نوشته است. الان دوباره بار سنگین به دوش شماست، فشار آقای احمدینژاد حجتی نیست که روز قیامت خدا از شما بپذیرد. استعفاء وی را بپذیرید».
نامه چنین پایان مییابد: «برادر عزیز ما تمام تلاشمان را کردهایم که آبروی مرتضوی بیش از این لطمه نبیند و آبروی شما نرود و به نظام آسیب وارد نشود. نگذارید زحمات بینتیجه بماند و فردا ناچار شویم برای جلوگیری از هزینه تحمیل مرتضوی به تأمین اجتماعی به هزینههایی که گفتم تن دهیم چرا که سپردن امانت به نااهلان را پرهزینهتر میدانیم».
متأسفانه باز هم آقای وزیر وظیفهاش را انجام نداد. صبح یکشنبه 27/1/91 در حالی که استیضاح در دستور بود، آقای دکتر حدادعادل طی نامهای با اعلان این خبر که مرتضوی استعفاء را پذیرفته است، از امضاءکنندگان خواست که فعلاً استیضاح را پس بگیرند و اگر لازم شد مجدداً از حق قانونی خویش استفاده کنند. استیضاحکنندگان پذیرفتند و در آن جلسه موضوع متوقف شد.
در میان بهت و حیرت همگان آقای مرتضوی عهد با دکتر حداد را هم شکست. وقتی من حرف آقای زاکانی مبنی بر قول شرف به آقای مرتضوی در جلسه با دکتر حداد برای استعفاء را نقل کردم، آقای مرتضوی ضمن شکایت از من گفت: «من قول شرف نگفتهام و تنها قولی که دادهام اعلام آمادگی برای استفعاء بود که همان روز عمل کردم ولی استعفای مرا نپذیرفتند». آقای دکتر حداد در واکنش در نامهای که در خبرگزاریها منتشر شده است، آورده است: «آقای مرتضوی اظهار داشتند که لفظ قول شرف را نه در جلسهای که با من داشتهاند و نه در جلسهای که با آقای دکتر توکلی داشتهاند به کار نبردهاند. بدیهی است هر قولی، قول شرف است چه کلمه شرف به دنبال قول بیاید و چه نیاید. آنچه مسلم این است که آقای مرتضوی با قبول استدلالهای اینجانب قبول کردند که استعفاء کنند و قول دادند به هر صورت استعفاء کنند و در همان جلسه که آقای زاکانی هم در آن حضور داشت، متن استعفاء خود را نوشتند و به رؤیت بنده و آقای زاکانی رساندند. آقای مرتضوی در صحبت با اینجانب استعفای خود را منوط و مشروط به موافقت وزیر کار و رئیسجمهور محترم نکردند». این نقض عهد دوم آقای مرتضوی و خلافگوییهای مکرر وی را ثابت میکند ولی گویی آقای وزیر نهتنها برخلاف نص قانون تخصص و تجربه را برای مدیران ضروری نمیداند بلکه قائل به لزوم تعهد هم نیست.
در روزهای آخر مجلس هشتم نمایندگان استیضاحکننده به ناچار شکایت به دیوان عدالت اداری بردند بدین شرط که نصب آقای مرتضوی خلاف ماده (17) قانون ساختار نظام تأمین اجتماعی و مواد (53) و (54) قانون مدیریت خدمات کشوری است. یعنی نه تخصص و نه سابقه مدیریتی شمرده شده در قانون را ندارد. همچنین به کارگیری قاضی معلق، نقض مواد متعدد قانون نظارت بر رفتار قضات است. هیأت عمومی دیوان با حضور بیش از (50) قاضی باتجربه شکایت را وارد دانست و رأی به لغو حکم انتصاب مرتضوی داد. واکنش وزیر به رأی دیوان نیز قصه پر غصهای است. سوگمندانه باید بگویم که آقای وزیر به جای تمکین به رأی به تحقیر آن پرداخت و قانون و رأی مرجع قضایی را به سخره گرفت وی در تاریخ 11/5/91 به هیأت دولت پیشنهاد میکند که نام صندوق را به سازمان تغییر دهند و مواد قانونی را نیز با آییننامه دولت چنان تغییر دادند که حقوقدان هم بتواند مدیرعامل سازمان شود. متأسفانه به استناد این مصوبه غیرقانونی آقای وزیر به نام آقای مرتضوی حکم مدیرعاملی ولی این بار برای سازمان تأمین اجتماعی صادر کردند. رئیس مجلس وفق اصل (138) در تاریخ 26/9/91 خلاف قانون بودن اصلاح اساسنامه را اعلام کرد یعنی حکم قبلی دیوان مبنی بر لغو انتصاب باید اجرا شود، باز هم وزیر اقدامی نکرد.
در تاریخ 3/10/91 جمعی از همکاران آقایان: دهقانی، دهدشتی، پزشکیان، نادران، مطهری، نعمتی، نجابت و بنده طی تذکری به آقای وزیر عمل به قانون را متذکر شدیم که اعتنایی نشد. وقتی چنین بیاعتنایی عجیب و غریب از وزیر نسبت به وظایفش دیده شد، رئیس دیوان عدالت اداری به هیأت عمومی شکایت کرد و هیأت مجدداً به عزل آقای مرتضوی حکم کرد که در 27/10/91 به وزیر ابلاغ شد ولی باز خبری نشد، چه باید کرد؟ آیا میتوان از چنین ظلم فاحشی به قانون و رأی دیوان عدالت که وهن نظام است، گذشت؟ میتوان از حق نظام برآمده از خون شهیدان گذشت؟ کار که به اینجا رسید چارهای جز تقدیم استیضاح باقی نماند.
آقای دکتر لاریجانی به عنوان آخرین تلاش برای تفاهم بر سر اجرای قانون و دور نگهداشتن چند صد هزار میلیارد تومان ثروت مردم از دسترس یک متهم و غیراهل از آقای دکتر مظفر معاون وزارت خویش خواستند که جلسهای با حضور استیضاحکنندگان و آقای وزیر تشکیل دهد. این جلسه یکشنبه اول بهمن، (دو هفته پیش) در دفتر آقای مظفر برگزار شد و مقرر گردید به دستور آقای وزیر مرتضوی از حضور در سر کار تحت هر عنوان اعم از موقت و سرپرست خودداری کند. همچنین وزیر قول داد که تا سهشنبه شب انتخاب فرد جایگزین را نهایی نماید و اگر به هر شکلی این دو کار نشد، استیضاح صبح چهارشنبه اعلام وصول شود.
حیرتآور است که عصر همان یکشنبه هیأت دولت باز هم به پیشنهاد همین آقای وزیر تصویب میکند که اختیارات وزیر در عزل و نصب مدیرعامل یا سرپرست صندوق تأمین اجتماعی از وی سلب شده و به معاون اول واگذار گردد. معاون اول هم بعد از این مصوبه عجیب حکم سرپرستی برای مرتضوی صادر میکند. آقای شیخالاسلامی که در دفتر آقای مظفر میگوید ابلاغیه دیوان عدالت مبنی بر لغو حکم که رسید، روی آن دستور ادغام دادم، چگونه چند ساعت بعد آن پیشنهاد را به دولت میدهد؟
این اصرار آقای وزیر برای حفظ قدرت سازمان یا صندوق تأمین اجتماعی در دستان آقای مرتضوی با چه هدفی صورت میگیرد؟ چرا یک قاضی معلق و متهم به انواع مسائل از جمله معاونت در قتل دانشجویان بیگناه بدون داشتن تخصص و تجربه و خلاف صریح قانون باید سکاندار بزرگترین و ثروتمندترین نهاد اجتماعی ـ اقتصادی کشور باشد؟ این دهنکجیهای مکرر وزیر به قانون چه اعتباری برای نمایندگی و مجلس باقی میگذارد؟
گفتنی است که مستند پیشنهاد آقای وزیر برای سلب اختیار از خودش مواد (181) و (182) قانون برنامه است که میگوید «اختیارات وزراء در برنامهریزی آمایش سرزمین و تقسیمات کشوری برای تمرکززدایی قابل واگذاری به استاندارها است». این چه ربطی به خواسته آقای شیخالاسلامی در آن مصوبه دارد؟ چگونه از این مواد درمیآید که وزیر کار میتواند اختیارات خود در عزل و نصب مدیرعامل صندوق تأمین اجتماعی را به معاون اول بسپارد؟ شگفتآورتر از همه آنکه رئیس مجلس براساس اصل (138) چهار روز پیش این مصوبه مضحک را مغایر قانون اعلام کرد ولی باز هم لجاجت ادامه یافت و آقای شیخالاسلامی به این فرصت نیز اعتنایی نکرد.
اینها فقط عدم اجرای قانون نیست، این تجری نسبت به قانون و استهزاء و ستیزه با آن است. آقای وزیر روز پنجشنبه (12) بهمن سالروز ورود امام (رضوانالله تعالی علیه) تلفنی به آقای دکتر لاریجانی گفت تصمیم دولت روز شنبه یعنی قبل از جلسه با استیضاحکنندگان اتخاذ شده بود. این ادعا نه با تاریخ ابلاغی رسمی دولت سازگار است و نه با قول روز یکشنبه آقای وزیر در دفتر معاون نظارت مجلس. بهرحال ما به وظیفه شرعی، قانونی، انقلابی و ملی خود عمل کردیم و امیدواریم تصمیم شما بیش از پیش تأمینکننده منافع و مصالح نظام و ملت و موجب تقویت قانونپذیری در کشور باشد.
آنچه عرض شد نشان میدهد:
1 ـ ما نهتنها دشمنی با کسی نکردیم بلکه نهایت تلاش را به کار بردیم تا با کمترین هزینه از قانون و منافع مردم دفاع کنیم.
2 ـ وقتی به استیضاح دست زدیم که مکرراً قانون به سخره گرفته شد و حتی اقدامات وزیر قانونستیزانه شد.
3 ـ لااقل (9) بار برای اصلاح رفتار وزیر محترم در قانونشکنی حجت اقامه شد ولی بر ادامه مسؤولیت یک قاضی معلق و متهم به انواع اتهامات در بزرگترین نهاد اقتصادی ـ اجتماعی اصرار داشت، چرا؟
4 ـ یا این افعال را خودش میپسندید که قطعاً شایسته وزارت نیست یا چنانکه مشهور است بر او تحمیل شده است که در این صورت نیز شایسته وزارت نیست.
کوتاه مدعی نکند چون زبان ز کذب
ما را زبان به صدق نباشد چرا دراز
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
رئیس ـ متشکریم، نفر بعد را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب آقای موسویلارگانی تشریف بیاورند.
سیدناصر موسویلارگانی (فلاورجان) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
«والفجر و لیال عشر والشفع والوتر»
ایام الله دهه فجر را خدمت مقام معظم رهبری، ملت فجرآفرین ایران اسلامی، شما همکاران عزیز و دولتمردان گرامی تبریک عرض مینمایم. در اسلام انتخاب کارگزاران و مدیران اصلح سزاوار توجه و بررسی فراوان است و باید معیارهایی برای سنجش افراد و انتخاب مسؤولین در نظر گرفته شود. در قرآن کریم نمونههایی از لزوم احراز شرایط برای سپردن مناصب به افراد مختلف آمده است.
آیه (247) سوره بقره بیان میکند زمانی که بنی اسرائیل از پیامبر خود به نام اشمعیل (علیهالسلام) درخواست فرماندهی کردند تا به همراهی او با ستمگران بستیزند او نیز به دستور خداوند طالوت را به فرماندهی آنها برگزید. ولی بنیاسرائیل بهخاطر کمی ثروت طالوت به پادشاهی او معترض بودند در این زمان پرودگار حکیم، علم و نیروی فراوان بدنی طالوت را به آنها گوشزد نمود و «زاده بسطه فیالعلم والجسم» شاهد دیگر این مسأله در آیه (55) سوره مبارکه یوسف آمده است هنگامی که حضرت یوسف از عزیز مصر درخواست کرد وی را به تصدی انبارهای غله منصوب کند «قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم» مرا به خزانههای این سرزمین بگمار زیرا من نگهبانی دانا هستم. علاوه بر اینکه «انی حفیظ علیم» حاکی از توان و دانش یوسف است دلالت بر این نیز دارد که در این آیه دانش و توان دو شرط اساسی برای مدیریت و تصدی امور ذکر شده و همچنین نشان میدهد که تعهد بدون تخصص و دانش و نیز تخصص بدون تعهد کارساز نیست. نمونه دیگر در آیه (26) سوره قصص مربوط به زمانی است که حضرت موسی برای چوپانی نزد شعیب آمد یکی از دختران شعیب به پدر گفت: «پدرم او را استخدام کن چرا که بهترین کسی که میتوانی استخدام کنی این جوان که هم قوی و توانا و نیز امین است». این آیه نشان میدهد که فردی مثل دختر شعیب هم میفهمد که حتی چوپان هم شرایط احراز دارد چه رسد به زمامداری و ریاست بر سازمانهای عریض و طویل.
بحث مهم دیگر این است که اصولاً در منطق اسلام منصبها و مسؤولیتها امانتهایی به شمار میآیند که باید به اهلش واگذار شوند چنانکه قرآن کریم میفرماید: «ان الله یأمرکم ان تعدوا الامانات الی اهلها» همانا خداوند شما را امر میکند که امانتها را به اهل آن واگذار کنید. منظور از سپردن امانت مسؤولیت به اهلش بیتردید سپردن به افرادی است که شرایط مسؤولیتشان برای آن پست احراز شده باشد. با توجه به ماده (17) قانون وزارت رفاه و تأمین اجتماعی که بیانگر شرایط احراز مدیریت سازمان تأمین اجتماعی است، پرواضح است که انتصاب آقای مرتضوی به دلیل عدم دارا بودن شرایط و با توجه به آیاتی که ذکر شده انتصابی غیر قانونی و غیر شرعی بوده.
آقای شیخالاسلامی! باید از آن پرهیز میکردید. در سیره نبوی و علوی هم توجه به شایستهسالاری در انتصابات بسیار مشخص است. پیامبر اعظم (صلیالله علیه و آله و سلم) میفرماید: «هر کس کارگزاری از مسلمین را به کار گیرد و حال آنکه میداند در بین مسلمانان کسی هست که از او شایستهتر و داناتر به کتاب خدا و سنت رسولش است، به خدا و رسول او و تمام مسلمانان خیانت کرده است». آقای شیخالاسلامی! آیا به راستی در کشور برای مدیریت تأمین اجتماعی شایستهتر از آقای مرتضوی فرد دیگری نبود؟
مورد دیگر؛ روزی ابوذر غفاری (رحمهالله علیه) از ایشان درخواست کرد تا منصبی به وی واگذار کنند. رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) افزون بر دلجویی از وی فرمودند: «ای ابوذر تو را دوست دارم و هر آنچه برای خود میپسندم برای تو نیز میخواهم اما مسؤولیتها امانتهایی هستند که اگر انسان به نحو شایسته از عهده آنها برنیاید مایه خواری و پشیمانی وی در قیامت خواهند شد. من تو را در مدیریت ضعیف میبینم پس هیچگاه مسؤولیت و حکومت بر حتی دو نفر را نیز قبول مکن».
آقای وزیر! آیا در انتصاب خود به این موارد تاریخی که برای همه زمانها قابل استفاده است توجهی کردهاید؟ خدمات آقای مرتضوی به انقلاب قابل قیاس با خدمات آن صحابی بزرگ و وفادار به رسول خدا که پیغمبر فرمود: «آسمان سایه نیفکنده بر سر راستگوتری مثل اباذر غفاری نبوده است» آقای شیخالاسلامی اصلاً بگذارید فرض کنیم که شما مالک اشتر هستید گوش فرا دهید که مولایتان علی (علیهالسلام) در نامه (53) نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر چه نکاتی را متذکر شدهاند. حضرت علی (علیهالسلام) در عهدنامه معروف به مالک اشتر میفرمایند: «سپس در امور کارگزارانت بنگر آنها را آزموده و بعد به کار بگیر. محور گزینش تو میل و گرایش شخصی نباشد، زیرا که این دوگانگی از شعبههای جور و خیانت است و از میان آنها افرادی که باتجربهتر، پاکتر، اصیلتر و پیشگامتر در اسلامند برگزین زیرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاکتر از افرادی کمطمع و در سنجش عواقب امور بیناترند».
آقای وزیر! راست و حسینی اینجا بگویید در انتصاب آقای مرتضوی به کدامیک از موارد مدنظر مولا علی (علیهالسلام) توجه کردید؟ به راستی آیا ما فقط باید نام شیعه علی بودن را یدک بکشیم یا در عمل باید اثبات کنیم که پیرو او هستیم؟ آقای وزیر! آیا شما به سابقه آقای مرتضوی در مسؤولیتهای قبلیشان توجه کرده بودید؟ آیا اطلاع داشتید که ایشان قاضی معلق هستند؟ آیا اطلاع از اتهامات ایشان در پرونده کهریزک داشتید؟ آیا اطلاع از تقصیرات ایشان در تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه داشتید؟ آیا محور گزینش شما شایستگی ایشان بود؟ چرا به عدم تخصص آقای مرتضوی توجه نکردید؟ آیا اینها مصداقهای فرمایش حضرت امیر در خصوص جور و خیانت نیست؟ اگر از این موارد اطلاع داشتید چرا حکم به مدیریت ایشان بر صندوق تأمین اجتماعی دادید که بزرگترین سازمان اقتصادی، اجتماعی کشور است و در حال حاضر (33) میلیون نفر اعم از کارگر، شاغل و بازنشسته و خانوادههای آنان را تحت پوشش دارد؟ آیا قبل از انتصاب آقای مرتضوی تبصره (1) ماده (17) قانون ساختار وزارت رفاه و تأمین اجتماعی را مطالعه کرده بودید جهت اطلاع شما و ملت ایران متن تبصره را قرائت میکنم:
تبصره (1) ـ شرط عضویت در کلیه سطوح ارکان فوق داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد با (5) سال سابقه کار تخصصی در رشتههای مدیریت، حسابداری، بیمه، مالی، اقتصاد، انفورماتیک و گروه پزشکی خواهد بود و انتصاب افراد مزبور پس از تأیید احراز شرایط سمت از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نافذ میباشد.
حتماً میدانستید که حتی رشته تحصیلی آقای مرتضوی هم انطباقی با نص صریح قانون ندارد چه رسد به اینکه حتی یک روز هم سابقه حضور در این سازمان را نداشته است. خیلی بعید میدانم در صورتی که اطلاع از مفاد تبصره داشتید باز هم حکم به این انتصاب میدادید. حتماً نمیدانستید که انتصاب یک قاضی معلق به کار کوچک اداری نیز خلاف قانون است وگرنه فرمان مدیریت تأمین اجتماعی را به آقای مرتضوی نمیسپردید.
آقای شیخالاسلامی! به شما توصیه میکنم در اولین فرصت پس از این جلسه توصیههای حضرت امام را بخوانید که راه را در انتخاب به شما نشان داده است. «من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد». حتماً میگویید این فرمایش امام نیز مربوط به عصر خود است و ارتباطی به زمان فعلی ندارد. آقای شیخالاسلامی! گناه شما وقتی دوچندان شد که تمام قد در مقابل رأی دیوان عدالت اداری به دلایل مختلف ایستادید. آیا فکر میکردید که مشکل دیوان نام تأمین اجتماعی است که وقت دولت که باید صرف حل مشکلات اقتصادی نظیر تورم و بیکاری شود را برای تغییر عنوان صندوق تأمین اجتماعی به سازمان صرف کردید. (سبحانینیا ـ جناب آقای موسوی 10 دقیقه وقت حضرتعالی تمام است) آیا با این تغییر عنوان صلاحیت مدیریت آقای مرتضوی احراز شد؟ آیا با این تغییر عنوان چرا به قانونشکنی یا بهتر بگوییم قانونستیزی خود ادامه دادید و در یک اقدام نابخردانه دیگر علیرغم قول به همکاران جهت برکناری ایشان باز هم صورت مسأله را پاک کرده و اختیارات خود را به دیگری تفویض نمودید؟ قول شما هم که همانند قول شرف آقای مرتضوی به آقای دکتر حداد در فروردینماه سال جاری جنبه عملی پیدا نکرد.
در میان عموم شایع شده که وزیر در این مورد اختیاری ندارد و دستور مافوق خود را اجرا میکند، این هم عذر بدتر از گناه است. مجلس به وزیری که در مدیریت زیرمجموعه خود بیاختیار است اعتماد نمیکند. وقتی وزیری نتواند خواستههای قانون را محقق کند این فرد صلاحیت رأی نمایندگان مردم را ندارد و اعتمادی که به وی شده باید پس گرفته شود. آقای شیخالاسلامی! اگر این موضوع واقعیت دارد چرا مردانه از حق خود دفاع نکردید و در مقابل فشارها نایستادید.؟ اگر ایستادگی کردید و باز مؤثر نبود آیا استعفای شما از وزارت در مقابل هجمهها و فشارهای زیادهخواهان باعث تحسین همگان نمیشد و بر عزت شما نمیافزود؟ این میز و صندلیها و نظارتها و وکالتها فرع است. باید مواظب باشیم که از اصل نیفتیم. آقای وزیر! در خلوت کلاه خود را پیش خدای خود قاضی کنید.
ببینید آیا دو روز این دنیا ارزش این همه مقابله با ارزشها و قانون را دارد؟ حتماً از سوءاستفادههای فراوان شبکههای کثیف فارسیزبان انگلیسی و آمریکایی از این انتصاب و حواشی فراوان ایجاد شده پس از آن مطلعید اگر کمی اهم فیالاهم میکردید این قدر برای بقای این پست چندماهه دست و پا نمیزدید. میدانید این استیضاح آخرین راهکار نمایندگان ملت بود؟ شما بارها زیر قول خود زدید چه انتظاری دارید مجلسی که یک سال تمام در مقابل قانونشکنیهای شما صبوری کرد و همه راههای کمهزینه را طی نمود با این حال شما به قانونشکنی خودتان ادامه دادید، مصلحتاندیشی کرده و از حق دهها میلیون از اقشار زحمتکش این کشور بگذرد.
خدایا! تو شاهد باش از حکمیت تا تفاهم، تا رأی دیوان عدالت اداری و ابطال مصوبه دولت در انتصاب نابحق توسط آقای وزیر همه راهها را طی کردیم و امروز چارهای برای حفظ حرمت قانون جز در استیضاح ندیدیم. «و العاقبه للمتقین» و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رئیس ـ متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ استیضاحکنندگان محترم وقتی را به ما دادند که براساس آن آقایان را دعوت میکنیم، مجموعاً هم وقت را تنظیم کردهاند اگر خود دوستان رعایت نکنند از انتهای وقت کم خواهد شد. جناب آقای علی مطهری تشریف بیاورید.
علی مطهری (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
بسمالله الرحمن الرحیم
به جناب آقای رئیسجمهور و همراهان ایشان خوش آمد عرض میکنم. بنده در نطق خودم اشاره میکنم به بعضی شبهاتی که درباره این استیضاح مطرح شده و همینطور صورت مسأله را به طور خلاصه بیان میکنم و به خاطر این که از وقت بهتر استفاده کنم ناچار از روی متن قرائت میکنم؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ـ بسماللهالرحمنالرحیم
«إن اللّه یأْمرکم أَن تؤدوا الامانات إلى أَهلها و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل»
مایه تأسف است که اصرار بر بیاعتنایی به قانون در موضوع انتصاب جناب آقای سعید مرتضوی به مدیرعاملی صندوق تأمین اجتماعی منجر به استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و اختصاص وقت مجلس به این موضوع گردید. لازم است صورت مسأله آنچنان که هست برای نمایندگان محترم و خصوصاً مردم عزیز ما روشن شود بهویژه با توجه به شبهاتی که در برخی جراید و سایر رسانهها درباره استیضاح وزیر محترم کار مطرح شده است. گاهی گفته شده که خصومت شخصی و لجاجت میان طرفین قضیه عامل این اقدام بوده است. در اینجا اعلام میداریم که هیچ سابقه خصومتی میان امضاءکنندگان استیضاح از یک طرف و وزیر محترم کار و جناب آقای مرتضوی از طرف دیگر وجود ندارد و هیچ منفعتی برای استیضاحکنندگان از قبل بودن یا نبودن این دو در مناصب خود متصور نیست. حتی آرزو داریم که آقای مرتضوی از همه اتهامات وارده در پروندههای متعدد قضایی خود تبرئه شوند. گاهی نیز گفتهاند که این اقدام با ضرورت تعامل مجلس و دولت سازگار نیست و موجب واگرایی مجلس و دولت میشود. پاسخ این است که آیا مقصود از تعامل مجلس و دولت تعامل در اجرای قانون است یا تعامل در قانونشکنی؟ نمیتوانیم برای زیر پا گذاشتن قانون یکدیگر را یاری کنیم و آن را تعامل بنامیم در این صورت مجلس فلسفه وجودی خود را از دست میدهد. به تعبیر رهبر گرامی انقلاب نمیشود یکی بایستد و دیگری خود را با او هماهنگ کند.
آنچه که تعامل را عملی میکند محوریت قانون است. برخی نیز گفتهاند که استیضاح یک وزیر در ماههای آخر عمر دولت برای تضعیف دولت و بهرهبرداری سیاسی است. به این افراد باید گفت به پیروی از قرآن کریم از ظن و گمان بپرهیزید که برخی از گمانها گناه است و چیزی را که به آن علم و یقین ندارید بیان نکنید به علاوه فرق است میان استیضاح یک وزیر به خاطر عملکرد ضعیف او و استیضاح به خاطر قانونستیزی. اولی در ماههای آخر کار یک دولت چندان صواب نیست اما دومی به دلیل جایگاه والای قانون واجب عقلی است.
مجلس به عنوان قانونگذار و پاسدار حرمت قانون نمیتواند پس از یک بیاعتنایی آشکار و مکرر به قانون سکوت کند زیرا سکوت مجلس در چنین حالی به معنی صحه گذاشتن بر بیحرمتی به قانون. گاهی نیز گفته شده که اتهامات آقای مرتضوی هنوز ثابت نشده و ایشان مجرم شناخته نمیشود پس نصب اولیه اشکالی نداشته است. در پاسخ میگوییم البته این ایراد به قوه قضاییه وارد است که چرا در رسیدگی به پروندههای ایشان تعلل ورزیده است اما طبق ماده (124) قانون استخدام کشوری نصب قاضی تعلیق شده به مناصب دولتی ممنوع است علاوه بر این چه اصراری است که افراد مسألهدار پستهای حساس را اشغال کنند؟
شبهه دیگری که مطرح شده این است که گفتهاند پرداختن به موضوع انتصاب آقای مرتضوی دخالت در کار اجرایی و خارج از اختیارات و وظایف مجلس است. پاسخ این است که اگر مجلس بگوید که آقای «الف» باید به جای آقای «ب» در فلان پست اجرایی نصب شود دخالت در کار اجرایی و خارج از حیطه اختیارات و وظایف مجلس است اما اگر بگوید نصب فلان شخص در فلان پست خلاف قانون است عین وظیفه و در حیطه اختیارات اوست.
پس مسأله این است که یک قانونگریزی و بلکه قانونستیزی بزرگ و حتی به سخره گرفتن قانون در طول چندین ماه رخ داده است. در اینجا مجلس چه باید بکند؟ آیا میتواند به بهانه تعامل یا پایان عمر دولت سکوت کند و از استیضاح صرفنظر کند آن هم دولتی که در همین ماههای پایانی ظرف مدت کوتاهی دو وزیر را عزل کرده است؟
اکنون لازم است توضیح اجمالی و روشنی درباره صورت مسأله عرضه شود. جناب آقای سعید مرتضوی در تاریخ (20) مرداد 89 به دلیل داشتن پروندههای متعدد در محاکم قضایی با حکم دادگاه انتظامی قضات از قضاوت تعلیق شدند تا به اتهامات سنگین ایشان رسیدگی شود. پس از چندی وی از سوی وزیر کار بر خلاف نص قانون از جمله قانون مدیریت خدمات کشوری و تبصره (1) ماده (17) قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی به مدیرعاملی صندوق تأمین اجتماعی منصوب شدند که طبعاً احتمال ایجاد مانع برای رسیدگی قضایی به اتهامات ایشان تقویت و نوعی دهنکجی به قوه قضاییه تداعی میشد. دیوان عدالت اداری این حکم را خلاف قانون دانست و ابطال کرد.
در اینجا وزیر کار به جای آنکه درخواست پیشنهاد فرد دیگری را برای مدیرعاملی صندوق تأمین اجتماعی به هیأت امنای صندوق بدهد تا وی فرد جدید را منصوب کند هیأت وزیران اساسنامه صندوق را تغییر داد و صندوق را تبدیل به سازمان کرد تا آقای مرتضوی همچنان در رأس این نهاد باقی بماند، یعنی برای حفظ یک فرد اساسنامه یک نهاد بزرگ اقتصادی و اجتماعی را تغییر دادهاند. پس از چندی هیأت تطبیق مصوبات دولت با قانون این مصوبه هیأت وزیران را مغایر با قانون اعلام کرد و رئیس مجلس نیز مطابق با اصل (138) قانون اساسی این رأی را تأیید و به دولت ابلاغ کرد. بار دیگر منتظر بودیم آقای وزیر کار، فرد دیگری را با پیشنهاد هیأت امنای صندوق به سمت مدیرعاملی آن منصوب کنند ولی مدتی گذشت و خبری نشد.
لذا ما جمعی از نمایندگان به خاطر این قانونستیزی مستمر پس از نزدیک به یکسال تصمیم به استیضاح وزیر کار گرفتیم این در حالی است که مجلس هشتم نیز اقدام به استیضاح کرد ولی از حسن ظن استیضاحکنندگان سوء استفاده شد. پس از اینکه نامه استیضاح آماده شد به پیشنهاد رئیس محترم مجلس بهتر آن دیدیم قبل از آنکه به هیأت رئیسه داده شود نشستی با وزیر محترم داشته باشیم و ایشان را در جریان امر قرار دهیم تا اتمام حجت شده باشد. در آن جلسه که با حضور معاونت محترم نظارت مجلس برگزار شد آقای وزیر گفتند دو روز دیگر جلسه هیأت امنای صندوق تشکیل میشود و این مسأله را در آنجا حل میکنیم و مقرر و حتی مکتوب شد که اگر تا آن تاریخ مدیر عامل جدید معرفی نشد نامه استیضاح اعلام وصول شود.
اما متأسفانه آقای وزیر کار به جای آنکه از هیأت امنای صندوق درخواست معرفی فرد جدید نمایند از هیأت وزیران خواستند که اختیارات و وظایف و ریاست ایشان در هیأت امنای صندوق تأمین اجتماعی به معاون اول رئیسجمهور منتقل شود تا حکم سرپرستی آقای مرتضوی بر صندوق توسط معاون اول صادرگردد یعنی فراری دیگر از اجرای قانون باز صرفاً برای حفظ یک فرد دارای چند پرونده قضایی در رأس یک نهاد بزرگ اقتصادی و اجتماعی. البته در اینجا نیز رئیس مجلس با عنایت به نظر هیأت تطبیق مصوبات این اقدام را غیرقانونی اعلام کرد و رئیس دیوان عدالت اداری نیز آن را به سخره گرفتن قانون نامید در عین حال جناب آقای شیخالاسلامی همچون گذشته وقعی به آن ننهادند در نهایت طبق توافق قبلی نامه استیضاح اعلام وصول شد.
آیا وزیری که به آسانی قانون را زیر پا میگذارد و اجازه میدهد قانون سبک شمرده شود صلاحیت ادامه کار را دارد و مجلس میتواند همچنان به او اعتماد داشته باشد؟ آیا رفتار وزیر محترم در این موضوع مصداق سخن رهبر انقلاب درباره قانوندانان قانونشکن نیست؟ ممکن است گفته شود در اینجا وزیر تصمیمگیر نیست، بلکه تصمیمگیر اصلی رئیسجمهور محترم است؛ این عذر بدتر از گناه است. وزیری که قدرت مقاومت در برابر فشار ناحق را ندارد و زیر بار قانونستیزی میرود و ابزار آن میشود آیا صلاحیت مقام وزارت را دارد؟ بله، ما هم میدانیم و آقای رئیسجمهور نیز در مصاحبه تلویزیونی شهریور سال جاری به صراحت گفتند من قانونی را که خودم شخصاً منطبق بر قانون اساسی تشخیص بدهم اجرا میکنم و قانونی را که منطبق تشخیص ندهم اجرا نمیکنم، اما آیا وزیر باید تسلیم باشد و اطاعت کند؟ آیا وزیر نمیتوانست به احترام قانون و به عنوان مبارزه با قانونستیزی استعفاء دهد؟ طبق اصل (137) قانون اساسی هر وزیری در مقابل رئیسجمهور و مجلس صرفاً در چارچوب قانون پاسخگوست، نه در قبال هر فرمانی. قرآن کریم از زبان برخی نادمان در روز قیامت میگوید:«ربنا إنا أَطعنا سادتنا و کبراءنا فأضلونا السبیلا» پروردگارا! ما از بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه کردند.
مشکل اساسی کشور ما تحریمهای اقتصادی یا تهدید نظامی نیست، اینها را مردم ما براساس اعتقادی که به اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی دارند تحمل میکنند، مشکل اساسی کشور ما قانونگریزی برخی از مسؤولان و احساس تبعیض میان شهروندان است. برای حفظ یک مقام متهم در رأس یک نهاد بزرگ اقتصادی و اجتماعی اساسنامه آن را تغییر میدهند و مقام دیگر را صرفاً به خاطر اصرار بر اجرای قانون و مطیع محض نبودن در طرفهالعینی بدون هرگونه قدردانی و تشکر از زحماتش عزل میکنند وقتی مقامات عالی اجرایی قانون را اجرا نکنند و آن را دور بزنند و به سخره بگیرند مردم ما و جوانان ما چه نتیجهای میگیرند؟ آیا جز این است که میگویند قانون مهم نیست میتوان آن را اجرا نکرد و به هر ترتیبی که شده باید از اجرای آن شانه خالی کرد؟
حتی قراردادهای مدنی مانند عبور از چراغ قرمز در نظر مردم سست، خفیف و بیمقدار میشود کارمندان دولت احساس میکنند مقامات عالی مافوق آنها برای حفظ یک فرد در یک منصب به انحاء مختلف از اجرای قانون شانه خالی میکنند این امر چه تأثیری بر رفتار آنها در اجرای قانون و رعایت حقوق مردم خواهد داشت؟ قانون باید در جامعه مقدس شمرده شود اگر به بهانههای مختلف از قداست افتاد نظم جامعه به تدریج ضایع و قانون جنگل حاکم میشود و آنگاه هر که زورش بیش سهمش بیشتر. اساساً فلسفه ارسال پیامبران آوردن قانون عادلانه برای اجتماع بشری بوده است از آنجا که بشر زندگی اجتماعی دارد و از طرفی حب ذات دارد و میخواهد منافع را به سوی خود جلب کند نیاز به قانون دارد آن هم قانونی که از ماورای جامعه بشری آمده باشد تا قوانین بشری براساس آن تنظیم شود.
پیغمبر اکرم و علی (علیهالسلام) با همه انحطاط و نرمشی که در مسائل شخصی خود داشتهاند در مسائل اصولی و رعایت قانون و اجرای احکام اسلام صلابت داشتهاند. در فتح مکه زنی از اشخاص قریش دزدی کرده بود به حکم قانون اسلامی دست دزد باید بریده شود وقتی قضیه ثابت و مسلم شد و زن اقرار کرد که دزدی کرده است میبایست حکم درباره او اجرا میشد. اینجا بود که توصیهها و وساطتها شروع شد. پیغمبر اکرم فرمود: «قانون خدا تأثیربردار نیست اقوام پیش از شما هلاک شدند به خاطر اینکه وقتی فردی از اشراف دست به سرقت میزد رهایش میکردند، ولی وقتی ضعیفی سرقت میکرد مجازاتش میکردند». امام علی (علیهالسلام) زمانی که خزانهدار بیتالمال گردنبندی را به دختر آن حضرت عاریه داد فرمود: «به خدا قسم اگر این گردنبند عاریه مظنونه نبود فرزند من اولین کسی بود که دستش به جرم دزدی قطع میشد».
وزیر محترم کار برای حفظ آقای مرتضوی به عنوان یکی از اقویای جامعه در رأس صندوق تأمین اجتماعی و ایجاد نوعی مصونیت قضائی برای او حاضر شده است برخلاف قانون اساسنامه آن تغییر کند و علاوه بر آن برای شانه خالی کردن از مسؤولیت اختیارات خود در این نهاد را به معاون اول رئیسجمهور منتقل کند. آیا ایشان درباره ضعفای جامعه هم حاضر به چنین فداکاریها و قانونشکنیهایی هست؟ اگر قانون در مقابل اقویا ضعیف باشد و در مقابل ضعفا قوی این نشانه بیماری و فساد جامعه است. پیغمبر اکرم فرمود: «لم تقدس امه حتی یؤخذ ضعیف من القوی حقه غیرمتعتع» هیچ جامعهای به مقام قداست نمیرسد مگر آنکه در آن ضعیف حق خود را از قوی بدون لکنت زبان بگیرد. قرآن کریم میفرماید «یا ایهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین» عدالت و قانون را رعایت کنید ولو علیه خودتان یا والدین و نزدیکانتان باشد. آقای وزیر! طبق این آیه قرآن شما مجاز نبودید که بخاطر یکی از دوستانتان یعنی آقای مرتضوی در مقابل قانون بایستید. همچنین قرآن میفرماید «لا یجرمنکم شنآن قوم على الا تعدلوا» دشمنی با گروهی شما را بر آن ندارد که عدالت نورزید. جناب آقای وزیر! طبق این آیه قرآن نیز ناخشنودی از منتقدان آقای مرتضوی نباید جنابعالی را از مسیر عدالت و قانون خارج میکرد. حرمت امامزاده را متولی آن نگه میدارد اگر دولت به عنوان مجری قانون خود پایهگذار بیقانونی باشد دیگر نباید از مردم انتظار مراعات قانون را داشت چرا که «الناس علی دین ملوکهم».
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
درآورند غلامان او درخت از بیخ
خلاصه کلام اینکه یک قانون ستیزی بزرگ و مکرر و مستمر صورت گرفته است که وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی نقش اول را در آن داشته است و طبعاً در اعتماد مجلس به عنوان متولی حفظ حرمت قانون و ناظر بر اجرای قانون خدشه وارد شده و پس از اتمام حجت لازم با وزیر راهی جز استیضاح باقی نمانده است. اکنون از نمایندگان محترم تقاضا میکنیم که به خاطر مصالح عالی و درازمدت کشور و انقلاب اسلامی به این استیضاح رأی مثبت بدهند ضمن اینکه ارزش خدمات جناب آقای شیخالاسلامی در جای خود محفوظ است، با تشکر.
رئیس ـ متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب آقای عبدالکریم حسین زاده تشریف بیاورند. اگر انشاءالله رعایت بفرمایید بشود در وقت مقرر کار را انجام دهید.
عبدالکریم حسینزاده (نقده و اشنویه) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
«رب اشرح لی و صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی»
با درود به روح شهداء امام شهداء و با آرزوی سلامتی مقام معظم رهبری. در جامعهای که قانون حاکمیت نداشته باشد هر رفتاری از هر کسی محتمل و مورد انتظار است و این یکی از بدترین شرایطی است که میتوان تصور کرد. رشد اجتماعی افراد یک جامعه را میتوان براساس شاخص رفتارهای قاعدهمند و منطبق بر قانون سنجید. رشد یافتهترین جوامع قانونمندترین آنها هستند. بخش حاکمیت قانون در نظم بخشی به جامعه به قدری بدیهی است که کمتر کسی در اهمیت و ارزش آن به طور کلی تردید نمیکند. قرآن کریم یکی از علل بعثت انبیا را رفع اختلاف و ایجاد نظم ذکر میفرماید «کان الناس أمه واحدة فبعث اللَّهُ النبِّین مبشرین و منذرین و أَنزل معهم الکتاب بالْحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا». قانون بشری هر چند مترقی و خوب باشد بدون ضمانت اجرایی صحیح کارآمدی نخواهد داشت و بود و نبود آن یکسان خواهد بود.
حضرت امام معتقدند در هر جامعهای نظم و قانون و فرهنگ عمل بدان سنگ زیربنای آن جامعه شمرده میشود، قانون محور توافق و همدلی است و از دیدگاه مقام معظم رهبری قانون پس از آنکه به لحاظ شرایط و ضوابط توسط مجلس شورای اسلامی وضع و به تأیید شورای نگهبان رسید جزء حدود است و همگان باید خود را ملزم به اطاعت از آن بدانند و برای نیل به آن مهم لازم است اقدام کنند. فرهنگ قانونگرایی در کشور بین همگان اعم از مسؤولین و مردم نهادینه شود. با تحقق این امر قوانین میتوانند هدف از خود را که تأمین سعادت دنیوی و اخروی شهروندان یک جامعه است تأمین کنند. بی آنکه بخواهم در زمینه قانونگریزی به بحث بپردازم، لازم است یادآوری کنم که سه دسته قانونگریزی وجود دارد که در اینجا به صورت تطبیقی در مورد این استیضاح به آن بحث خواهیم کرد.
1 ـ قانونگریزی ابزاری؛ در قانونگریزی ابزاری کنشگر در موقعیت کنش به محاسبه سود و زیان ناشی از عدم اطاعت میپردازد و به این نکته آگاه میشود که کنش غیر قانونی در مجموع سود بیشتری برای او در بر دارد، این نوع کنش دقیقاً آگاهانه است. عوامل متعددی شرایط شکلگیری این نوع کنش را فراهم میآورند. بدترین نوع استفاده از این قانونگریزی در وزارتخانه تحت امر شما صورت گرفته است به نحوی که وزیر محترم حتی نبود خویش را بر بود رئیس سازمان تأمین اجتماعی ترجیح داده و سود وی را تا آنجا میبیند که به هر قیمتی قانونگریزی را ترجیح میدهد. این نوع از قانونگریزی سه مورد اساسی را در جامعه سبب میشود، ناکارآمدی سازمانهای تشخیصی، زندگی در اجتماع هر کنشگری را در مقام تجربه کارآمد یا ناکارآمدی نهادهای کنترل اجتماعی قرار میدهد. به عنوان مثال عبور چند بار از چراغ قرمز بدون آنکه کنشگر شناسایی و در نهایت تنبیه شود امکان تکرار عمل را میافزاید که نه تنها از تنبیه خبری نیست بلکه قانونگریز حتی عائد سود نیز میشود. آقای وزیر محترم! مگر دیوان عدالت اداری حکم لغو انتصاب رئیس سازمان تأمین اجتماعی را صادر نکرده بود؟ مگر ایشان در قوه قضائیه تعلیق نشدهاند؟ این کار از جانب شما پیامی دارد و آن بیتوجهی صرف به حکم دیوان عدالت اداری است و در اصل به نوعی الگویی را ارائه میدهید که مهم نیست که فرد مورد حمایت شما چه کرده باشد و یا میزان تخلفش چه قدر باشد این مهم است که اگر شما بخواهید هر حکمی را باطل میکنید و کار خود را انجام میدهید.
2 ـ دومین موردی که پیش میآورد ناکارآمدی نهادهای قضائی و تنبیهی است. به نظر می رسد دو عامل قطعیت تنبیه و میزان و شدت آن در درونسازی امر قانونی تأثیر بسزایی دارد. فقط تشخیص کافی نیست کارآمدی نهادهای قضائی، قدرت چانهزنی قانونگریزی را تقلیل میدهد. کنشگرانی که احساس کنند پس از شناسایی به طور قطع تحت تعقیب خواهند گرفت و پس از آن در تغییر وضعیت چندان موفق نیستند و التزام بیشتری به امر قانونی خواهند داشت لیکن شما برعکس پیامرسان آن هستید که در وزارتخانه شما نه تنها قضا و حکم قانونی هیچ محلی از اعراب ندارد بلکه به طور قطع شخص خاطی تحت تعقیب قرار نخواهد گرفت، بلکه بدل به نور چشم نیز خواهد شد.
3 ـ نابسامانی اجتماعی و آشفتگی در اثر قانونگریزی ابزاری یکی از مهمترین مسائل نابسامانی اجتماعی است. آقای وزیر! شما به این موضوع فکر کردهاید که گماردن فردی متهم با جرائم سنگین تشویقکننده نابسامانی در جامعه خواهد بود؟ شما منکر این هستید که این رویکرد و مقررات اجتماعی ناقص مرز بین ممکن و ناممکن را ناشناخته میکند و در این بین موجه و ناموجه گم میشود. ادعاها و امیدهای مشروع و افراطی مرزشان نامشخص میشود و به راستی شما نسبت به ایران، ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران احساس مسؤولیت دارید شک نکنید که عملکرد شما سبب ساز وضعیتی شده است که بین آرمانها و اهداف نهادی شده و وسایل نهادی شده جامعه یعنی هنجارها و قانون اختلال تناسبی ایجاد شده است که در بدترین حالت خود سبب نوآوری میشود.
نوآوری وضعیتی است که در آن شخص اگر چه اهداف نهادی شده جامعه را میپذیرد همچنان که شما نیز پذیرفتهاید، اما به دلیل عدم تطابق وسایل نهادی موجود با اهداف نهادی شده خودتان دائم دست به نوآوری میزنید که در اصل این نوآوری همان دور زدن قانون است که در این ایام کم صورت نگرفته است و تمامی این موارد ریشه در عدم تمایل، ناتوانی و یا بیتوجهی شما به تصمیمگیری در مورد آقای رئیس سازمان تأمین اجتماعی است که اگر شما همچون وزیری پایبند به هنجارها و قانون کشور به صورت قاطعانه حکم بر برکناری ایشان میدادید و ترجیح نمیدادید که به هر قیمتی شده ایشان در مسند سازمان تأمین اجتماعی بمانند و یا اینکه خود در مسند وزارت بمانید.
امروز ما شاهد این حجم بزرگ از نوآوری دولت و یا در اصطلاح دور زدن قانون نبودیم که حجم عظیمی از آن در مورد آقای رئیس سازمان تأمین اجتماعی صورت گرفته است:
واگذاری اختیار عزل و نصب رئیس صندوق تأمین اجتماعی توسط هیأت رئیسه.
انتقال آن از هیأترئیسه به معاونت نیرو و منابع انسانی رئیسجمهوری.
انتقال از آنجا به وزرات رفاه و کار.
انتقال از آنجا به اختیارات معاون اول ریاست جمهوری و حتی تغییر اسامی صندوق به سازمان و بسیاری از موارد دیگر.
شاید شما هنوز به این قطعیت مدیریتی نرسیدهاید که اگر کسی حکم به موضوعی داد و شما آن را در منافات با منافع ملی دیدید یک «نه» بزرگ بگویید و یا کلیت ساختار و شاکله سازمان تأمین اجتماعی همچنان که خود آگاهید سازمان تأمین اجتماعی در سال 1355 و با هدف اجرا و تأمین و گسترش بیمههای اجتماعی و استقرار نظام هماهنگ تأمین اجتماعی تشکیل شد ولی آیا حضور (6) رئیس و یک سرپرست؛ مددی، ذبیحی، حافظی، موسویان و مورد اخیر در کمتر از (6) سال در راستای اهداف سازمان تأمین اجتماعی بوده است؟
دومین مورد قانونگریزی قانونگریزی احترازی است. آقای شیخالاسلامی! مردم به دو دلیل از قانون اطاعت میکنند در راستای اهداف سازمان تأمیناجتماعی بوده است.
دومین مورد قانونگریزی، قانونگریزی احترازی است. آقای شیخالاسلامی! مردم به دو دلیل از قانون اطاعت میکنند.
1 ـ به دلیل پاسخ به محرکهای بیرونی و یا همان پاداشها و تنبیهات.
2 ـ به دلیل اطاعت مبتنی بر تعهدات هنجاری که مشروعیت قانونگذار، مسؤولان، مجریان قانون و خود قانون را شامل میشود.
کلیت کلام از فرایند این نوع از قانونگریزی که شما انجام دادید این است که مردم از خود میپرسند آیا کسانی که قانون را وضع و حفظ میکنند حق مشروع اعمال زور و رفتار قانونی را دارند؟ و در اینجاست که عدم مشروعیت قانون و مجریان آن جهتگیری قانونگریزی را شکل میدهد و این یعنی شما آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای این تلاش کردید که هنجارها و الزامهای درونیشده اطاعت را کمرنگ کنید. آیا مردم پس از این به صورت احترازی اقدام به قانونگریزی نخواهند کرد و نخواهند پرسید در جایی که مدیران و مسؤولان خود اقدام به قانونگریزی میکنند ما چه کنیم؟
3 ـ قانونگریزی اخلاقی؛ لازم بذکر است در این نوع از قانونگریزی شخص به قانون تن میدهد، چون با ارزشهای اخلاقی و درونی همخوانی دارد و ممکن است به حالتی برسد که با وجود انطباق با ارزشهای درونی وی، با ارزشهای جمعی همخوانی نداشته باشد. سؤال من این است، آیا استفاده و گماردن افراد فاقد صلاحیت در پستهای کلیدی خصوصاً ریاست سازمان تأمیناجتماعی با ارزشهای درونی و اخلاقی شما همخوانی دارد؟ که اگر داشته باشد به خیلی چیزها بایستی شک کرد و نمیدانم تکلیف (196) رأی موافقی که روز رأی اعتماد گرفتید چه خواهد شد؟
دوماً؛ بر فرض اینکه با ارزشهای اخلاقی و درونی شما همخوانی دارد که اصرار شما بر ابقای ایشان در همین راستا بوده است؟ آیا به این فکر نکردید که به عنوان یک وزیر آنقدر مسؤول هستید که بیایید و بیاندیشید که این امر با ارزشهای جمعی ما یعنی اصول و فروع دینمان و خصوصاً معاد در تناقض است؟ در کجای نظام مقدس جمهوری اسلامی تعریف شده است که شخصی با چنین پرونده حجیمی میتواند رئیس سازمانی به این بزرگی باشد؟ پس از تعریف این موارد ذکر میکنم که اقدام شما سببساز مواردی شده است یا میتواند باشد:
گریز از قانون به توسل قانون، تفسیر به رأی قانون، ضعف و سستی در پذیرش قانون، ناکارآمدی مجریان قانون، سست و ضعیفکردن جایگاه و پایگاه دیوان عدالت اداری، قانونشکنی مجریان قانون، کوچکانگاشتن برخی از موارد نقض قانون، ناکارآمد کردن سیستم انتصابات مدیران، شکلدهی ساختار نامناسب سازمانهای دولتی در اثر قانونگریزی، ناهنجاری روانی و آشفتگی اجتماعی، از بین بردن قبح قانونشکنی، ترویج فرهنگ تسامح در قانونشکنی و کار، بحث تشویق در مواردی که افراد پروندهای سنگین دارند و تنبیه نمیشوند.
برادران و خواهران بزرگوار! من استیضاح را در موارد زیر مفید میدانم. این استیضاح میتواند به عنوان تدبیری خاص در جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت، قانونگریزی سیاستمداران و خانوادههای آنان و جلوگیری از تبعیض سیاسی فرض شود. این استیضاح میتواند در راستای حمایت از نهادهای نظارتی باشد. این استیضاح را میتوان به عنوان تلاشی بزرگ در راستای بسترسازی و زمینه مناسب پذیرش عمل به قانون برای مردم و مسؤولان دانست و شما با نگاهی به امضاءکنندگان این استیضاح متوجه خواهید شد که تمامی گروههای فکری، اندیشهای، سیاسی، اجتماعی و حتی شهرستانی وجود دارند و این یعنی عدم حضور در یک جنجال سیاسی یا جناحی بلکه حضور برای... (سبحانینیا ـ وقت حضرتعالی تمام است)
مخلص کلام اینکه آیا وزارتخانهای که وظیفه اصلی آن بسترسازی رفاه اجتماعی و حمایت اجتماعی و طرح و پیگیری مواردی از قبیل کار، رفاه و تعاون از که اهمیت بالایی برخوردار است و متعاقباً در سازمانی که اصلیترین سازمان حمایتکننده بیمههای اجتماعی است میتوان انتظار اعمالی را داشت که در تناقض با انصاف و عدالت باشد؟ آیا چنین برخوردها و انتصاب و انتخاب افرادی با این وضعیت قضایی برای چنین اموری سببساز از هم پاشیده شدن فرهنگ انتخاب نیست؟ تبیین شرایط پیش آمده نشان میدهد که اینچنین انتصاباتی در وزارتخانه تحت امر شما پیامرسان این است که قانونگریزی سیاستمداران، وابستگان آنان، تبعیض سیاسی، سوءاستفاده از قدرت، عدم گزینش افراد شایسته در پستهای کلیدی چون تأمیناجتماعی از جمله مواردی است که بیشترین تأثیر را در قانونگریزی از منظر سیاسی خواهد داشت.
آیا در دولت بعدی وزیر تعاون، رفاه و کار هم بایستی به این اندیشه باشد که در صورت رسیدن به قدرت، قانون را به هرگونه که خواست اجرا کند و یا معقول آن خواهد بود که به اجرای قانون اصرار بورزد و در مقابل قانونگریزی و قانونگریز حتی اگر نزدیکترین فرد به آنان باشد میایستد؟ به راستی شما از وزیر بعدی چنین مواردی را قبول خواهید کرد و در صورت چنین فرآیندها و گماردن چنین اشخاصی سکوت خواهید کرد؟
نمایندگان و وزیر محترم! بیشک رویکرد و روش ما بر آینده تأثیر خواهد گذاشت. شما میتوانستید پیامرسان قانونمندی و حفظ کرامت و شأن قانون باشید اگر که در آن انتصاب مهم جانب قانون را میگرفتید، حتی اگر این عمل به حذف شما از مسؤولیت فعلیتان منجر میشد. شما نمایندگان عزیز! در صورت همسویی با این استیضاح به دولت بعدی پیام خواهید داد که مجلس در مقابل بیقانونی و قانونگریزی خواهد ایستاد حتی اگر قانونگریز برادر نزدیکش باشد و به ملت خواهید گفت که ما به هیچ شکل ممکن پذیرای تبعیض سیاسی نیستیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رئیس ـ متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر(جهانگیرزاده) ـ جناب آقای نوریقزلجه بفرمایید.
غلامرضا نوریقزلجه (بستانآباد) ـ بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمهالله
الهی قبول بفرما که تو آگهی از آن نیت خالصانه و از آن حجت شرعی که بر این کارم افتاده است.
همکاران محترم، حضار گرامی، ملت نجیب و شریف ایران اسلامی! برخلاف برخی تحلیلهای سیاسی که میگویند این طرح استیضاح باعث سوءاستفاده بیگانگان میشود و عدهای قانونگریز و خودمحور نیز پشت این الفاظ قایم میشوند بدانند این اقدام مجلس درست عین اقتدار نظام است. اینک بحمدالله نظام جمهوری اسلامی ایران امروز به درجهای از پایداری و اقتدار ملی رسیده است که تحت هر شرایطی مراقب اجرای قانون و عدالت در جامعه است و میخواهد با قانونشکنان و قانونگریزان برخورد کند، هر چند این افراد از کارگزاران خود نظام باشند و این خود دلیل محکمی بر این مدعاست.
این طرح استیضاح عین اقتدار نظام است، هم به نفع دولت است اگر خود را قانونمدار و ولایتمدار میداند و هم به نفع مجلس است اگر خود را مقتدر و عصاره ملت میداند و میخواهد در رأس امور باشد. اگر مجلس بنا به ملاحظاتی در برخی موارد از خود نجابت بیشتر بخرج میدهد نباید از این تعاملها، همکاریها، هماهنگیها و گذشتها سوءاستفاده شده و همینها را وسیلهای برای به حاشیهراندن مجلس قرار داد. عدهای از تحلیلگران هم اهمیت مسائل اقتصادی و معیشتی را اولی بر این میدانند. در جواب عرض میکنم:
1 ـ آیا این اولویت برای دستگاه اجرایی و دولت اولیتر نیست و بهتر نبود بجای تشکیل جلسه برای انتزاع و الحاق سازمان تأمین اجتماعی به منظور حفظ یک فرد، جلسه برای حفظ ارزش پول ملی و مهار تورم و گرانی و تولید و اشتغال برگزار میشد؟
2 ـ در طی امسال به آمار جلسات و طرحهای مجلس و لوایح دولت درخصوص مسائل اقتصادی مراجعه فرمایید تا روشن شود کدام نهاد در این مسیر خدمت از دیگری سبقت گرفته است؟
3 ـ مگر نه اینکه قسمت قابل توجهی از همین مشکلات اقتصادی ما ریشه در این مقوله قانونگریزی و عدم تمکین به قوانین راهگشای خانه ملت دارد.
ملت شهیدپرور ایران اسلامی! این قانونشکنی و عدم تمکین به حکم محاکم صالحه و تأکید بر حفظ فرد بجای حفظ اصول و ارزشهای والای نظام اسلامی و خدشهدار نمودن اعتماد عمومی به اجرای قانون در کشور و اقتدار نظام قابل اغماض و گذشت نیست و لذا این طرح استیضاح درست در جهت هر چه زیباتر و زیبندهتر پیادهکردن قانون و برای برپایی قسط و عدل در جامعه اسلامی است.
و اما جان کلام در فرازهایی از فرماننامه مولای متقین امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) به مالک اشتر نخعی؛ «ای پسر حارث! اگر تو به یاد نداری مرا فراموشی نیست، آنچنان که گویی هم اکنون پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در گوش من میفرمایند: تقدیس نمیکنم آن توده را که حق مستمندان از نیرومندان باز نگیرند. ویران باد آن عدالتخانه که اعتماد دادخواه ضعیف بر پاکدامنی قضات استوار نباشد و به هنگام دادخواهی همچون بیمناکان بریده و نادرست سخن گوید. از آن دادگاه و از آن ملت تا به رستاخیز خشنود نیستم و پرودگار من نیز هرگز از آنان خشنود مباد» و در فرازی دیگر میفرمایند: «پناه بر خدا اگر قاضی آزمند و طمعکار باشد. در این هنگام دزدان جامعه خوب میتوانند انگشت بر نقطه حساس کشور گذاشته و دست غارت از آستین برون آورند، زیرا آسان است قاضی را تطمیع کنند و اموال دیگران را بربایند». و در فرازی دیگر: «ای پسر حارث! در عملیات کارکنان حکومت خویش نیک بازرسی و دقت کن، آنکه با فداکاری انجام وظیفه مینماید باید قولاً و عملاً تشویق شود و حتی کوچکترین اقدام ستودهاش را هم نباید ندیده انگاشت و در مقابل از بدکاران نیز لازم است مطابق مقررات اسلام انتقامکشی و کیفرجویی. ای مالک! مبادا که در حکومت تو خادم و خائن یکسان باشند، زیرا خادمی که در ازای خدمت خود مزد و مرحمت نبیند دلسرد و بیقید گردد و خائنی که جزای خیانت خود را به حد کمال نیابد کردار زشت خویش را با جرأت بیشتری تکرار میکند».
در سی و چهارمین سالگرد پیروزی شکوهمند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر حکومت ستمشاهی پهلوی هستیم که با خون هزاران شهید پیرو راستین دین مبین اسلام و مکتب عظیمالشأن تشیع و به رهبری امام امت خمینی کبیر (رحمه الله علیه) به ثمر رسیده است و همگان نیک میدانیم که این انقلاب به دلیل برخورداری از آرمانهای متعالی خویش و سازشناپذیری با استکبار جهانی همواره نیازمند فداکاری و جانفشانی فرزندانش هست تا انشاءالله پرچم پرافتخار مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را به اهتزاز درآورند و جهانیان با قسط و عدل و اسلام ناب محمدی آشنا شوند. حال به شکرانه برپایی نظام و به ثمررسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی همه خادمان انقلاب وظیفه دارند در رسیدن به این آرمانها و پاسداری از آنها همت گمارند و به فرموده معمار کبیر با هوشمندی نگذارند این دستآورد عظیم بویژه در مقاطع حساس و تعیینکننده به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
سال 1388 در تاریخ کشور عزیزمان به عنوان یکی از حساسترین رویدادها به ثبت رسید. در این سال همه آحاد ملت به آزمونی بزرگ فراخوانده شدند تا بار دیگر وفاداری و پایمردیشان را به آرمانهای والای انقلاب اسلامی و میهنشان بیازمایند. آزمونی که جهانیان نظارهگرش بودند و به تعبیر همگان آبروی نظام و انقلاب در گرو سربلند برآمدن از آن بود حقا که ملت از این آزمون سربلند بیرون آمدند ولی غفلت و توهم عدهای قلیل بخش بسیار کوچکی از جامعه را دانسته و ندانسته با جریانی به نام فتنه همراه کرد که باز هم دست توانای ملت با اشاره ولیشان این جریان را از مسیر حرکت برطرف ساخت.
اما خطرناکتر از این گروه باید کسانی را شناخت و به محاکمه کشاند که در آن موقعیت حساس با دراختیارداشتن سمتهای تعیینکننده در ارکان مختلف نظام با رفتارهای نابخردانه و بدتر از آن لجاجت بر رفتارهای ناپسند خویش و عنادورزی آشکار آبروی نظام و انقلاب را به خطر انداختند و با عملکرد خود دل رهبر معظم انقلاب را به درد آوردند. این قسمت از عرایضم مستند به گزارش مشروح مذاکرات مجلس و گزارش کمیته بررسی است که (20) دی 88 منتشر شده است. آنچه در بازداشتگاه کهریزک در سال 88 به دستور دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران جناب آقای سعید مرتضوی رخ داد متعرض آبروی نظام و انقلاب شد. سزاوار است قدری تأمل کنیم که چرا مقام معظم رهبری از میان آن همه جنایتها، جفاها و ناجوانمردیهای دوستان و دشمنان این اقدام را باعث هتک حرمت و حیثیت نظام برشمردند. آیا جز این است که این نظام منادی قسط و عدل محمدی و علوی در جهان شناخته میشود و اینگونه خطاها ضربهای مهلک به کیان و ارکان آن است؟
پس از آگاهی مقام معظم رهبری از این اقدام و وضعیت بازداشتگاه به مسؤولان ذیربط دستور میفرمایند که زندانیان را به مکان دیگری بفرستند و بازداشتگاه کهریزک تعطیل شود که با بیتوجهی قاضی مرتضوی روبرو میشود و به بهانه نبود فضای مناسب برای نگهداری زندانیان، این فرمان تا مدتی بدون اقدام باقی میماند و دوباره فرمان معظمله برای بهبود این وضعیت است (من یک مقدار عرایضم را مختصر میکنم) که پس از تشکیل پرونده در تهیه گزارشات و تشکیل پرونده در دادسرای انتظامی قضات، قاضی سعید مرتضوی در تاریخ یکم شهریورماه 1389 توسط آیتالله آملیلاریجانی رئیس محترم قوه قضائیه از سمت خود در دادستانی تعلیق شد و این اقدام توسط (216) تن از نمایندگان مجلس مورد تقدیر قرار گرفت.
به این ترتیب سزای چنین افرادی چه باید باشد؟ آیا گماردن آنها بر مهمترین مناصب حکومتی خدشه به آبروی نظام و انقلابمان نیست؟ آیا با این اقدام دشمنان را شاد و دوستانمان را شرمسار نکردهایم؟ آیا آنهایی که بر این کار همت گماردهاند سزاوار سرزنش و برخورد نیستند؟ آیا مجلس و نماینده ملت نباید بپرسد که آقای شیخالاسلامی! چرا علیرغم ممنوعیت، قاضی تعلیقشده را به منصب دولتی گماردهاید؟ چرا به حکم دیوان عدالت اداری تمکین نکردهاید؟ چرا در انتصاب مدیرعامل صندوق تأمین اجتماعی، صرفنظر از ممنوعیت انتصاب آقای مرتضوی، به الزامات قانونی آن درخصوص سابقه و تخصص توجه نکردهاید؟ آقای وزیر! چرا به تصمیمات و وعدههای جلسه روز یکشنبه اول بهمنماه که به توصیه ریاست محترم مجلس و برای برطرف ساختن علت تامه طرح استیضاح و منتفی کردن آن برگزار شده بود و حسن نیت همکاران شرکتکننده نیز برایتان محرز گردید، عمل ننموده و صورت مسأله را به شکل عذر بدتر از گناه پاک کردید؟ آیا حرفشنوی محض وزیر از بالادست منافی رأی اعتماد مجلس نیست و با این رویکرد وزیر، رأی اعتماد مجلس در کجا قرار دارد و چه تضمینی برای این امانتداری هست؟
آیا بیتفاوتی در برابر چنین اقداماتی مصداق بارز این فرموده مولای متقیان نیست که میفرمایند «خائنی که جزای خیانت خود را به حد کمال نیابد، کردار زشت خویش را با جرأت بیشتری تکرار میکند».
حال آقای وزیر جواب این سؤالات را مطرح میفرمایند و قضاوت با شما نمایندگان محترم ملت است و من در اینجا صمیمانه از محضر همه دوستان در دولت... (سبحانینیا ـ جناب آقای نوری وقت حضرتعالی تمام است) که در طی چند روز گذشته تماسها و درخواستهایی برای منتفی ساختن این طرح استیضاح داشتند، لکن اینجانب به خاطر ادای وظیفه سنگین نمایندگی ملت غیور ایران از قبول آن امتناع نمودم، عذرخواه هستم.
برای سلامتی آقا امام زمان، سلامتی مقام معظم رهبری و برای سربلندی ایران اسلامی و نابودی دشمنان و بدخواهان آن صلواتی عنایت بفرمایید (حضار صلوات فرستادند). والسلامعلیکم و رحمهالله و برکاته
دبیر (جهانگیرزاده) ـ خیلی ممنون، جناب آقای دکتر محمدقسیم عثمانی تشریف بیاورند. دوستان استیضاحکننده (18) دقیقه وقت دارند.
محمدقسیم عثمانی (بوکان) ـ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسمالله الرحمن الرحیم
آقای رئیس! من در این دو دوره در چند استیضاح حضور داشتم، ولی هیچ وقت اینطوری نبوده، یعنی این نظمی که باید بر جلسه حاکم باشد متأسفانه وجود ندارد. به نظر من این بینظمی یک طور... (رئیس ـ دوستان نماینده بفرمایید در صندلیهایتان مستقر باشید).
ضمن تبریک ایامالله دهه مبارک فجر و عرض خوشامد خدمت ریاست محترم جمهوری و همراهان، بنده عرایضم را در دو بخش به استحضار میرسانم، یک بخش آن متوجه شیوه کار آقای مرتضوی در مسؤولیتهای قبلی ایشان بوده و یک بخش اینکه انتصاب آقای مرتضوی و اصرار بر ماندن ایشان چه هزینههایی برای کشور دارد.
آقای مرتضوی طبق گزارش تحقیق و تفحصی که مجلس هفتم از قوه قضائیه انجام داد، سوابق روشن و مشخصی دارد و بحث کهریزک را همکار محترم اشاره کردند و من دیگر به آن نمیپردازم که رفتار ایشان چه خدشه و لطمهای به نظام زد. در موضوع فروش سؤالات کنکور دانشگاه آزاد اسلامی سالهای 82 و 83 و آزمون دستیاری پزشکی سال 82 موضوع افشا شد و فروش سؤالات کنکور دانشگاه آزاد و آزمون دستیاری موضوعی بود که باعث تشویش اذهان عمومی شد که خارج کردن پروندههای متعدد خرید و فروش سؤالات کنکور در دوره دادستانی ایشان، مانع از رسیدگی بههنگام شد.
درخواست آقای مرتضوی از رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی برای اختصاص سهمیه برای ادامه تحصیل (200) نفر از قضات دادسرای عمومی و انقلاب در مقطع کارشناسیارشد در دانشگاه آزاد اسلامی و شائبههای روابط پنهان مثلث آقای مرتضوی، آقای ملکزاده و دانشگاه آزاد شرایط حاد آن زمان را دامن زد.
مفقود شدن پروندههای ارجاعی به دادسرای تهران در رابطه با فروش سؤالات و پاسخنامههای کنکور دانشگاه آزاد اسلامی در سال 82 و اطاله دادرسی نزدیک به دو سال در دوره تصدی ایشان.
تغییر مکرر شعب رسیدگیکننده و بازپرس پروندهها و تأخیر در تعیین ضابط پروندهها تا بعد از برگزاری جلسه کمیسیون اصل نود در تاریخ 14/4/84 و عدم پیگیری دادسرای عمومی و انقلاب تهران جهت دستیابی به متهمان اصلی در دوره ایشان اتفاق افتاد.
جابجایی بازپرس توسط دادستان تهران یعنی آقای مرتضوی علیرغم دستور ریاست محترم قوه قضائیه در سال 83 در رابطه با رسیدگی تخلفات آموزشگاههای کنکور از دیگر ابهامات عملکرد آقای مرتضوی در زمان تصدی ایشان بود.
جابجایی بازپرس توسط دادستان تهران در مورد پرونده فروش سؤالات آزمون دستیاری که از اواخر دهه 70 آغاز و در سالهای 81 و 82 گسترش یافت باز از موضوعاتی است که در گزارش تحقیق و تفحص موجود است.
پرونده احداث پارکینگهای طبقاتی در فرودگاه مهرآباد، متأسفانه دادسرای ناحیه (22) ویژه رسیدگی به جرائم اقتصادی در رابطه با این پرونده که یک شرکت خصوصی از طریق آشنایی و رانتی که وجود داشته موضوع مطرح شد ولی متأسفانه علیرغم اینکه پرونده در بازرسی کل کشور حاکی از سوء جریان مالی و اداری و حیف و میل میلیاردها ریال از حقوق بیتالمال در آن محرز شده، ولی ایشان قرار منع تعقیب متهمان را صادر میکند.
موضوع دیگر پرونده خودروهای کارشناسی یا معیوب ایرانخودرو بود. شعبه سوم بازپرسی ویژه رسیدگی به جرائم در رابطه با پرونده خودروهای کارشناسی با وجود ادله کافی و گزارش مستند سازمان بازرسی کل کشور به استناد عدم کفایت دلیل ایشان قرار منع تعقیب صادر میکند. در این پرونده شرکت ایرانخودرو (1900) دستگاه خودروی سالم را به نام خودروی معیوب به دستگاههای اجرایی میدهد که زمینه رانتخواری را فراهم میکند. از آن طرف (1350) دستگاه خودرو معیوب را به عنوان خودرو سالم تحویل مردم میدهد که مردم بیاطلاع میروند این خودروها را تهیه میکنند.
این خلاصهای از بخشی از عملکرد آقای مرتضوی بود. منتها بخش دوم صحبتهایم که خطاب به رئیسجمهور محترم است اگر همکاران اجازه بدهند به استحضار ایشان برسانم. پیامبر میفرمایند من برای امت خودم از فقر نمیترسم، من برای امتم نگران سوء تدبیر هستم.
جناب آقای دکتر احمدینژاد! چرا با انتصاب افراد مسألهدار برای کشور چالشآفرینی ایجاد کنیم؟ مردم شما را برای تلفیق بیشتر حاکمیت و ملت انتخاب کردند، نه اینکه با استفاده از چنین افراد مسألهداری به نظام خدشه وارد کنید. جناب آقای رئیسجمهور! شما که دستور فرمودید نمایندگان در امور اجرایی دخالت نکنند و درست هم است و در عزل و نصب فرمانداران و استانداران توجهی به نظر آنان نشود. خوب است به مدیران خود هم بخشنامه کنید که در زمان استیضاح ما را تحت فشار قرار ندهند. یک هفته است ما نمایندگان موبایلهایمان را خاموش کردهایم که بیش از این تحت فشار قرار نگیریم.
آقای مرتضوی در مقام دادستانی لطمههایی به نظام زد که هنوز جای چنگ آن بر چهره پاک و لطیف نظام باقی مانده است. انتصاب چنین فردی با اصرار شخص جنابعالی بر منصب مدیرعاملی بزرگترین و ثروتمندترین بنگاه اقتصادی در آستانه انتخابات شائبه حمایت مالی این بنگاه بزرگ اقتصادی را از کاندیدای مورد حمایت شما در انتخابات آتی به اذهان عمومی تداعی خواهد ساخت که به هیچ وجه به مصلحت کشور نیست.
آقای شیخالاسلامی! تخصصگرایی از برنامههای شما در زمان وزارت بود. آقای مرتضوی قاضی بودهاند با این شرح عملکردی که گذشت سازمان تأمین اجتماعی باید به یک مدیر اقتصادی سپرده شود که سرمایه و ثروت میلیونها بیمهشده تأمین اجتماعی را تأمین و تضمین نماید. وضع بیمهشدگان تأمین اجتماعی را ببینید، چرا چنین است؟ چون این بنگاه اقتصادی را به یک بنگاه سیاسی تبدیل کردهاید. برنامههایی که باید برای ارتقاء کیفی و کمی پوشش بیمهای تأمین اجتماعی اجراء شود متأسفانه به برنامههای غیراقتصادی و صرفاً سیاسی اختصاص یافته است. ما صرفنظر از شیوه عمل آقای رئیسجمهور، از عملکرد وزرای خوب کابینه حمایت میکنیم.
جناب آقای رئیسجمهور! چرا کسی به مهندس نیکزاد ایراد نمیگیرد؟ ما میخواهیم دولت پاکی را که شما وعده آن را به مردم داده بودید بیشتر محقق شود. جناب آقای رئیسجمهور! آیا بهتر نبود به جای دور زدن قانون و قانونشکنی و به جای اصرار بر انتصاب غیرقانونی و غیرمعقول بر رفع بیکاری جوانان و تحصیلکردگان دانشگاهی و رفع تورم و بر تغییر مدیریت ناکارآمد بانک مرکزی اصرار میفرمودید؟
اصرار به برکناری وزیر بهداشت سرکار خانم دکتر دستجردی به چه دلیل بود؟ چون دستورات سیاسی و غیرکارشناسی را در حوزه بهداشت نپذیرفتند. اصرار به برکناری آقای دکتر قربانی در صندوق توسعه ملی به چه دلیل بود؟ چون دستورات غیرقانونی را در برداشت از صندوق توسعه ملی نپذیرفتند و اکنون چه اصراری بر انتصاب آقای مرتضوی وجود دارد؟ شما که عدالت را به خوبی درک کردهاید و از شعارهای اصلی شما بوده و هست آیا عادلانه است که یک جوان تحصلکرده به خاطر یک موضوع ساده و یک اشتباه بعضاً از جانب مدیران زیرمجموعه شما از خدمت در دستگاههای دولتی محروم بماند ولی یک قاضی معلق با این وضعیت بزرگترین بنگاه اقتصادی را مدیریت کند؟ آیا با عدالت همخوانی دارد؟
آقای رئیسجمهور! بیایید در این آخر دوره کمی به جای استفاده از منطق قدرت، قدری از قدرت منطق برای اداره امور اجرایی کشور استفاده کنیم که صحیحتر است. چرا باید انرژی دولت و مجلس صرف چنین مسائل کماهمیتی شود، حیف نیست؟ کاش به جای این بحثها امروز موضوع رفع بیکاری و گرانی در دستور کار بود. واقعاً چه کسی این شرایط را ایجاد کرده است غیر از شیطان نفس اماره است که این وضعیت را رقم زده است؟ آقای رئیسجمهور! مردم هنوز مناظرههای آتشین شما را در آرشیو ذهنی خود دارند ما بر آن اساس فکر میکردیم که شما در صف اول برخورد با مرتضویها قرار بگیرید نه در صف اول از حامیان این طیف خاطی. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رئیس ـ متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب آقای مصباحیمقدم بفرمایید. از کل صحبت هشت دقیقه وقت باقی مانده که متعلق به جنابعالی است.
غلامرضا مصباحیمقدم (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
سلام علیکم و رحمهالله، بسماللهالرحمنالرحیم
«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین (حضار صلوات فرستادند) «إن اللّه یأْمرکم أَن تؤدوا الأَمانات إلى أَهلها و إذا حکمتم بین الناس أَن تحکموا بالعدل إنّ اللّه نعما یعظکم به»
ابتدا دهه مبارک فجر را به ملت بزرگوار ایران و به شما نمایندگان و رئیسجمهور محترم و اعضاء هیأت دولت که در این جلسه حاضر هستند تبریک و تهینت عرض میکنم. عرایض من حول بحث استیضاح در مورد اهمیت و آثار حاکمیت قانون است.
یکی از اساسیترین نیازهای هر جامعه تبعیت همگان از قانون و احترام به قانون است. این ضرورت مبنای نظامهای سیاسی حقوقی امروزی و جزئی از اصول اساسی حاکمیت قانون است. در واقع، مرز فارق بین حکومت استبدادی و حکومت مردمسالاری به رسمیت شناختهشدن و تبعیت از قوانین عام و لازمالاجراء بر همگان به نحو برابر است. منطق بنیادین حاکمیت قانون این است که وقتی قانون به تصویب مراجع قانونگذار برسد همه اجزاء حکومت از جمله خود قانونگذار ملزم به تبعیت از آن هستند. در نظامی که حاکمیت قانون به رسمیت شناخته شده باشد مهمترین انتظار برای فعالیت اقتصادی پیشبینیپذیری اوضاع و احوال است، یعنی هر کس میخواهد سرمایهگذاری و واردات و صادرات کند و هر کس که میخواهد اشتغال ایجاد کند، باید اوضاع برای او قابل پیشبینی باشد و حاکمیت قانون اوضاع را قابل پیشبینی میکند. با حاکمیت قانون همگان از خطر تصمیمات خلقالساعه و لحظهای در امان میمانند. ثبات شرایط اقتصادی، سیاسی و برقراری نظم و قانون موجب میشود که فعالان اقتصادی اطمینانخاطر داشته باشند که تغییر و تحولی رخ نمیدهد و دلگرم باشند و بتوانند سرمایهگذاری کنند. آنچه که در ارتباط ثبات نظام حقوقی گفته شد قابلیت پیشبینی و التزام حکومت به قوانین جاری خلاصه میشود.
اخیراً آنچه در حوزه سیاسی مشاهده میکنیم کاملاً در جهت مخالف آموزه حاکمیت قانون است که در اصول متعدد قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است و مبنای تعامل بین حکومت و شهروندان و نیز اجزای حکومت را تشکیل میدهد. نادیدهگرفتن آشکار قانون توسط مقامات بالای کشور و بیاعتنایی آشکار به احکام قضایی به طور خاص، آراء دیوان عدالت اداری چالشی جدی و خطرآفرین برای استحکام نظامی است که بر پایه قانون اسلام بنا شده و با خون صدها هزار شهید آبیاری شده است. چگونه میتوان از شهروندان انتظار داشت قانون را رعایت کنند و حال آنکه نقض قوانین در رفتار مقامات کشور مشاهده میشود؟ اولاً در تضعیف به عنوان سند لازمالاجراء و تمشیتکننده حکومتی نادیدهگرفتن قانون در مناسبات سیاسی و اقتصادی قبح قانونشکنی را کمرنگ میکند، خطر مجازات را برای قانونشکنان کاهش میدهد و آنها را جری میکند. چطور میشود از مردم انتظار داشت به قانون احترام بگذارند و به عدالت دستگاه اداری امیدوار باشند در حالی که یک مسؤول ارشد به خود اجازه میدهد دور متهمان دانهدرشت خط قرمز بکشد اما تأثیرات اقتصادی نقض حاکیمت قانون امروز به وضوح قابل مشاهده است. در جامعهای که رفتار مسؤولان قابل پیشبینی نیست و فعالان اقتصادی هر روز با شوکها و قانونشکنیهای مقامات غافلگیر میشوند. هزینه مبادله افزایش پیدا میکند و بیاعتمادی در میان شهروندان و فعالان اقتصادی روز به روز بیشتر میشود. این وضعیت در کوتاهمدت منجر به بیثباتی پولی و بانکی، تورم غیرقابل قبول، عدم گرایش به سرمایهگذاری مولد و افزایش فعالیتهای سوداگرانه خواهد شد.
اما آثار بلندمدت نقض حاکمیت قانون در محیط کسب و کار تبلور مییابد، محیط کسب و کار به معنای مجموعه عوامل خارج از کنترل مدیران بنگاههاست. قانون و مقررات از کلیدیترین عوامل محسوب میشود. انتظار مشروع برقراری نظامی باثبات از طریق حکومت قوانین کارآمد و از آن مهمتر لازمالاتباع برای همگان ضرورت بهبود محیط کسب وکار سالم و بانشاط است.
امروز مطالبات معوق بانکی به ارقام بیسابقهای رسیده، هرچند خلف وعده مشتریان و گیرندگان تسهیلات از بانکها قابل توجیه و پذیرش نیست اما عجیب هم نیست که افزایش شدید معوقات بانکی با بینظمی شدید در تخصیص بودجههای دولتی همزمان شده است. «الناس علی دین ملوکهم» وقتی دولت خود مطالبات پیمانکارانش را ماهها به عقب میاندازد چطور میتوان مردم را به خاطر معوقات بانکی سرزنش کرد؟ البته بدقولی در برگرداندن تسهیلات به بانکها هرگز قابل توجیه نیست اما بینظمی در تنظیم و اجرای قانون بودجه و جابجاییهای غیرقانونی ردیفها این علامت را به جامعه میدهد که میتوان به وعدههای مالی وفا نکرد و بیانضباطی مالی چندان هزینهای ندارد.
اکنون مدت قابل توجهی است که توسط یک مسؤول غیرقانونی تصرفات غیرقانونی طولانی مدت در اموال مردم توسط رئیس غیرقانونی سازمان تأمین اجتماعی صورت میگیرد. سه روز است که نمایندگان را به شدت تحت فشار قرار دادهاند که مبادا به این استیضاح رأی مثبت بدهید از طریق خود وزارتخانه و مسؤولان محلی استانها و شهرستانها دوستان به من زیاد مراجعه میکنند میگویند دائم تحت فشار هستیم حتی تلفنمان را بستهایم که اس.ام.اس و پیام دریافت نکنیم. چرا باید برای انجام وظیفه قانونی نماینده تحت فشار قرار بگیرد؟ این تحت فشار قرار دادن نمایندگان چه وجهی دارد؟ اس.ام.اسهای فراوانی از طریق اتاق تعاون به نمایندگان رسیده است، اتاق تعاون باید مستقل از وزارت تعاون باشد این نشان از چه میدهد؟ نشان این نیست که اتاق تعاون را هم وابسته به وزارت تعاون کردهاند؟
خود رئیسجمهور محترم در اواخر دوره مسؤولیتشان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات را عزل فرمودند. بعضی از دوستان میگویند اواخر دوره است، فایدهای ندارد، الان دو وزارتخانه ما دارد با سرپرست اداره میشود، معلوم میشود که اشکالی ندارد با استیضاح هم یک وزیر به کنار برود.
بعضی از دوستان ما یادداشتی منتشر کردهاند مبنی بر اینکه استیضاح به مصلحت نیست. به نظرم این همه قانونشکنی را دیدن و سکوت کردن به مصلحت نیست. به طور شفاهی و کتبی برخی اشاعه دادهاند که این استیضاح مورد رضایت مقام معظم رهبری نیست، این اظهارنظرها برخلاف بیان صریح مقام معظم رهبری است که فرمودند رهبری جایی نظری داشته باشدکه باید اظهار کند به صراحت اعلام میکند. ما هم مطیع رهنمونهای شما هستیم گرچه با اشارهای غیررسمی به رئیس محترم مجلس بدون اینکه ابلاغ رسمی شود و اشاعه پیدا کند اما بخواهند چنین اتفاقی نیفتد ما تسلیم هستیم ولی چنین مسألهای از ناحیه رهبری هم مطرح نیست، بعضی از نمایندگان را دارند از این ناحیه تحت فشار قرار میدهند. استدعای من این است که دوستان به این استیضاح رأی دهند و جلوی این همه قانونشکنی را بگیرند. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رئیس ـ خیلی متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ آقای دکتر شیخالاسلام برای ارائه بیانات خود تشریف بیاورند.
دبیر (سبحانینیا) ـ جنابعالی سه ساعت وقت دارید که دو ساعت و نیم آن را از قبل خودتان یا دو نفر صحبت کنند، بفرمایید.
عبدالرضا شیخالاسلامی (وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی) ـ
سلام علیکم و رحمه الله، «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر»
قبل از هر چیز ایامالله مبارک دهه فجر انقلاب اسلامی را گرامی میداریم، به روح پاک و مطهر همه شهیدان انقلاب اسلامی و قافلهسالار شهیدان، حضرت امام راحل عظیمالشأن درود میفرستیم و از خدای متعال میخواهیم که به همه ما توفیق ادامه راه نورانی همه شهیدان و امام عزیز را عنایت کند و خدای متعال را شاکرم که از روز اول به عنوان یک عضو کوچک از خانواده بزرگ انقلاب در عرصههای گوناگون فعال بودهام. خدای متعال را شاکر و سپاسگزاریم که در یک نظام اسلامی برآمده از مجاهدت شهیدان، علمای بزرگوار و همه ملت عزیز و بزرگوار ایران تنفس میکنیم و توفیق آن را داشتیم تا در همه دوران پس از انقلاب در هر جا که شرایط و مسؤولیتها اقتضاء میکرد انجام وظیفه کنیم. امروز در محضر نمایندگان عزیز و محترم برای امر استیضاح حضور داریم تا در خصوص بعضی از مواردی که عزیزان نماینده مطرح کردند توضیحاتی را خدمت شما بزرگواران ارائه کنیم.
قبل از هر چیز بنده این را بیان میکنم که استیضاح یک حق قانونی برای نمایندگان عزیز و بسیار محترم است و اتفاقاً یکی از جلوههای زیبای مردمسالاری دینی است که امکان اعمال اراده مردم را به معنای حقیقی کلمه به مجلس، دولت و همه مسؤولان و کارگزاران نظام میدهد.
محور اصلی مباحث مربوط به سازمان تأمین اجتماعی یا صندوق تأمین اجتماعی است که یکی از مجموعههای وابسته به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. وزارتخانه بسیار بزرگی که از ادغام سه وزارتخانه تعاون، کار و امور اجتماعی و رفاه و تأمین اجتماعی تشکیل شد و طی یکسال گذشته امر بسیار مهم و خطیر ادغام را با موفقیت به انجام رساند. وزارتخانه بزرگی که میتوان ادعا کرد با همه مردم جامعه سر و کار دارد و مردم ما نوعاً از قبل از تولد تا سالها بعد از تولد در ارتباط با این وزارتخانه هستند. این وزارتخانه و سازمانهای تابعه آن مسؤولیتها و وظایفی را در برابر عموم آحاد جامعه دارد. سازمان بهزیستی، سازمان آموزش فنی و حرفهای، سازمان سلامت، صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق بیمه روستاییان و عشایر، بانک توسعه تعاون، صندوق ضمانت توسعه تعاون و تعداد زیادی از مجموعههای گوناگون مرتبط با این وزارتخانه هستند که صندوق تأمین اجتماعی تنها یکی از آنهاست.
من بایستی این را با قاطعیت خدمت همه سروران عزیزم عرض کنم که به لطف خدا ما در همه مسؤولیتها و مأموریتهایی که به موجب قانون به ما سپرده شده بود و در همه آنچه که در روز رأی اعتماد محضر نمایندگان محترم مطرح کردیم، موفق بودیم و مأموریتها و مسؤولیتهای خودمان را به نحو مطلوبی انجام دادیم. امروز هم که برای موضوع استیضاح خدمت شما هستیم از بین همه مجموعههای گوناگون بسیار پر کار و پرحجم ما باید فقط راجع به موضوع صندوق تأمین اجتماعی و آن هم انتصاب مدیر آن توضیحاتی را خدمت شما عرض کنیم. ما در طول دورانی که گذشت به کرات و به دفعات صحت عمل خودمان را در موضوعات گوناگون و در حیطه وظایف و مأموریتهای خودمان از لسان نمایندگان عزیز مجلس شورای اسلامی و مسؤولان کشور دریافت کردیم که خودش برای ما یک نقطه امید و اتکا بود.
سازمان تأمین اجتماعی یا صندوق تأمین اجتماعی امروز (36) میلیون نفر را در کشور تحت پوشش خودش دارد. این سازمان (1) میلیون و (800) هزار نفر مستمریبگیر دارد که فقط در ماه (1300) میلیارد تومان حقوق پرداخت میکند، فقط بودجه بخش درمان سازمان تأمین اجتماعی در سال جاری (5200) میلیارد تومان است. من اینها را برای این عرض کردم که بگویم ابعاد کاری که در این صندوق انجام میشود، چقدر گسترده است و ما با چه موضوعات و مسائلی سر و کار داریم.
من واقعاً خوشحالم که موضوع صندوق تأمین اجتماعی امروز موضوع بحث مجلس قرار گرفته از این بابت که یک توجهی را در عموم مسؤولان کشور و از جمله نمایندگان عزیز و بزرگوار نسبت به جایگاه خطیر و مسؤولیتهای بسیار مهم این صندوق ایجاد شود. صرفنظر از موضوعی که من به آن خواهم پرداخت، فکر میکنم که همه ما یک مسؤولیت بسیار سنگین داریم که از این صندوق حمایت و پشتیبانی کنیم. صندوقی که بار مسؤولیتهای عظیمی را بر دوش دارد و با سرنوشت و زندگی میلیونها نفر از مردم جامعه ما سر و کار دارد و اگر ما به آن خوب نرسیم و از آن پشتیبانی نکنیم، چه به لحاظ وضع قوانین و مقررات و چه به لحاظ پشتیبانی منابع و سایر دلگرمیها و حمایتها، ممکن است در آینده دچار چالشهایی از این ناحیه شویم. همان چالشهایی که امروز حتی جهان غرب و بسیاری از کشورهای دنیا را مبتلابه خود کرده است. خاستگاه اصلی بسیاری از ناآرامیها و آشوبهایی که امروز در بسیاری از کشورهای دنیا در شرف انجام است، همین موضوع تأمین اجتماعی بود. عدم دقت و توجه به تأمین اجتماعی در کشور ما میتواند چالشهایی را در آینده برای همه ما به بار بیاورد. امیدوارم که انشاءالله این توجه و اهتمام در امر تأمین اجتماعی برای همه ما وجود داشته باشد و در ابعاد گوناگون حمایتهای لازم را به عمل بیاوریم تا انشاءالله این سازمان بتواند به نحو مطلوبی وظایف و مأموریتهای خودش را انجام دهد.
ما در این وزارتخانه که در خدمت مردم عزیز بودیم، با گروههای مختلفی سر و کار داشتیم. یکی از مهمترین آنها گروه کارگران و کارفرمایان در کشور بودند که ما با آنها به اقتضای وظیفه مربوط به حوزه کار در تماس بودیم و یک رابطه بسیار بسیار خوب و صمیمانه با آنها داشتیم، همچنانکه با اتاق تعاون بهعنوان یکی از بازوهای اصلی اجرایی در بخش تعاون این رابطه صمیمانه وجود داشت و ما با همه بازنشستگان کشوری و همه بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی رابطه بسیار عالی داریم.
همین عزیزان در طول همین ایامی که بحث استیضاح مطرح بود، بر اساس اراده شخصی و تمایل خودشان بدون اینکه با ما ارتباطی داشته باشند یا ما از آنها خواسته باشیم، مبادرت به صدور بیانیه و اعلامیه کردند و نسبت به مسؤولین و خادمین خودشان در این وزارتخانه ابراز لطف کردند. من فکر میکنم که این باید در نگاه ما یک وجه مثبت از عملکرد و کارآیی محسوب شود. باید به این افتخار کنیم که در یک کشور، یک وزارتخانه با همه شرکای اجتماعی و همه جامعه هدف خدمتپذیر خودش رابطه بسیار صمیمانه دارد و آنها از او حمایت میکنند. اینها با هم هستند، یک ظرفیت بزرگ و باارزش برای نظام است، نباید این را متهم کنیم که تحت فشار بودند و چنین و چنان کردند. حالا ما که اختیار آنها را نداریم.
در همه این مدتی که گذشت شاید نزدیک (11) ماه است که در سطح رسانهها، سایتها و روزنامهها بحث استیضاح مطرح است چه موقع من به یک نماینده محترم راجع به این مطلب تلفن زدم؟ کجا ما از کسی خواستیم که امضایش را پس بگیرد یا از پیگیری این موضوع صرف نظر کند؟ اگر از بین این (290) نماینده عزیز فقط یک نفر باشد که بنده به او زنگ زده باشم و راجع به این امر استیضاح تقاضایی کرده باشم، من همه فرمایشات آقایان را قبول میکنم. کجا ما از کسی خواستهایم؟ اصلاً فشار معنا ندارد. ما پاسخهای بسیار قانعکننده و قاطع و روشن برای پرسشهایی که مطرح شد داریم، دلیلی ندارد که بخواهیم از روشهای دیگر استفاده کنیم. بنده این حرف را قاطعانه و صریح رد میکنم و فکر میکنم که عزیزان باید این را اصلاح کنند.
ما یک مجموعه چابک، بانشاط، فعال، مبتکر، نوآور و رو به جلو داریم. عملکرد ما در طول یک سال گذشته حاکی از همین مطلب است. ما در این وزارتخانه به دلیل شرایط ادغام بیشترین تعداد انتصابات را داشتیم. من خواهش میکنم که عدهای مأمور شوند و نحوه انتصابات ما در وزارتخانه را بررسی کنند. بنده ادعا میکنم که پاکترین، مؤمنترین، انقلابیترین، ولاییترین، کارآمدترین، پرکارترین و صادقترین مجموعه مدیریتی در وزارتخانه ما گرد هم آمدهاند. اینها یک سرمایه باارزش و بیبدیل برای کشور هستند، بنده به این تیم مدیریتی قوی و بسیار کارآمدی که در این وزارتخانه جمع شدند، افتخار میکنم و همه به عشق انقلاب، رهبری و مردم شب را از روز بازنمیشناسند و کار و فعالیت میکنند. ما در طول همه سالهایی که افتخار خدمتگزاری داشتیم، میدانید و زیاد گفته شده که هیچ حاشیهای نداشتیم. هیچوقت در مسائل حاشیهای کشور درگیر نبودیم. در طول این (11) ماه گذشته بنده یک بار مصاحبه نکردم و کلامی راجع به این استیضاح و حتی پاسخهای منطقی راجع به پرسشهایی که مطرح بود داشتیم را مطرح نکردم. الان هم فرصتی پیش آمد و به موجب قانون ما در خدمت شما هستیم، خیلی شفاف و راحت مطالب را خدمت شما عرض میکنیم و شما میتوانید این را به معرض قضاوت خودتان بگذارید.
من میخواهم با صراحت و قاطعیت عرض کنم که ما تمام فعالیتهای خودمان را در وزارتخانه در چهارچوب قانون انجام دادیم، ضوابط قانونی، ملاک و مناط انجام کار ما در وزارتخانه بوده و ما هرگز کار غیرقانونی نکردیم. درباره مطلبی که بارها و بارها گفته شد، من الان خدمت شما توضیح میدهم و خواهید دید که ما در انجام قانون هیچگونه کوتاهی نکردیم اما سلائق افراد مختلف است و البته محترم است. ما ادعا نمیکنیم هر کاری که کردیم مورد پسند همه قرار میگیرد، اما حتماً این ادعا را میکنیم که نهایت تلاشمان را کردهایم تا بهترین و سنجیدهترین تصمیمات را بگیریم و در چهارچوب قانون عمل کنیم.
ما طی همه فعالیتهایی که در این دوران داشتیم، بهترین و بیشترین تعامل را با نمایندگان عزیز مجلس هم داشتیم. ما همیشه مستظهر به پشتیبانی گسترده و کریمانه مجلس بودهایم، چه درکمیسیونها، چه در مجامع و فراکسیونها و چه در برخورد و ضوابط فردی با نمایندهها ما همیشه با هم در کمال احترام گفت و گو، تعامل و تفاهم داشتیم. ما تا الان هیچ وقت با مجلس محترم، هیچ بحث چالشی نداشتهایم. مجلس محترم هم همیشه از ما حمایت کرد. در بحث بودجه، در بحث برنامه و در کلیه مباحثی که به نوعی به وظایف ما مربوط میشد، این پشتیبانی را از ما داشتند و انصافاً از ما سبقت میگرفتند. تا به الان ما کمترین تذکر و سؤال و این چنین بحثهایی را داشتهایم. دلیل اصلی آن هم این بوده...
رئیس ـ یک لحظه اجازه بدهید، تذکر دارند، آقای عثمانی اگر راجع به موضوع هست بفرمایید.
محمدقسیم عثمانی (بوکان) ـ بسم الله الرحمن الرحیم
آقای رئیس! تذکرم راجع به همین فرمایش جناب آقای دکتر شیخالاسلامی است. ایشان فرمودند که من خودم زنگ نزدم، درست میگویند ولی پرینت گوشی من را بگیرند، ببینند آقایانی که همراهشان هستند، چند نفر به گوشی من زنگ زدند، همینهایی که الان در صحن هستند، معاون مدیر کل و... (رئیس ـ این تذکر نیست) ایشان میگویند که من به کسی زنگ نزدم، درست است وزیر زنگ نزده است ولی زیرمجموعهاش زنگبارانمان کردند.
رئیس ـ آقای عثمانی ببینید! این تذکر نیست. شما دارید جواب ایشان را میدهید، شما در آخر فرصت دارید که جواب بدهید. آقای شیخالاسلامی بفرمایید.
شیخالاسلامی ـ علت اینکه ما کمترین مسأله و چالش را با نمایندگان محترم مجلس داشتیم این بود که ما تابع قانون بودیم و در مرز قانون حرکت کردیم. ما در همه مراحل و مواقف به قانون پایبندی کامل داشتیم. بنده معتقدم که حتی اگر یک قانون بد باشد ما باید به آن عمل کنیم و تغییر آن را هم بر مبنای ساز و کارهای قانونی دنبال کنیم. هیچگاه قانون تعطیل نشده است. بله! ممکن است ما به لحاظ شکلی یا محتوایی نسبت به بعضی قوانین از جمله همین فقره اخیر اشکالاتی داشته باشیم، اما در عین حال آنچه قانون شد، به مرحله اجراء درآمد و من توضیح و تفصیل آن را خواهم داد.
جهت اطلاع شما عزیزان عرض میکنم، بنده در طول بیش از (20) سال که در این مملکت مسؤولیتها و مدیریتهای میانی و کلان را داشتم، حتی یکبار هم مورد مؤاخذه دستگاههای نظارتی قرار نگرفتم. یکبار نامهای دریافت نکردم که یک رفتار من خلاف قانون بوده است. یکبار دیوان محاسبات، دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی و حتی ذیحسابی دستگاهی که بنده در آن مسؤولیت داشتم، یک سند از بنده واخواهی نکرد، برای اینکه ما طبق قانون عمل کردیم و اصلاً داعیهای نداریم که خارج از چهارچوب قانون رفتار و عملی را انجام دهیم.
جهت اطلاع شما عرض میکنم و سوابق آن موجود است در همین موضوع اخیر که دیوان عدالت اداری حکم صادر کرد، اولاً خود دیوان عدالت اداری، ساز و کارهای اجرایی شدن قانون را دارد. یعنی اگر یک مدیر و مسؤولی در برابر قانون مقاومت کند، با او برخورد خواهد شد. ریاست محترم دیوان عدالت اداری مصاحبه کردند و صراحتاً انجام عمل توسط وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بر مبنای آنچه حکم شده بود را تأیید کردند.
دیوان عدالت اداری حکم داده، ما هم اجرا کردیم، گزارش آن را هم به آقایان دادیم. آقایان مصاحبه کردند و این مطلب را اعلام کردند، دیگر حالا چه ادعایی باقی میماند؟ آیا از خود دیوان برای پیگیری حکم دیوان صالحتر، قاطعتر و با انگیزهتر داریم؟ میفرمایند که بعضی از دوستان نظر مجلس را تذکر داده بودند. ببینید برادران! من نمیخواهم بگویم نظرات گوناگون در مجلس وجود ندارد، مگر در همین مجلس راجع به این موضوع واحد اختلافنظر نیست؟ راجع انتصاب یک برادری به یک مسؤولیتی بین ما و شما یک اختلاف وجود دارد. تکلیف را چه کسی تعیین میکند؟ قانون تعیین میکند. ما در انتصاب مدیران و مسؤولان وفق موازین قانونی رفتار کردهایم. کجا خلاف قانون صورت گرفته است؟ بله، یک عدهای از دوستان مخالف بودند، نظرشان هم محترم، اما مخالفت یک عدهای از نمایندگان که کشف از نظر کلیت مجلس نمیکند.
ما نظر مجلس را هم در فحوای متون قانونی برای اقدامات و عملکرد خودمان جستجو و کشف میکنیم. شما به ما بفرمایید که ما در کدام یک از فقرات مربوط به انتصاب مدیران خطا کردهایم که احیاناً نظر مجلس به عنوان دستگاه قانونگذار در کشور تأمین نشده. شبهاتی هم که مطرح شده، پاسخهای بسیار بسیار ساده و روشن دارد که انشاءالله این را هم در جلسه عرض خواهم کرد. البته این جلسه که به نام استیضاح برقرار شده به واقع جلسه محاکمه غیابی یک فردی است که در جلسه ما حضور ندارد. بسیاری از مسائلی هم که مطرح شد، پروندههای قضایی است که در دستگاههای قضایی مفتوح و در جریان رسیدگی است. در اظهارات خود دوستان هم اینها آمده، وقتی پرونده مفتوح است، ما چطور میتوانیم برای آن حکم صادر کنیم؟ امر قضایی یک امر فقهی، پیچیده، کارشناسی دقیق و فنی است. بنده قاضی نیستم، حقوقدان هم نیستم. بنده بر مبنای استنباطی که از احکام قانونی میکنم، کارهای خودم را انجام میدهم و این کار به طور کامل در این موضوعی که امروز مورد بحث قرار میگیرد انجام شده است.
بعضی از عزیزان و سروران ما نکاتی را مطرح کردهاند که حالا یا در برداشتها اختلافی به وجود آمد یا در انتقال مطالب اشکالی به وجود آمد یا خلاف آن چیزی بود که گذشت.
اولاً همه مباحثی که در گذشته بین دوستان استیضاحکننده و جناب آقای مرتضوی صورت گرفت، بحثی بین خودشان بود. من در ارتباط با آقای مرتضوی از اسفندماه گذشته تا چندی پیش که اولین جلسهای بود که ما با عزیزان استیضاحکننده داشتیم، هیچ نشستی نداشتیم، هیچ تعهدی به کسی ندادهایم، هیچ قولی به کسی ندادهایم. قول ما و شما و میثاق بین ما و شما رعایت قانون است که ما ادعا میکنیم این را به طور کامل انجام دادهایم.
دور قبل هم که فرمودند حالا ما استیضاح را پس گرفتیم و قول دادند و چه و چه، ما که تا دم پلههای ساختمان پارلمان برای استیضاح آمدیم، به ما گفتند موضوع منتفی شده، ما هم برگشتیم و گرنه ما هیچ تعهدی به دوستانی که پیگیر امر استیضاح بودند، نسپردیم که بعد متهم شویم به اینکه از زیر بار تعهدات خودمان شانه خالی کردهایم.
فرمودند آقا به صندلی چسبیدهای و دو روز دنیا ارزش این کارها را ندارد و این مطالب که به نظرم، دوستان ما را میشناسند این حرفها خیلی یا اصلاً به ما نمیآید. من اگر به صندلی چسبیده بودم الان اینجا نبودم. اگر فشارها روی من کارگر بود الان استیضاح برگزار نمیشد. این چه حرفی است؟ من الان یک مطلبی را خدمت شما برای تغییر ذائقهتان از ابتدای جلسه تا الان بگویم. بنده سالهای طولانی است با هزینه شخصی خودم البته به یک دلیل بهداشتی و درمانی، یک صندلی خریدهام هرکجا که میروم و مسؤولیتی را به عهده میگیرم این صندلی شخصی را با خودم میبرم بنابراین نگران از دست دادن صندلی خودم نیستم ضمن اینکه اصلاً این حرفها در قاموس ما نمیگنجد. ما همه زندگی خودمان، همه وجود خودمان، خانواده خودمان و سلامت خودمان را برای انقلاب، کشور و انجام وظایفمان گذاشتهایم. بخاطر دو روز دنیا به صندلیهایمان چسبیدهایم؟ به نظرم این حرف، حرف ناصوابی بود که قطعاً و یقیناً در مورد ما صدق نمیکند.
بعضی مطالب هم مطرح شد که وزارت بهداشت چنین، بانک مرکزی چنان، من فکر میکنم اینها ربطی به موضوع استیضاح ندارد و بنده نباید پاسخگو باشم گو اینکه این سؤال برای من ایجاد میشود که چطور وقتی مسؤولین هستند این همه مورد انتقاد و سؤال و گرفتاریهای مختلف هستند اما وقتی میروند یکباره اینقدر عزیز میشوند و مورد تکریم و احترام قرار میگیرند. اگرچه از نظر من همه آنها عزیز و محترم هستند.
یکی از دوستان فرمودند ما امیدواریم که آقای مرتضوی از اتهامات وارده تبرئه شود. به نظرم در این جمله خیلی حرف نهفته است. یکسری اتهام به آقای مرتضوی وارد است، همه هم میدانند اما هیچ حکمی برای ایشان صادر نشده، شما هم آرزو میکنید تبرئه شود. برادر عزیز! ما با چه حجت شرعی به کسی که فعلاً در حد اتهام نسبت به او مواردی مطرح است، حکمی به این قاطعیت صادر میکنیم و رأی به عدم صلاحیتش میدهیم؟ واقعاً ما شرعاً و وجداناً پاسخی داریم؟
راجع به انتصاب آقای مرتضوی آنچه که بر ما گذشت را روایت کنم. ما میخواستیم برای صندوق تأمین اجتماعی یک مسؤول انتخاب کنیم، با افراد گوناگون رایزنی کردیم. بیش از (10) نفر از جمله جناب آقای مرتضوی را مورد بررسی قرار دادیم. روال انتصاب مدیرعامل صندوق تأمین اجتماعی اینطور است که صندوق تأمین اجتماعی یک هیأتامنایی دارد که نمایندگان جامعه کارگری و کارفرمایی هم در آن عضویت دارند. افراد نامزد تصدی این سمت باید در جلسه هیأتامناء معرفی شوند. آقای مرتضوی معرفی شدند، آمدند در یک جلسه چهار ساعته همه مباحث و موضوعاتی که راجع به ایشان مطرح بود به بحث گذاشته شد. ایشان مدارک و اسناد فراوانی را نشان دادند، از خودشان دفاع کردند و اتهامات را رد کردند. هیأتامناء هم به این نتیجه رسید که ایشان شایستگی تصدی این سمت را دارد. طبق قانون این را به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیشنهاد کردند. وزیر هم براساس قانون برای او حکم صادر کرد. این موضوع مورد انتقاد و چالش برخی از دوستان نماینده قرار گرفت و پیگیریهایی کردند. در دیوان عدالت اداری حکمی صادر شد که آقای مرتضوی شرایط احراز این سمت را نداشته است و نمیتواند مدیرعامل صندوق تأمین اجتماعی شود. دلایلی را هم برشمردند از جمله اینکه رشته تحصیلی ایشان مرتبط با آن عناوینی که در قانون درج شده است، نیست. برداشت ما این بود که این رشتهها مرتبط است، در واقع یک اختلافنظری داشتیم.
یک دلیل بسیار بسیار روشن برای اینکه نشان بدهد که رفتارمان را کاملاً درست انجام دادیم و لو اینکه بعداً رد شده باشد، این بود که عزیزان! مدیران گذشته سازمان تأمین اجتماعی با داشتن مدارک مهندسی مکانیک، مهندسی برق و رشتههای دیگری که غیرمرتبط بودند در گذشته منصوب شده بودند. از شش نفر از مدیران صندوق تأمین اجتماعی در همین شش، هفت سال اخیر، پنج نفرشان رشتههایی را داشتند که با این قرائت از قانون رشتههایشان باید غیرمرتبط دانسته میشد در حالی که اینها منصوب شده بودند. اینها کار میکردند. چون ما یک تفسیر و تبیین وسیعتری نسبت به مفاد آن قانون داشتیم، فکر میکردیم که این کار هم قانونی است. خیلی خوب، برخلاف روال گذشته دیوان عدالت اداری حکم کرد که این رشتهها مرتبط نیست.
دولت آمد بر مبنای اختیارات قانونی نسبت به تبیین و تفسیر و تفصیل اساسنامه صندوق تأمین اجتماعی اقدام کرد. دولت این اختیار را داشت که بتواند نسبت به تعیین رشتهها یک تفسیری ارائه کند یا توسعهای بدهد که آقای مرتضوی هم در شمول آن قرار بگیرد. خوب این کار را هم کرد. در عین حال یک اصلاحات دیگری هم به عمل آورد. مثلاً اینکه همه شرکای اجتماعی، کارگران و کارفرمایان همیشه از ما میخواستند که شما این صندوق را به سازمان تبدیل کنید. یک خواسته عمومی بود و از جمله این اتفاق هم افتاد. یک موجی از خوشحالی در بین کارگران و کارفرمایان کشور به وجود آمد. از بین همین نمایندگان عزیز مجلس براساس آنچه که من شنیدم و برخی از مکتوبات را هم دیدم بیش از (160) نفر از نمایندگان عزیز امضاء و تشکر کردند که صندوق تأمین اجتماعی تبدیل به سازمان تأمین اجتماعی شد. بالاخره این (160) نماینده هم نمایندهاند، عزیز و محترمند و قاعدتاً نظراتشان باید مورد توجه ما باشد.
کار دیگری که ما باید برای انتصاب مدیر میکردیم این بود که به موجب قانون از مراجع ذیصلاح راجع به صلاحیتهای عمومی او استعلام کنیم. خوب این کار هم انجام شد. بنده شخصاً از بالاترین مسؤول دستگاه اطلاعاتی کشور، جناب حاجآقای مصلحی دوبار استعلام کردم و ایشان هر دو بار فرمودند که آقای مرتضوی مشکلی ندارد حتی یک عبارت ایشان را من آن موقع برای خودم نوشتم که امروز بکار آید، ایشان فرمودند: «من پرونده را مطالعه کردم بین خود و خدا هیچ دلیلی مبنی بر رد صلاحیت ایشان نبود». من یک مدیر در این کشور، میخواهم مسؤول بگذارم، هیأتامناء دارم، پیشنهاد کردم، استعلام گرفتهایم، وزیر اطلاعات شخصاً راجع به ایشان نظر مثبت داد، دیگر چه کار باید میکردم؟ در همان زمان، دور اولی که بحث استیضاح مطرح شد، یکی از معاونینم که اسم آورند، جناب آقای اشتهاردی، با عزیزان نمایندگان استیضاحکننده گفت و شنودهایی داشتند. ایشان از دوستان خواستند، من معذورم اسم نمیآورم که دوباره اسباب تذکر و مسائل دیگر پیش نیاید. صراحتاً به آقای اشتهاردی گفتم برو بگو هر مدرکی که راجع به ایشان دارند به من بدهند، من خود را متعهد میدانم بین خود و خدا پیگیری کنم و اگر خلاف آنچه که ما برداشت کردهایم، من راجع به آقای مرتضوی تصمیم بگیرم. هیچ مدرکی به ما داده نشد.
فرمودند که به موجب ماده (124) قانون استخدام کشوری نصب قاضی معلق به مناصب دولتی ممنوع است. اولاً قانون استخدام کشوری که اصلاً منسوخ شده، ما الان قانون مدیریت کشوری داریم. در آن مادهای هم که دوستان مطرح فرمودند اصلاً تعلیق را تعریف کرده، برمبنای آن حکم نداده، گفته حالت معلق حالتی است که بر مبنای حکم دادگاه یا حکم هیأت تخلفات اداری فرد به حالت معلق درمیآید. آن هم راجع به کارکنان دولت است. اصلاً ربطی به قاضی و دستگاه قضا ندارد. آنچه که در مورد آقای مرتضوی مصداق داشت، تعلیق قضایی بوده است. آقای مرتضوی یک پروندهای داشتهاند، یک اتهامی به ایشان وارد شد، هر قاضی وقتی علیه او اعلام جرمی شود، یک موضوع کیفری راجع به او پیش بیاید به دلیل اینکه قضات دارای مصونیت کیفری هستند، به موجب قانون، او را از امر قضا تعلیق میکنند تا امکان رسیدگی به آن پرونده به وجود بیاید والا ایشان که از مسؤولیتهای رابطه استخدامی با دستگاه قضا تعلیق نشدهاند. ایشان میتوانستند رابطه استخدامی به عنوان یک کارمند در دستگاه قضا داشته باشند. ایشان فقط نمیتوانستند سمت قضایی داشته باشند. اتفاقاً ایشان تا پیش از این رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بودند. در متن نامهای که ریاست محترم قوه قضاییه برای صدور ابلاغ مأموریت ایشان به دولت نوشتهاند صراحتاً آوردهاند «آقای سعید مرتضوی قاضی معلق به مدت دو سال به دولت مأموری میشوید» یعنی ریاست محترم دستگاه قضایی نمیدانستهاند که قاضی معلق را نمیشود مأمور کرد؟ چرا میدانستند ولی منع قانونی نداشت.
صراحتاً آوردند آقای سعید مرتضوی قاضی معلق به مدت دو سال به دولت مأمور میشوید یعنی ریاست محترم دستگاه قضائی نمیدانستند که قاضی معلق را نمیشود مأمور کرد؟ چرا میدانستند، ولی منع قانونی نداشت. چطور ایشان وقتی دو سال، سه سال رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بودند که اتفاقاً یک سمت بالای دولتی است این اشکالات مطرح نبود، ولی امروز که مدیر سازمان تأمین اجتماعی شدند این اشکالات مطرح شد و جالبتر از همه این است که برادران عزیز صندوق تأمین اجتماعی اصلاً دولتی نیست که مشمول و مصداق این حکم قرار بگیرد. در قانون مدیریت خدمات کشوری تعریف کردند. سازمان تأمین اجتماعی تعریف دارد، یک نهاد عمومی غیر دولتی است. اصلاً قانون مدیریت خدمات کشوری در مورد صندوق تأمین اجتماعی نافذ و جاری نیست تا قرار شود که ما ضوابط مقررات کارکنان دولت را در مورد آن رعایت کنیم، اگر چه که ما رعایت کردیم. قضات وقتی تعلیق قضایی میشوند رابطه استخدامی شان از بین نمیرود، سابقه خدمتیشان از بین نمیرود. اینها نص صریح قانون است. حتی حقوق آنها قطع نمیشود. یعنی در دوران تعلیق یک سوم حقوق را دریافت میکنند و در صورت صدور حکم مبنی بر برائت تمام حقوق دوران تعلیق را هم به او پرداخت میکنند.
فرمودند در سمت قبلی خودش متهم بوده. پروندهاش هنوز مفتوح است. ما میگوییم بسیار خوب این که متهم بود، یعنی صلاحیت او مردود است؟ اصل (37) قانون اساسی میگوید: «اصل بر برائت است مگر اینکه جرم کسی در دادگاه صالحه اثبات و منجر به صدور حکم شود» یعنی حکم اولیه، حکم تجدید نظر و قطعی و اجرایی شدن آن، تا قبل از آن ما به چه حقی میتوانیم یک آدم را از حقوق اجتماعی خودش محروم کنیم؟ در مورد آقای مرتضوی نه حکمی صادر شده و نه قطعی شده. ما چطور بگوییم که ایشان مجرم است؟ همانطور که میفرمایند پرونده ایشان مفتوح است، خیلیها در این کشور پرونده دارند. همین الان خیلی از مدیرانی که دارند در کشور کار میکنند، پروندههای مختلف دارند. چرا این را پرداخت کردی؟ چرا این کار را کردی؟ چرا آن کار را نکردی؟ خود بنده الان ظاهراً یک پرونده دارم. اینها که هیچکدام فرد را از زندگی ساقط نمیکند که (11) ماه است تمام رسانههای ما تمام زندگی یک بنده خدا، مسلمان با آبرو را شخم زدند. ما چه جوابی واقعاً داریم که بین خود و خدا بدهیم؟ ما چه حقی داریم که افراد را از حقوق اجتماعی خودشان بدون رأی دادگاه صالحه محروم کنیم؟
فرمودندکه دیوان عدالت رأی به مغایرت داده و شما مقاومت کردید و قانونستیزی کردید. همانطور که گفتم دیوان عدالت خودش از خودش دفاع میکند و ابزار بسیار قاطع و مستحکمی را هم برای پیگیری احکام خودش دارد. چرا آنها متعرض ما نیستند؟ چرا مصاحبه کردند و فرمودند که ما کارمان را انجام دادیم و دیگر پرونده از نظر آنها در آن مقطع مختومه است. حالا کاری ندارم که دیوان عدالت اداری به موجب قانون راجع به بخشنامهها و تصویبنامهها و ضوابط و مقررات بایستی اظهار نظر کند نه راجع به انتصابات. اما ما قبول کردیم، گفتیم دیوان حکم کرده که آقای مرتضوی مدیر عامل صندوق نباشد. در مرحله اول با آن تغییری که در اساسنامه صورت گرفت، دیوان اعلام کرد که هیچ مشکلی ندارد. مجدداً در مجلس و در هیأت تطبیق مصوبات مطرح شد و نهایتاً ریاست محترم مجلس حکم به ابطال مصوبه دولت دادند. بسیار خوب در آن جلسهای که فرمودند، 1/11 برگزار شد ما چه تعهدی دادیم؟
بنده همیشه اعلام کردهام من مرد قانونم، تابع قانونم و در چهارچوب ضوابط و مقررات عمل میکنم. من به تعهدی که در آن جلسه نسپرده بودم عمل کردم. یعنی جلسه هیأت امنا را به صورت فوقالعاده برگزار کردیم، صورت جلسه کردیم، نامه ریاست محترم مجلس و حکم دیوان را به مورد اجرا درآوردیم و مراتب را برای طی سایر تشریفات که حالا عرض خواهم کرد به مقامات ذیربط اعلام کردیم. ریاست محترم دیوان در این مقطع هم طی مصاحبهای که حالا من از ایشان دیدم گفتند که ایشان کار خودشان را انجام دادند. ما کجا غیر قانونی عمل کردیم؟
در 2/11 یعنی یک روز بعد از آن جلسهای که ما با شما داشتیم دولت تصمیم گرفت این اختیار عزل و نصب مدیر عامل صندوق تأمین اجتماعی را به معاون اول رئیس جمهور بسپارد، این کار هم انجام شد. آقای معاون محترم اول رئیسجمهور هم حکمی برای سرپرستی، طبق موازین قانونی صادر کردند. هیچ شبههای به آن وارد نیست. یعنی ایشان میتوانستند هرکسی را به عنوان سرپرست بگذارند، خوب گذاشتند. بنده در این میان چه مسؤولیتی داشتم؟ من که عزل ایشان را انجام دادم. حالا اگر تعبیر عزل را با مسامحه بپذیرید. ما بالاخره آن نامه و حکم قانون را اجرا کردیم. من در انتصاب مجدد ایشان سمتی نداشتم. الان در این دعوایی که مطرح است در این ادعایی که دارد میشود بنده اصلاً طرفیتی ندارم. من چه کاره این ماجرا هستم؟ حالا میفرمایید که مجلس دوباره این را رد کرده، حالا این ادامه دارد. بالاخره کسانی که مسؤولند تصمیم میگیرند. بنده علیالحساب در این میان هیچ مسؤولیتی ندارم و همه مسؤولیتهایی هم که قبلاً داشتم به طور کامل انجام دادم.
در مورد بعضی از مطالبی که راجع به جناب آقای مرتضوی مطرح شد چون ایشان حضور ندارند. بنده البته قصد نداشتم وارد موضوع دفاع شخص آقای مرتضوی شوم. چون مطلب یک مطلب سنگین و حقوقی و به هر حال قضایی و این حرفها قاعدتاً جایش دادگاه صالحه برای رسیدگی است که حالا در سیر مراحل قانونی خودش هست. اما به عنوان یک برادر مسلمان، به عنوان یک فرد از این ملت بزرگ متعهد و موحد وظیفه خودم میدانم یک چند جملهای را در مورد اتهاماتی که نسبت به ایشان وارد شد، بیان کنم اگرچه میدانم که نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم و انشاءالله در طی مسیر قانونی و قضائی آنچه که شایسته و بایسته است انجام خواهد شد.
فرمودند که در گزارش تحقیق و تفحص مجلس آقای مرتضوی مقصر شناخته شدند. این بحثی بود که در هیأت امنا مطرح شد آقای مرتضوی جواب دادند ما قانع شدیم. آقای مرتضوی چه گفتند؛ ایشان به ما گفتند یک نقل قول مستقیم از گزارش حوزه ریاست قوه قضائیه به هیأترئیسه محترم مجلس اسلامی که بالاخره تحقیق و تفحصی از طریق مجلس صورت گرفت و این خواهی و نخواهی در مسیر قانونی خودش بایستی در آن تاریخ دنبال شود. در آن زمان از حوزه ریاست قوه قضائیه، هیأت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی گفته شد که بنا بر گزارش شماره (18953) مورخ 1/10/87 دادسرای انتظامی قضات مطالب مذکور به اشکال مختلف از جمله نامه مورخ 21/12/85 یکی از استیضاحکنندگان محترم (که بنده نمیخواهم اسم بیاورم). به دادسرای انتظامی قضات ارجاع و تحت کلاسه فلان دادسرا در جریان رسیدگی قرار گرفته و پس از تحقیقات و رسیدگیهای مفصل به علت عدم وجود دلایل کافی در مورد وقوع جرم دستور بایگانی آن داده شده است. یک اتهامی به ایشان زده شد، دستگاه قضائی رسیدگی کرد، گفته این دلایل کافی نیست دستور بایگانی داد. ما به چه جرمی آن را مؤاخذه کنیم؟
باز رئیس مرکز حفاظت و اطلاعات کل قوه قضائیه طی نامه شماره فلان مورخ 25/5 خطاب به ریاست وقت قوه قضائیه این طور نوشتند که در پایان با بررسی همه جانبه موضوع و تحقیق از قضات ذیمدخل و آرای صادره از سوی مراجع عالی قضائی به استحضار میرساند حتی یک مورد از ادعاهای آقای «ز» نماینده محترم مجلس شورای اسلامی موجه و مدلل و قانونی نبوده و تمامی مواردی که علیه دادستان محترم تهران مطرح گردیده کذب و عاری از حقیقت است. ما در ارتباط با اظهار نظر صریح مقام قضائی راجع به این اتهام منسوبه چه قضاوتی بایستی داشته باشیم؟
راجع به کهریزک؛ من نمیخواهم وارد موضوعات و تفصیل مطلب بشوم باز هم فقط به بیان یکی، دو جمله کوتاه از سوی بالاترین مقام دستگاه قضای وقت اکتفا میکنم و فکر میکنم این برای همه سروران عزیز ما روشنگر و پایانبخش حداقل مباحث مربوط به کهریزک در حد بحثهایی که ما در مجلس میتوانیم مطرح کنیم باشد گو اینکه در دستگاه قضا پرونده مفتوح است و تصمیم مقتضی توسط مراجع صالحه گرفته خواهد شد. فرمودند: جناب آقای خلعتی، دادستان انتظامی قضات! این را حضرت آیتالله هاشمی شاهروردی طی نامه 18/ 5/ 88 نوشتند. همانگونه که شفاهاً عرض کردم موضوع کهریزک و تخلفات آن مربوط به قوه قضائیه و دادستانی تهران نیست و نبوده، در ادامه میفرمایند لهذا در گزارشات نبایستی خلاف این مطلب بیان شود که ظلم و اجحاف به قوه قضائیه خواهد بود. ضمناً موجب رسیدگی به تخلفات انتظامی این دادیار به صورت طبیعی و از روال قانونی عادی صورت گیرد تا منشأ سوءاستفاده دشمنان قرار نگیرد. آیا من در مقام قضاوت به عنوان یک مدیر و نه به عنوان یک قاضی به بیش از این حجت لازم دارم تا تصمیم بگیرم که بالاترین مقام دستگاه قضائی کشور چنین بیانی را مرقوم داشتند.
فرمودند ممکن است که این اقدام وزیر تبعیت از رئیسجمهور و علیرغم میل باطنی ایشان صورت گرفته باشد که اگر اینطور باشد عذر بدتر از گناه است. حالا صرف نظر از بیان اهانتآمیزی که در این جمله نهفته است. من میخواهم بگویم اولاً از نظر قانونی همه وزیران نسبت به رئیسجمهور مسؤولیت دارند و بایستی پاسخگو باشند. رئیسجمهور رئیس هیأت وزیران است، یعنی رئیسجمهور تا این لحظه رئیس بنده است. بله این حق برای مجلس محترم هم وجود دارد. همه وزرا علاوه بر رئیسجمهور بایستی به مجلس هم پاسخگو باشند، ما پاسخگو هستیم. من با این مطالبی که عرض کردم شما به راحتی میتوانید متوجه شوید که ما در یک روند کاملاً قانونی و منطقی و طبیعی نسبت به این تصمیم عمل کردیم. فشاری در کار نبوده، ضمن اینکه وقتی تأمین اجتماعی با این مسؤولیتهای بزرگ و خطیر دارد کار میکند و هر وقت هم ما گیر داریم خدمت آقای رئیسجمهور می رسیم و ایشان با علاقهمندی، حرارت و جدیت پیگیر قضایای ما هستند، مگر میشود سازمان به این بزرگی را ما بدون نظر رئیسجمهور اداره کنیم؟
مگر میشود ما با رئیسجمهور ساز مخالفت بزنیم؟ چرا باید این کار را بکنیم؟ رئیسجمهور، رئیسجمهور ملت ایران است، احترام دارد. احترام به رئیسجمهور، احترام به مردم این کشور است. هماهنگی در درون دولت و بلکه در درون قوا یک اصل است، چرا ما نبایستی با هم هماهنگ باشیم؟ مگر اختلافات ما در سایر عرصهها و حوزهها چه افتخار و برکت و لطفی برای کشور داشته که حالا بخواهیم این اختلاف را مثلاً در داخل دولت هم ایجاد کنیم و هر یک برای خود ساز مخالفت بزند؟ بله بنده از آقای رئیسجمهور حرفشنوی دارم، برای اینکه رئیسجمهور حرف باحساب میزند، برای اینکه رئیسجمهور آلاف و الوف دنیایی ندارد، برای اینکه ما ایشان را به صداقت و پاکی و امانتداری شناختهایم. افتخار میکنم و حرف ایشان را هم گوش میکنم. البته خیلی از مواقع نظری داشته باشیم خدمت ایشان عرض میکنیم. بسیاری از مواقع هم ایشان با بزرگواری عرض بنده را میپذیرند. ما رابطه بسیار بسیار صمیمانه، منطقی برای پیشبرد کارها و امور کشور داریم. اختلاف کردن چه لطفی دارد که ما بخواهیم بیجهت در امور اجرایی کشور اختلاف کنیم؟ این شیوه احترام و اعتناء به حرف رئیسجمهور در سیره خود آقای احمدینژاد هم وجود داشته. اصلاً ما از ایشان یاد گرفتیم. در دورههایی که ایشان در مسؤولیتهای دیگر در کشور بودند، هرگاه از سوی رئیسجمهور وقت که ظاهراً از نظر سیاسی با هم اختلافاتی هم داشتند، واصل میشد ایشان با فوریت و با نظر مثبت رسیدگی میکردند و همیشه به ما هم میگفتند رئیسجمهور محترم است، بایستی ما احترام او را نگه داریم، حرفش را پیگیری کنیم، اطاعت و گوش کنیم. وقتی رئیسجمهور عزیز و محترم باشد، حرفش در کشور نافذ باشد، همه کشور رشد میکند.
وقتی حضرت موسی (علیهالسلام) به کوه طور میرفتند، به هارون گفتند که «یا هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لاتتبع سبیل المفسدین» تو خلیفه من در قوم من هستی، اصلاحگر باش و از سبیل مفسدین تبعیت و پیروی نکن. وقتی برگشت دید همه قومش گوسالهپرست شدهاند. یقه حضرت هارون پیامبر را گرفت، سر و ریشش را محکم گرفت، به قول خودمان پرخاش کرد که تو چرا اجازه دادی این قومی که من این همه زحمت کشیدم اینها را موحد کردم گوسالهپرست شوند؟ آیه شریفه قرآن میفرماید که «یا بن أم لا تأخذ بلحیتی ولا برأسی إنی خشیت أن تقول فرقت بین بنیإسرائیل» برادر من! سر و ریشم را رها کن. من ترسیدم که تو برگشتی به من بگویی بین بنیاسرائیل تفرقه انداختی. عذر موجه هارون برای بتپرستی قومش در محضر حضرت موسی این بود که من از تفرقه بین قوم تو ترسیدم. تو گفتی اصلاح کن، اصلاح کردم. تو گفتی لاتتبع سبیلالمفسدین، افساد یعنی اختلاف. این برای ما به قدر کافی حجت نیست که جانب وحدت را بداریم و هماهنگی و همدلی و همراهی نیروهای انقلاب و مسؤولان و خادمان کشور را افزون کنیم؟ وحدت بین مسؤولان و نیروهای انقلاب و کارگزاران نظام اصلی است که به موجب استفادهای که از این آیه کریمه علمای ما کردند حتی توحید را میشود متوقف کرد، موقتاً تعطیل کرد. چون اگر وحدت و انسجام باشد امید میرود که آن توحید دوباره احیا شود ولی اگر اختلاف افتاد توحید هم به محاق خواهد رفت.
و اما کلام پایانی در ارتباط با محورهای استیضاح که فرمودند ایشان به تعهدات جلسه 1/11 پایبند نبود. کاش متن آن صورتجلسهای که عزیزان خودشان نوشتند و خودشان هم امضاء کردند و اثری از امضای بنده در آن نیست، منتشر کنند تا معلوم شود که من به تعهدات پایبند نبودم؟ من قرار بود جلسه هیأت امنا بگذارم و امر قانون را اطاعت کنم؛ این کار را کردم ولی آیا دوستان هم رعایت کردند؟ نمیدانم شاید کرده باشند. ما ادعایی نداریم چون فکر میکنیم در هر صورت استیضاح حق مجلس است و چون باور داریم که بر اساس مصلحت کشور و بر مبنای قانون عمل کردیم و هیچ شائبهای در کار ما نبوده است.
در این بخش از عرایضم یکبار دیگر خدمت همه شما عزیزان و سروران عرض میکنم بنده همیشه این افتخار را داشتم که در این کشور مسؤولیتهای گوناگونی را داشته باشم و به لطف خدا و به اقرار دوستان و همکاران در کارهای خودم همواره موفق بودم و این توفیق هم همیشه از ناحیه خدای متعال بود. بنده حقیر فقط تلاش کردم و برای این تلاش و کوشش شبانهروزی و فراوان هیچ مانع و رادعی را از سر راه خودم برنتافتم. همه زندگی خودم را برای کار و خدمت به مردم به میدان آوردم. همه بضاعت ناچیز خودم را به کار گرفتم، به لطف خدا این مورد توجه دوستان نماینده هم قرار گرفته. بنده دو بار از مجلس محترم بالاترین رأی اعتماد را گرفتم و فکر میکنم که انشاءالله نتیجه این استیضاح هر چه که باشد در اراده و نیت من برای ادامه خدمت در این کشور هیچگونه خللی ایجاد نخواهد کرد و من سرباز کوچک این نظام و رهبری هستم و افتخار میکنم که همواره بتوانم ولو به قدر ناچیز خودم در پیشرفت کشور و تحقق آرمانهای نظام و انقلاب نقشی داشته باشم و البته هیچگاه در طول عمرم متقاضی برای پذیرش سمتی نبودم. هیچگاه دنبال پست و مقامی نرفتم و ذرهای دلبستگی به هیچیک از این مناصب مادی و دنیایی ندارم. البته افتخار میکنم که توفیق خدمت در این مناصب را همواره داشتم. الان هم افتخار میکنم که به عنوان یک وزیر در خدمت شما هستم اما هر روزی که به هر دلیلی این بار سنگین مسؤولیت از دوش بنده برداشته شود مطمئن باشید سر سوزنی ناراحت نخواهم شد. برای اینکه خود بخواهم از زیر بار مسؤولیتی شانه خالی کنم این بار سنگین را از دوش بنده برداشتند. عرصه خدمت در این کشور فراخ است و بنده در هر سمت و هر جایگاهی که باشم عشقم خدمت به مردم و پیشرفت و اعتلای نظام خواهد بود.
از همه عزیزان نماینده در طول همه دوران گذشته که با ما همدلی و همراهی و محبت داشتند، از نمایندگان عزیزی که در طول همین دوره اخیر با صدور بیانیه و جمعآوری امضاء نسبت به من ابراز لطف کردند، البته اگر باز تلقی به فشار نشود چون اصلاً از ناحیه ما نبود، ابراز محبت و جانبداری کردند و ابراز لطف داشتند و از خادم حقیر خود حمایت داشتند، صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم که خدای متعال هر چیزی را که خیر و صلاح ماست برای ما رقم بزند و انشاءالله خدای متعال عاقبت همه ما را ختم به خیر کند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (حضار صلوات فرستادند.)
رئیس ـ متشکریم. آقای منادی شما میهمانان را بفرمایید.
دبیر (منادیسفیدان) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
ضمن عرض خسته نباشید خدمت همکاران عزیز، اولاً خدمت همه میهمانان عزیز، رئیسجمهور محترم و هیأت محترم همراه، وزرای عزیز و دوستانشان خیرمقدم عرض میکنیم. میهمانان جلسه علنی امروز عبارتند از:
ـ جمعی از اعضای شورای اسلامی و دهیاران و کشاورزان چوکام بخش خمام از شهرستان رشت استان گیلان که میهمانان آقای کوچکینژاد هستند.
ـ جمعی از دانشجویان جامعه اسلامی دانشگاه زنجان که به دعوت جناب آقای اسماعیلی در خدمتشان هستیم.
ـ دانشآموزان آموزشگاه دخترانه نرگس از منطقه (1) تهران.
ـ دانشآموزان آموزشگاه دخترانه شهدای ایرانتایر از منطقه (9) تهران.
ـ دانشآموزان آموزشگاه دخترانه زینبیه اسلامی از منطقه (12) تهران.
ـ دانشآموزان آموزشگاه دخترانه فرهنگ از منطقه (6) تهران.
ـ دانشآموزان آموزشگاه پسران فتحیه از منطقه (12) تهران.
ـ جمعی از میهمانان همایش بینالمللی حجاب و عفاف از کشورهای ایران، آذربایجان و روسیه که میهمانان مدعو سرکار خانم لاله افتخاری هستند.
ـ جمعی از میهمانان همایش بینالمللی حجاب و عفاف از کشورهای ایران، آذربایجان و روسیه که میهمانان مدعو سرکار خانم دکتر لاله افتخاری هستند.
ـ گروه درمانکننده عزیزانی که در روستای شینآباد که دچار سوختگی شده بودند از اصفهان به همراه جناب آقای دکتر عابدی از بیمارستان امام موسیکاظم (علیهالسلام) تشریف آوردند که خدمت همه این عزیزان خیرمقدم عرض میکنیم.
که خدمت همه این عزیزان خیر مقدم عرض میکنیم.
همچنین لازم میدانم خدمت خبرنگاران عزیز و اصحاب رسانه که امروز در این جمع برای گزارش جریان استیضاح تشریف آوردند، خیر مقدم عرض کنم. آقای رئیس بفرمایید.
رئیس ـ متشکریم. ما نیم ساعت تا اذان وقت داریم، بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ آقای دکتر! براساس تبصره (1) ماده (226) که وزیر یا وزیران مورد استیضاح میتوانند حداکثر یک ساعت از وقت دفاع خود را در اختیار یک یا دو نفر از نمایندگان موافق قرار دهند، براساس اعلام معاون محترم پارلمانی دولت جناب آقای عباسپور برای ارائه صحبتهای خود تشریف بیاورند.
روحاله عباسپور (بوئینزهرا) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
«الحمدلله ربالعالمین والعاقبه للمتقین»
وظیفه خودم میدانم ابتدا دهه مبارک فجر را خدمت همه شما فجرآفرینان عزیز که از کبوتران خونینبالمان، عزیزانی که اذان عشق را بر مناره خون سرودهاند و همچنین آن پیر در میکده عشق حضرت امام به ما ارث رسیده است، به شما تبریک و تهنیت عرض کنم. یاد و خاطره آن عزیزان را در این جلسه گرامی بداریم. از حسن مدیریت ریاست محترم مجلس جناب آقای دکتر لاریجانی بسیار سپاسگزارم. محضر جناب آقای دکتر احمدینژاد ریاست محترم جمهوری اسلامی، معاون اول ایشان، مجموعه وزرایی که حوصله به خرج دادند، برادران استیضاح کننده که براساس وظیفه قانونی خود مطالبی را ارائه فرمودند، تشکر میکنم و محضر این عزیزان خیر مقدم دارم.
همانگونه که برادران عزیز استحضار دارند طبق اصل (89) و همچنین ماده (222) آییننامه داخلی، استیضاح حق قانونی مجلس شورای اسلامی است. جاهایی که مصلحت بدانند میتوانند از این حق قانونی خود استفاده کنند، ما هم ارج مینهیم و برای این حق قانونی احترام قائل هستیم. ما طبق اصل (67) قانون اساسی همانگونه که آقای دکتر توکلی هم اشاره فرمودند سوگند یاد کردهایم که در واقع اعمال و فعل و انفعالمان در مجلس شورای اسلامی در جهت تأمین منافع ملی جامعه باشد. ضرورتها و اولویتهای جامعه را تشخیص دهیم، آنچه که میتواند تأمینکننده منافع ملی جامعه باشد در آن راستا ایفای نقش بنماییم. مطلب اینجاست در شرایطی که همه شما استحضار دارید آنچه که میتواند تأمینکننده منافع ملی جامعه باشد در آن راستا ایفاء نقش بنماییم. مطلب اینجاست در شرایطی که همه شما استحضار دارید و اذعان مینمایید که ما در یک جنگ اقتصادی نابرابری با قدرتهای استکباری، قدرتهای غیرالهی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل و دولتهای غربی قرار گرفتهایم. اینها از همه ظرفیتها و قابلیتهای خودشان استفاده مینمایند این بار با جنگ اقتصادی، تحریمی که خودشان فلجکننده و هوشمند نامگذاری کردهاند، نظام مقدس جمهوری اسلامی که آرمان حضرت امام و میراث شهداء گرانقدر انقلاب اسلامی است که به ما ارث رسیده است این را از پا در بیاورند و آخرین حربه اینهاست.
از برادران استیضاحکننده سؤال میکنم آیا در یک شرایط جنگی که شما جنگ تمامعیار میخوانید ضرورت جامعه در وحدت، انسجام، همدلی و همگرایی و همافزایی در جامعه است یا اینکه در یک شرایط خاص و استثنایی که کشور قرار گرفته استیضاح و مسائلی را مطرح کنیم که موجب چالش بین دولت و مجلس میشود؟ واقعیت آن است این شرایطی که الان وجود دارد اگر از تکتک موکلین ما بپرسید ضرورت مسأله چیست، همه میگویند مسؤولین جامعه وحدت، همدلی و همگرایی داشته باشند. رسانههای ما وقتی با موکلین ما مصاحبه میکنند، آنها مسؤولین جامعه و عناصر حکومت را دعوت به همدلی و همگرایی مینمایند، مردم میگویند ما تحریم را تحمل میکنیم، عوارض تحریم را تحمل میکنیم اما انشقاق و شکاف بین مسؤولین را تحمل نمیکنیم برای اینکه اگر دشمن را با همه وجودش علیه نظام میبینیم اما میدانیم که مسؤولین ما باید دور یک میز جمع بشوند، تدبیر امور را داشته باشند و اختلافات را کنار بگذارند.
سؤال این است که استیضاح در این شرایط جامعه، وحدت و همگرایی بین مسؤولین را بیشتر میکند یا اینکه شکاف بین مسؤولین را بیشتر مینماید؟ ما باید تلاش کنیم همدلی و همگرایی داشته باشیم، به نظر من استیضاح هیچ دستاوردی در این شرایط برای جامعه و ملت ما ندارد به اضافه اینکه ممکن است مشکلاتی را هم برای جامعه ایجاد کند.
مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی، (من متن آنرا اینجا دارم ولی ممکن است وقت اقتضاء نکند که اینها را بخوانم)، در آنجا مردم بویژه سران قوا را دعوت به همدلی و همگرایی نمودند. مقام معظم رهبری در آستانه (13) آبان امسال فرمودند مسؤولان بویژه سران قوا باید وظیفه اساسی و درک شرایط حساس کنونی از هرگونه کشاندن اختلاف به میان مردم خودداری کنند، از امروز تا روز انتخابات هر کسی بخواهد احساسات مردم را در جهت اختلاف استفاده کند قطعاً به کشور خیانت کرده است.
خیانت مفهوم سنگینی است که خدا کند که شامل حال هیچیک از ما نباشد. الحمدلله والمنه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مردمی ولایتمدار، ولایتپذیر، تحت فرمان مقام معظم رهبری هستند و در جهت تحقق فرمان ایشان این عمل را انجام میدهند. جای دیگر مقام معظم رهبری هم به مسؤولین قوه مجریه، هم به مسؤولین قوه مقننه و هم به مسؤولین قوه قضاییه فرمودند که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه خود نتوانند این آرامشی را که در سطح کشور وجود دارد که نشانه بزرگترین اقتدار این ملت است که میتواند همه خیرات را به طرف آنها جلب کند بهم بزنند. ما در چند ماه بعد از این مسأله انتخابات را داریم تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات باید همت همه مسؤولین این باشد که آرامش اساسی کشور را حفظ کنند، نگذارند فضای سیاسی کشور جنجالی و متلاطم شود. این جزو چیزهایی است که هوشمندی مسؤولان کشور انشاءالله باید بتواند این را تحقق ببخشد.
آقایان! اینها دیدگاهها و نظرات مقام معظم رهبری است. چندی پیش مقام معظم رهبری مسؤولین و بعضی از دوستان را در مجلس، ریاست محترم مجلس، نواب ایشان و کمیسیونهای اقتصادی را دعوت فرمودند از دولت از قوه قضاییه من از حضرت حجتالاسلام و المسلمین حاجآقا مصباحیمقدم، جناب آقای دکتر توکلی که در این جلسه بودند سؤال میکنم اولویتهایی که مقام معظم رهبری برای شما در این جلسه مطرح کردند چه بود؟ آیا اولویتهایی که بیان شد استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی بوده یا توصیه مقام معظم رهبری به معیشت مردم بود؟ بحث تدبیر امور در هدفمند کردن یارانهها بود یا در رابطه با اقتصاد مقاومتی بود یا در بحث تحریم بود؟ درواقع باید اینها را در نظر بگیریم توصیه مقام معظم رهبری به ما چه بوده؟ آیا امروز استیضاح میتواند در راستای منویات مقام معظم رهبری باشد؟ در یک چنین شرایطی در زمان دولت اصلاحات در مجلس هفتم (بهمن سال 83) وقتی مجلس هفتم آقای حاجی وزیر آموزش و پرورش را استیضاح کردند مقام معظم رهبری نامهای را برای رئیس مجلس نوشتند و در این مجلس عنوان کردند که امروز استیضاح هیچ سودی را برای جامعه و مردم ما ندارد.
آقایان! به من میگویند که وقت دارد به اتمام میرسد. (10) دقیقه صحبت کردم علیرغم اینکه نیم ساعت وقت دارم. (جهانگیرزاده ـ آقای عباسپور شما وقت دارید ادامه بدهید، بفرمایید).
امروز استیضاح دو وضعیت بیشتر ندارد؛ یا اینکه استیضاح رأی میآورد یا استیضاح رأی نمیآورد. الحمدلله وضعیتی که در مجلس وجود دارد میبینیم که شرایط برای رأیآوری استیضاح فراهم نیست. اگر در یکچنان شرایطی که احیاناً استیضاح بخواهد رأی بیاورد چه چیزی بر جامعه حاکم میشود؟ وزارت کار که امروز (14) سازمان را تحت پوشش خودش دارد فقط بهزیستی (40) هزار نیروی انسانی در بدنه خودش دارد. (3000) مدیرکل و هیأتمدیره در سراسر کشور وجود دارد. وقتی که شما وزیر را استیضاح میکنید درواقع سه ماه تا (15) اردیبهشت ماه میتوانید سرپرست بگذارید بعد از (15) اردیبهشت، (35) یا (40) روز یک وزیر باید تا انتخابات ریاستجمهوری بیاید وزارت کند. کدام وزیر عاقل، دانا، فهیم، هوشمند، خلاق و مبتکری میآید برای (35) روز مسؤولیت یک وزارتخانه را بپذیرد؟ آیا در این شرایط این منطقی است که ما سه وزارتخانه را که ادغام کردیم، وزارتخانه را بدون وزیر بگذاریم، در یک شرایط نامطلوبی بخواهیم قرار بدهیم؟ اگر این اتفاق نیفتد نهایتاً وقت مجلس، دولت و سایرین را گرفتهایم. من مطالب بسیار زیادی را در اینجا نوشتم ولی دوستان میفرمایند چون در آستانه نماز قرار گرفتهایم و دوستان دیگری هم مطالب دیگری هم دارند انشاءالله الرحمان بیان میکنند.
یک جمله را هم خدمت شما عرض کنم دوستان بیشتر در مورد آقای مرتضوی مطرح کردند بحث کهریزک را در پیش گرفتند. آیا قصه کهریزک مهم است یا داستان فتنه؟ امروز عوامل فتنه حصرشان شکسته و در جامعه آزاد هستند باید قبول کنیم که کهریزک زاییده فتنه است. چرا با فتنه را فراموش میکنیم که امروز قصه ناچیز کهریزک را مطرح میکنیم؟ البته ما هم آن را محکوم میکنیم و مطالبی که در آنجا هست تأیید نمیکنیم. یکی از دوستان مطرح فرمودند که آقای مرتضوی در آنجا پروندهها را جابجا و بازپرس را عوض کرده ولی واقعیت این است که وقتی پرونده به بازپرسی تحویل داده شد نه بازپرس میتواند جابجا شود و نه پرونده. والسلامعلیکم و رحمهالله و برکاته
رئیس ـ متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب حاجآقا حسینیان تشریف بیاورند.
رئیس ـ اجازه بدهید تذکر دارند.
دبیر (دهقانینقندر) ـ آقای مصباحیمقدم بفرمایید.
غلامرضا مصباحیمقدم (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
بسماللهالرحمنالرحیم
آقای دکتر لاریجانی! ماده (79) را تذکر میدهم. جناب آقای عباسپور در نطق خودشان اسم بنده و جناب آقای دکتر توکلی را بردند مبنی بر اینکه مقام معظم رهبری در جلسهای که شما بودید چه تکلیفی برایتان تعیین کردند آیا مثلاً این استیضاح در راستای همان تکلیف است؟ بنظرم میآید جا نداشت ایشان پشت تریبون چنین تذکر و مطلبی را بیان کنند و بنده حق دفاع از خودم را دارم.
براساس دستور مقام معظم رهبری ما (10) جلسه شاید هم بیشتر با آقای رئیسجمهور داشتیم درمورد همکاری دولت و مجلس و وظیفهمان را بخوبی اداء کردیم و اولویت مسائل اقتصادی کشور را در نظر گرفتیم. آیا انجام یک وظیفه مانع انجام وظیفه دیگر نمایندگی از سوی نمایندگان میشود؟ وظیفه دیگری هم داریم وظیفه دیگر آن است از قانونی که وضع میکنیم و قوانین مصوب شده حمایت کنیم. اجازه ندهیم که این قوانین براحتی نادیده گرفته شود و دور زده شود. استدعای من از نمایندگان محترم این است که بیجهت پشت تریبون از دیگران اسم نبرند چون این اسم بردن وهن آنها و مجلس است. والسلامعلیکم و رحمهالله
رئیس ـ متشکریم، آقای توکلی شما هم همین را میخواستید بفرمایید، فرمودند اجازه بدهید عبور کنیم. یک مطلب بود چون اسم دو نفر را بردند. اگر اصرار دارید بفرمایید.
احمد توکلی (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای رئیس! تذکر من ماده (79) است. آقای عباسپور با لطافت ما را متهم کرد که چون موجب اختلاف هستیم جزء خائنین هستیم. برادر عزیز! ما همین موضوع را هم اقتصادی میبینیم فقط چون مباحث عمیقتر و غیرمحسوس آن را هم میبینیم به شما عرض میکنیم. آقای مصباحیمقدم در نطق خودشان اشاره کردند یکی از مبانی توسعهیافتگی قانونگرایی است، یکی از مبانی بهبود محیط کسب و کار که الان کشور (145) در این دولت هستیم از (183) کشور نزدیک به پایینترین هستیم، یکی از مبانی آن حقوق مالکیت و حاکمیت قانون است. یکی از مبانی رشد و توسعه ثبات اقتصادی است و ثبات اقتصادی بدون قانون امکانپذیر نیست. ما این مباحث علمی را که در دین ما مورد تأکید است نگاه کردیم دیدیم وقتی قانون به این شکل زشت مسخره شود باید جلو آنرا بگیریم و بعد از (11) ماه هم استیضاح کردیم. ما حضور داشتیم حرف مقام معظم رهبری را هم شنیدیم بهتر از شما هم استنباط داریم (چون حضور داشتیم عرض میکنم) و هیچ مخالفتی نیست، برادران دینی خودتان را متهم به این چیزها نفرمایید این هم اختلاف نیست مجلس و دولت دارند وظیفه خودشان را انجام میدهند هر چه اکثریت نمایندگان محترم مجلس تصمیم گرفتند همان حاکم میشود.
رئیس ـ متشکر، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب آقای حسینیان بفرمایید.
روحالله حسینیان (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
«و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد»
نمایندگان، خواهران و برادران! میگویند انقلاب فرزندان خود را میخورد. این انقلابیون هستند که فرزندان انقلاب را همراه با انقلاب میبلعند. بعد از فتنه 88 آقای مرتضوی موضوع مهمی بین سه قوه قضائیه، مقننه و مجریه شده است و اینک به اوج خود رسیده است و مسأله به استیضاح آقای شیخالاسلامی وزیر کار و اموراجتماعی رسیده است. مرتضوی کیست؟ چه گناهی را مرتکب شده است؟ مرتضوی یکی از قضات انقلابی است که در مدت هشت سال حاکمیت اصلاحطلبان مردانه در مقابل توطئهگران و روزنامههای زنجیرهای ایستاد. مرتضوی مردی است که در فتنه 88 مقتدرانه و با بصیرت تمام ایستادگی کرد و بدون هیچ محافظهکاری با اخلالگران و اشرار درگیر شد. اینک باید چوب این ایستادگی را بخورد همانگونه که سوریه باید تاوان مقاومت و حمایت از مقاومت را بدهد.
اتهام مرتضوی این است که در زمان دادستانی وی در اوج درگیری که یک طرف مردم مظلوم، بسیجیان عاشق و جوانان دلداده رهبری بودند و طرف دیگر آمریکا، غرب، منافقان، تودهایها، بهائیان و دنیاطلبان بودند و تعدادی از بسیجیان به شهادت رسیدند که هیچ مدعی و مدافعی ندارند چند نفر متهم کشته شدهاند. هیچ شکی نیست که نباید در نظام جمهوری اسلامی چنین اتفاقاتی بیفتد و حتی در نظام جمهوری اسلامی به یک زندانی و متهم و حتی مجرم یک سیلی هم نباید نواخته شود و به همین جهت مقام معظم رهبری دستور رسیدگی دادند و متخلفین دستگیر و به سزای اعمالشان رسیدند. ولی در کجای دنیا چنین اتهامی متوجه دادستان میشود؟ در آمریکا هر روز میبینیم که تعدادی حتی چند نفر ایرانی در زندانهایشان کشته شدند، کی دادستان مورد اتهام قرار گرفت و او را بازخواست کردند که چرا در زندان کسی کشته است یا به کسی در زندان ظلمی شده است؟ همین چند روز هم واقعهای مانند در یکی از بازداشتگاهها اتفاق افتاد. چرا کسی دادستان و دادیار و یا بازپرس را متهم نکرد؟ چون بازداشتگاه و زندان مسؤول مستقیم دارد و دادستان و قاضی هیچ مسؤولیتی در مورد بازداشتگاه و زندان ندارد.
در این مجلس که امام فرمودند: «مجلس در رأس امور است» یک مسلمان به دهها اتهام متهم میشود که چرا برای فلان پرونده منع تعقیب صادر کرده است؟ چرا در جریان فروش سؤالهای کنکور دانشگاه آزاد اسلامی کسانی دستگیر نشدهاند؟ این درد را کجا میتوان برد که نماینده که به قرآن سوگند خورده است از قانوناساسی دفاع کند از قاضی میخواهد که قانون اساسی را زیر پا بگذارد! قانون اساسی در اصل (164) میگوید: «قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است به طور دائم یا موقت منفصل کرد» حال چگونه نماینده مجلس میتواند قاضی را بدون اثبات جرم در پشت تریبون مجلس به دهها جرم و جنایت متهم کند؟ وقتی قانون اساسی در اصل (38) اصل را بر برائت گذاشته است و تصریح میکند «هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر جرم او در دادگاه به اثبات برسد». پس چگونه پشت تریبون مجلس، مجلسی که در رأس امور باید باشد فردی بدون ثابتشدن جرم به دهها جرم متهم میشود؟ آیا این است در رأس امور بودن؟ آیا این است اجرای عدالت؟ آیا این است قانونمندی و دم از اجرای قانون زدن؟ «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر عندالله انتقولوا ما لاتفعلون».
وقتی اصل (39) قانون اساسی تصریح میکند، «هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است» چگونه میشود یک قاضی که چندین سال دادستان انقلاب پایتخت جمهوری اسلامی را بوده است را میتوان متهم به جرم و جنایت کرد و دم از قانونمندی زد؟
برادران! همه میدانیم در وضعیت بحرانی اقتصاد هیچ چیز بدتر از نابسامانی سیاسی و احساس ناامنی برای مردم نیست. اگر ما باری از دوش این ملت برنمیداریم لااقل باری بر دوش این ملت ننهیم. آیا این همه سفارش رهبری بر حفظ وحدت قوا این است که در این چند ماهه باقیمانده در مقابل نص اجتهاد کنیم و در مقابل تشویقهای دشمنان و خوشحالی غرب به جان یکدیگر بیفتیم؟ ما در این برهه سخت تاریخی در این عبور سخت از گردنه برفی و طوفانی به هیچ چیز جز آرامش نیاز نداریم. ما در جبهه مقاومت سوریه با آمریکا و غرب و شیوخ مرتجع در حال نبردیم. ما در جنوب لبنان و غزه با اسرائیل و حامیانش در حال جهادیم. ما در منطقه با شیوخ مرتجع در حال نبردیم. ما در اقتصاد درگیر نبردی نامتقارن با ابرقدرتها هستیم. ما در جنگ روانی مورد تهاجم همه قدرتها هستیم که نه میخواهند دولت جمهوری اسلامی باشد نه مجلس شورای اسلامی و نه میخواهند قوه قضائیه جمهوری اسلامی باشد، پس چرا باید کاری کنیم که همه دشمنان احساس شادمانی کنند؟
فرض کنید استیضاح رأی آورد، آقای شیخالاسلامی برکنار شود، چه مشکلی از نظام جمهوری اسلامی حل خواهد شد؟ چه کسی را بهتر از شیخالاسلامی در صدارت وزارت کار خواهید یافت؟ از همه برادران و خواهران همکارم میخواهم با رأی منفی به استیضاح و رأی مثبت به وزیری متدین، لایق، ولایی، پرکار و مردمی به مردم شهیدپرور ثابت کنیم مجلس به دنبال اختلاف و بهمزدن وحدت نیست و در این موقعیت به خوبی مصلحت انقلاب، اسلام و ملت را درست تشخیص میدهد و شادی دشمنان را به ناکامی تبدیل خواهد کرد.
من مطمئن هستم نمایندگان با درک شرایط اقتصادی نقش عدم ثبات سیاسی و درک عدم ثبات سیاسی روی بحران اقتصادی با رأی منفی خود به استیضاح تعادل را به جامعه باز میگردانند و موجب ثبات اقتصادی خواهند شد.
نمایندگان محترم! با سبک و سنگین کردن، بودن یا نبودن شیخالاسلامی در وزارت کار و پیامدهای آن، رأی به بودن شیخالاسلامی خواهید داد. خصوصاً اینکه اکثریت فراکسیون روحانیت با امضای بیانیهای استیضاح را به مصلحت ندانستند و فراکسیون اصولگرایان نیز با رأی خود بقای آقای شیخالاسلامی را به مصلحت دانستهاند، خصوصاً بعد از زمانی که رهبر عزیزمان، نمایندگان و دولتیان را دعوت کردند، آنها را نصیحت کردند که از گذشتهها بگذرید و اصل را بر وحدت بگذارید و حتی اجازه ندادند کسی در مورد گلههای گذشته صحبت بکند و امروز مجلس و دولت دارند با یکدیگر همکاری میکنند این استضاح رأیآوردنش به ضرر مجلس است و انشاءالله نمایندگان محترم با درک صحیح از این وضعیت موجود با رأی مثبت خود به آقای شیخالاسلامی و با رأی منفی خود به استیضاح ثابت خواهند کرد که مصلحت جامعه را به خوبی درک خواهند کرد. والسلامعلیکم و رحمه الله و برکاته
رئیس ـ آقای حسینیان! متشکریم، نزدیک به اذان ظهر هستیم، لذا اگر دوستان هم موافق باشند فعلاً جلسه را ختم میکنیم و برای جلسه ساعت 2 عصر تنفس میدهیم که دوستان تشریف بیاورند و این بحث را ادامه خاتمه دهیم.
دبیر (سبحانینیا) ـ تا الان یک ساعت و پانزده دقیقه از وقت آقای وزیر صحبت شده است.
رئیس ـ ما برای اینکه این بحث استیضاح را تمام کنیم و متوالی هم باید جلسه داشته باشیم ساعت (2) برنامه را ادامه خواهیم داد، لذا یک رأیگیری از نمایندگان لازم داریم که 257 نفر حضور دارند، دوستان رأیشان را برای ادامه جلسه اعلام بفرمایند، پایان رأیگیری را اعلام میکنیم، تصویب شد.
جلسه را برای تنفس ختم میکنیم و ساعت (2) بعد از ظهر برای بحث در مورد استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در خدمت دوستان خواهیم بود.
(جلسه ساعت 00/12 به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً در ساعت 15/14 به ریاست آقای علی اردشیرلاریجانی رسمیت یافت)
رئیس ـ بسمالله الرحمن الرحیم
با حضور 198 نفر از نمایندگان جلسه برای ادامه مذاکرات برای بحث استیضاح آماده است، دستور جلسه را قرائت بفرمایید.
دبیر (فرهنگی) ـ ادامه بررسی استیضاح آقای عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر محترم کار، تعاون و رفاه اجتماعی است.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ جناب آقای دکتر نادران تذکر دارند.
رئیس ـ بفرمایید.
الیاس نادران (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) ـ
بسمالله الرحمن الرحیم
آقای دکتر! تذکر من ماده (227) است. ببینید در مبحث استیضاح که مبحث چهارم است برای استیضاح هیأت وزیران و یا یک وزیر دو مسیر تعریف شده. در موقعی که استیضاح هیأت وزیران مطرح است آقای رئیسجمهور مطابق ماده (227) بعد از نطق نمایندگان میتواند یک ساعت در دفاع از هیأت وزیران صحبت کند ولی وقتی استیضاح یک وزیر مطرح است رویه در مجلس هفتم و هشتم این بوده که فقط وزیر میتواند حداکثر نیم ساعت از خود دفاع کند این که الان دارد سنتی گذاشته میشود بعد از اینکه نمایندگان برای بار دوم به استناد ماده (226) میخواهند از حقشان استفاده کنند و دو تا یک ربع صحبت کنند بعد آقای رئیسجمهور یک ساعت صحبت کنند، براساس ماده (227) هیچ وجاهتی ندارد. من استدعا دارم مطابق آییننامه عمل کنید اگر آقای رئیسجمهور یا هر کس دیگری بناست از آقای وزیر دفاع کنند قبل از دو تا یک ربعی است که نمایندگان صحبت میکنند و بعد از آن دو نماینده علیالقاعده شخص آقای وزیر از خود دفاع میکند نه شخص دیگری.
رئیس ـ شما آمدید اینجا این مطلب را فرمودید ما هم دقت کردیم به نظر میرسد هر دو وجه آن از آییننامه قابل برداشت است، هم این تفسیری که شما دارید و هم اینکه آقای رئیسجمهور بتوانند آخر صحبت کنند حالا خود آقای رئیسجمهور میدانند که الان صحبت کنند یا آخر. ما از نظر آییننامهای اشکالی نمیبینیم. در عین حال درباره مطلبی که شما گفتید باز هم در هیأت رئیسه بحث میکنیم، فیالحال ارزیابی ما این است که اشکالی ندارد.
دبیر (دهقانینقندر) ـ آقای موسویلارگانی تذکر دارند.
رئیس ـ اگر تذکر در همین زمینه است، بفرمایید.
سیدناصر موسویلارگانی (فلاورجان) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
آقای دکتر! تذکر ماده (79) را دارم. صبح یکی از همکاران عزیز که در دفاع از وزیر صحبت کردند، فرمودند: روحانیت مجلس همه مخالف استیضاح هستند (رئیس ـ نه، گفتند که تعدادی) تعداد و جمعی از روحانیون قابل قبول است ولی روحانیون مجلس...
رئیس ـ من شنیدم گفتند تعدادی از روحانیون اشکالی ندارد، متشکریم. نفری که میخواهد صحبت کند را دعوت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ دو نفر توسط استیضاحکنندگان محترم معرفی شدهاند. نفر اول آقای جعفرزاده هستند، براساس آییننامه شما (15) دقیقه وقت دارید صحبت کنید، بفرمایید.
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی (رشت) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
واقعاً خوب بود که آییننامه اجرا میشد و آقای رئیسجمهور میآمدند و صحبت میفرمودند بعد این دو نفری که به عنوان ناطق بودند صحبت میکردند. در هر صورت ما مطاع به دستور شما هستیم و عرض و تکرار میکنم که خیلی خوب است اگر آییننامه اجرا شود (رئیس ـ برداشت ما این است که هر دو وجه آن قابل تفسیر است) ایام دهه فجر را تبریک میگویم از حضرتعالی تقاضا دارم که ترتیبی اتخاذ کنید همکاران در جای خودشان بنشینند و صحبت ما را استماع کنند. نمیدانم الان آقای شیخالاسلامی در مجلس تشریف دارند یا نه، حاضر شدند در مجلس؟ (رئیس ـ هستند، این جلو نشستهاند) جناب آقای دکتر! میخواهم ابتدای صحبتهایم یک مقدار انبساط خاطر شود، یک مزاحی با آقای شیخالاسلامی کنیم یک مقدار این فضا از آن چیزی که تا ظهر ایجاد شد خارج شود.
آقای دکتر شیخالاسلامی در صحبتهایشان فرمودند در (20) سال گذشته حتی یک بار توبیخ نشدهاند و هیچ تذکری نداشتهاند و در هیچ محکمهای حاضر نشدهاند. من به عنوان یک دوست و یک برادر به آقای شیخالاسلامی میگویم اتفاقاً اشکال کار اینجا بود. اگر در ظرف این (20) سال گذشته یک توبیخ و یک تذکر و یک اتفاقی میافتاد آقای شیخالاسلامی! پای شما برای استیضاح به مجلس باز نمیشد و اگر امروز انشاءاللهالرحمن دوستان ما همکاری کنند و این استیضاح رأی بیاورد آقای شیخالاسلامی به مراحل بدتر بالاتر نخواهد رفت یعنی در واقع دوستان دارند لطفی به آقای شیخالاسلامی میکنند (رئیس ـ کجای این مزاح بود؟) آقای دکتر! گرچه من قصد نداشتم مطالب آقای شیخالاسلامی را مورد به مورد پاسخ بدهم ولی حیفم آمد بعضی چیزها را نگویم.
آقای شیخالاسلامی فرمودند کسی که متهم است جرمش اثبات نشده است چرا حکم به عدم صلاحیتش میدهید؟ آقای دکتر شیخالاسلامی! شما یک وزیر محترم کابینه هستید، الفبای مباحث حقوقی است در مجازات اصل بر برائت است، در سپردن امانت باید احراز صلاحیت شود. آقای دکتر! بعدازظهر است اجازه بفرمایید باز یک مزاح دیگر، برای دختر شوهر دادن خواستگار که میآید اصل بر برائت است؟ اگر آقای دکتر شیخالاسلامی دارای فرزند اناث هستند من توصیه میکنم در این رویهشان یک اصلاحی بکنند. در سپردن امانت احراز صلاحیت است، اتفاقاً در رابطه با همان دستگاه عظیم و بزرگ (36) میلیون افراد تحت پوشش آن (5200) میلیارد تومان بودجه دستگاه و (280) شرکت تحت پوشش این حساسیت به وجود آمد. نمایندگان مجلس بیکار نیستند به دلیل اینکه بزرگترین کمپانی سرمایهای این کشور در اختیار این آقایان قرار دارد مجلس حساس شده است و این را باید به کسی بسپارند که احراز صلاحیت شود.
قرار بود در دولت آقای دکتر احمدینژاد افراد متناسب با ساختارها چیده شوند نه متناسب با افراد ساختار نوشته شود. آقای دکتر لاریجانی! خیلی اصرار دارم حضرتعالی هم عرایض بنده را استماع بفرمایید. (9) پرده این نمایش اجرا شد یعنی نمایش از صدور حکم آقای مرتضوی تا به امروز هیأت دولت و وزارتخانه رفاه (9) پرده نمایش برای ما بازی کرد. آقای دکتر شیخالاسلامی استدلال در عدمتخصص آوردهاند که در سنوات گذشته اینگونه بوده، قاطبه مدیران تخصص نداشتند. آقای دکتر شیخالاسلامی! توجیه خطای گذشتهها را میکنید؟ یا خودتان ادعا میکنید رویه خطای گذشتهها را اصلاح کردهاید؟ من فقط به تبصره (1) ماده (17) اشاره میکنم که آنجا گفته شرط عضویت آن داشتن حداقل مدرک کارشناسیارشد با پنج سال سابقه کار تخصصی در رشتههای مدیریت، حسابداری، بیمه مالی، اقتصاد، انفورماتیک، گروه پزشکی. آقای مرتضوی کدامیک از این شرایط را داشت؟ این را که قانون میگوید.
فرمودید نهاد عمومی غیردولتی است، الزامی به رعایت قانون ندارید، فرمودید ما تفسیر موسع قانون کردیم، تفسیر قانون حق مجلس است. اتفاقاً اینها از مواردی است که ما میگوییم شما تجری به قانون دارید. تفسیر قانون حق مجلس است. نظر داشتید اقدامی کنید، یک لایحهای میآوردید دو خط، مجلس به شما کمک میفرمود. فرمودید در حکم آخر دخالتی نداشتهاید، حکم را آقای دکتر رحیمی زد، نمیدانم واقعاً یک شائبهای ایجاد شد که خدایناخواسته شاید وزرای محترم بعضاً امضاهایی که میکنند یا سرشان شلوغ است یا یک اتفاقات دیگری میافتد. آقای دکتر شیخالاسلامی! پیشنهاد این کار از جانب شما انجام شد. دیگر در رابطه با تطمیع و تهدید به نمایندگان بحثی را انجام نمیدهم که شاید از حوصله خارج باشد.
اما دوستان ما اینجا صحبتهایی فرمودند که لازم میدانم بعضی از آن صحبتها را پاسخ دهم. من در تعجبم که ما داریم دایه مهربانتر از مادر میشویم! خود دولت محترم در طول چند هفته دو وزیر را عزل کرد! خوب نشان میدهد که این دولت میتواند با سرپرست بهتر کار کند، چرا ما کاسه داغتر از آش میشویم؟ ما باید به فکر دولت باشیم یا رئیس دولت به فکر دولت؟ نمایندگان تا دقیقه (90) عمر دولت مسؤولیت دارند، هم مسؤولیت شرعی دارند، هم مسؤولیت قانونی دارند، هم مسؤولیت اخلاقی دارند. همه ما به قرآن قسم خوردیم. اگر امروز به وظیفه قانونی که قسم خوردهایم عمل نکنیم، فردا باید هم در صحرای قیامت به شهدا پاسخ دهیم، امروز در دهه مبارک فجر هستیم. فردا باید به این مردم در بیرون پاسخ دهیم، رادیوها روشن است، دارند میشوند، همین مردمی که ما در نطقهای انتخاباتیمان به آنها گفتیم: مردم! اگر ما برویم در مجلس، از حقوق شما دفاع خواهیم کرد. ما به مردم میگوییم: شما نباید اعتراضی خلاف قانون داشته باشید، حضور در خیابان، تجمع، اعتراض در دستگاهها و غیره و ذلک همه اینها اشکال دارد، شما نماینده انتخاب میکنید برود پارلمان، برود مجلس شورای اسلامی از حقوق شما دفاع کند. این چه حقوقی است که امروز همه و سه تا نقطه...! اگر اینگونه عمل کردیم چرا گله میکنید از تأخیر در ارائه لایحه بودجه؟
همکاران خوب، اساتید حاضر در جلسه! امروز باید مجلس حق خود را نشان دهد، اقتدار خود را نشان دهد، قانون به سخره گرفته شده. فلسفه وجودی مجلس دفاع از حقوق مردم است. نمیخواستم وارد این موضوع شوم، چرا از رهبری خرج میکنید؟ قرار است کافر مسلمان کنید؟ میدانید چرا میگویم کافر مسلمان کنید؟ برای اینکه هر کس اعتقاد به رهبری نداشته باشد مسلمان نیست، خدا را شاکریم قاطبه مجلس، تمام نمایندگان بچههای ولایی هستند، امتحانشان را پس دادهاند. کجا حضرت آقا فرموده است، نروید وظیفه قانونیتان را انجام دهید؟ هر اقدامی در رابطه با آقای مرتضوی شد دولت از یک در دیگر ورود کرد، یک اقدام دیگری انجام داد. توسط بالاترین مقام اجرایی در این کشور قانون به مسخره و سخره گرفته شده، بعد ما بنشینیم اینجا سکوت کنیم؟! فردا میتوانیم جواب شهدا را بدهیم؟ در طول تاریخ قانونگذاری این کشور سابقه ندارد (150) قاضی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری دو بار رأی دادهاند و متأسفانه به این قانون دهنکجی شد.
آقای دکتر لاریجانی، همکاران ارجمند! خاتمه کلام، میخواهم یک بیت شعر بخوانم، این بیت شعر من هم متعلق به خواننده فراری لسآنجلسی نیست. نمایندگان مجلس اشعار شعرای معاصر را میخوانند؛
در سر عقل میباید بیکلاهی عار نیست
ممنونم از فرصتی که در اختیارم قرار دادید.
رئیس ـ متشکریم، نفر بعدی را دعوت بفرمایید.
دبیر (سبحانینیا) ـ آقای پزشکیان بفرمایید.
مسعود پزشکیان (تبریز، اسکو و آذرشهر) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ناامیدی و تقدیر همان است که بوده است
آن حلقه زنجیر همان است که بوده است
نومید مشو ناله کشیدن دگر آموز
آنچه که من میخواهم خدمتتان بگویم، مشکل من با برادر عزیزمان جناب آقای شیخالاسلامی نیست، حتی مشکل من با برادرمان آقای مرتضوی نیست. آقای مرتضوی با من صحبت کردند، زمانی که وزیر بودم، مشکلاتی که ما داشتیم ایشان لطف کردند همکاری و کمک کردند. من با هیچ کدام از اینها مشکلی ندارم. آنچه که مشکل دارند و فکر میکنم مشکل اساسی تمام آن گرفتاریهاست و برادرهای من هم اینجا اشاره کردند، که الان چه وقت استیضاح است؟ مردم بیکارند، تورم دارد غوغا میکند، رانتخواریها در جامعه دارد پدر مردم را درمیآورد. شب میخوابی، صبح بلند میشوی، میبینی پولت نصف شده است. صبح قیمت میگیری، تا میآیی به خودت بجنبی، ظهر قیمتها عوض شده است. کارمند بدبخت وقتی به اداره میرود و برمیگردد، نمیتواند زندگیاش را بچرخاند، حالا چه وقت استیضاح است که شما دارید حرف میزنید؟ همه مشکلات از یک چیز نشأت میگیرد. از سوء مدیریت.
من اصلاً وارد قانون و آییننامه و این چیزها نمیشوم، بالاخره قانون و این مسائل را برادرانمان گفتند. آنچه من از قرآن و کتاب و حدیث میفهمم این است، حضرت علی (علیهالسلام) در نامهاش به مالک اشتر وقتی از کارگزاران صحبت میکند، میفرماید «ثم أنظر فی امورهم و معاملاتهم» در کار کارگزارانت نظر کن! شاخص میدهد، میگوید که چه کسانی را انتخاب کنید، اگر ما این شاخصها انتخاب کردیم و به این گرفتاری افتادیم، باید در این کلمات شک کرد. اگر به حرف علی و امام گوش ندادیم، این وضعیتی که در آن گرفتاریم حقمان است، حقمان است!
میگوید در کار کارگزارانت نظر کن. «و استعملهم اختباراً» با تجربهها را بیاور «و لا تولهم امورک محاباه و اثره» از روی دوستی، باندبازی، جبههبازی و گروه و دسته ماست کسی را سر کار نگذارید. «فانهما جماع من شعب الجور و الخیانه» هر کس این کار را بکند و از روی دوستی، باندبازی و حزببازی و بدون تجربه، دانش و علم و آگاهی کسی را بیاورد، خیانت و ستم و ظلم به جامعه میکند. «فانهما جماع من شعب الجور و الخیانه، توخ منهم اهل التجربه و الحیاء من اهل البیوتات الصالحه و القدم فی الاسلام المتقدمه، فانهم اکرم اخلاقاً و اصح اعراضاً و اقل فی المطامع اشرافاً و ابلغ لعواقب الامور نظراً» عاقبت بینند آنها. آدم باتجربه بیاور، آدمی که مشکل و پرونده ندارد بیاور، کسی که از خانواده صالح است بیاور. آنچه من از آیات، احادیث و منبرها درباره صالح فهمیدم این است که «رب زدنی علماً و عملاً و ایماناً و الحقنی بالصالحین» صالح کسی است که علم و ایمان و توان و مهارت دارد. چرا کسی که علم و مهارت ندارد را در رأس کار میگذارید که مشکل ایجاد کند بعد بگردیم مشکل کجاست؟ کی بود، کی بود؟ ما نبودیم، همه آن تقصیر آمریکا است؟! هر مشکلی که در این مملکت به وجود میآید برای تحریمها و این حرفهاست؟ به خدا اینگونه نیست. در دنیایی که ما زندگی میکنیم، هیچ مشکلی وجود ندارد که راهحل آن وجود نداشته باشد. آنها هر غلطی میخواهند بکنند. اگر ما عالمانه و با اعتقاد و باور عمل کنیم، اول باید علم داشته باشیم. در اتاق عمل اگر جراح نباشد و شما کسی دیگری را بگذارید و بعد بگویید که وقت نداریم، حرف نزنید، صدا در میآید، این را بدهید عمل کنند. مردم را دارید میکشید.
رئیس ـ آقای پزشکیان شما در موضوع صحبت کنید، الان بحث استیضاح مطرح است.
پزشکیان ـ آقای دکتر! موضوع این است که مدیریتی را سر کار آوردند که مهارت، علم، توان و شاخص آن را ندارد.
رئیس ـ باید راجع به موضوع باشد.
پزشکیان ـ آقای دکتر! مگر این غیر از موضوع است؟ بنده میگویم، مشکل ما این است که در مدیریت کسانی را سر کار گذاشتند که شاخص و توان مدیریت علمی آن کار را ندارند.
تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم.
پزشکیان ـ من بگویم یا آنها اخطارهایشان را بگویند؟
رئیس ـ شما در مورد استیضاح صحبتتان را بفرمایید.
پزشکیان ـ آنچه که به استیضاح مربوط است این است که مشکل ما، مشکل سوء مدیریت است و کسی که الان سر کار گذاشتند، من اصلاً پرونده برایش درست نمیکنم، من اصلاً نمیگویم که چه پروندهای دارد یا ندارد. بنده میگویم که علم و تجربه ندارد، آنجا کار نکرده، در نتیجه نمیتواند بنگاهی را به دست بگیرد که (32) میلیون نفر را تحت پوشش دارد. این خیانت به مردم، به (32) میلیون نفر و به مملکت است. این خارج از موضوع است؟ کسی علم، تجربه و کارشناسی آن رشته را ندارد، اما آدم خوب و حزباللهی و هر چه که شما میگویید هست ولی علم، تجربه، توان و مهارت آن کار را ندارد. همه گرفتاریها ما از این جا نشأت میگیرد. اگر این خارج از موضوع است، پس موضوع کجاست؟
مشکل ما به نظر بنده در رابطه با این مسأله بحث عدم توان علمی و کارشناسی و قانونی (قانونی آن را برادران گفتند) فرد است و تا زمانی که ما برای پستهای مهم کشور آدمهای عالم، با تجربه و کارشناس نیاوریم، آش همین آش و کاسه همین کاسه است! به نظر بنده، الان مهمتر از هر چیزی مشکل اقتصادی و گرانی و همه مشکلات ما از اینجا نشأت میگیرد. این هم جواب آن برادرانی است که میگویند در این وضعیت بحرانی، مردم بیکارند و اقتصاد فلان است، چه جای استیضاح است؟ استیضاح به خاطر این است که اگر ما قرار است این مشکلات را حل کنیم کارشناس سر کار بیاوریم، اگر کارشناس سر کار نیاوریم، دوستان و دار و دسته خودمان را بدون علم و کارشناسی بیاوریم، همچنان این مشکل ادامه پیدا خواهد کرد. بحثی که در رابطه با این مسائل موجود است، غیر از این مسأله که در رابطه با عدول از قانون، این که کسی میتواند پایش را فراتر از قانون بگذارد، امروز اگر مجلس محترم فقط برای یک حرف، درست یا غلط، وقتی قانون شد، همه باید اطاعت کنند، در این مملکت هیچ کس حق ندارد، خلاف قانون عمل کند، حتی اگر رئیس دولت باشد. قانون وقتی مشخص کرده است که بر اساس یک چهارچوبی عمل شود و ما مدام قانون را دور میزنیم، شما مطمئن باشید که مملکت ما هیچ وقت نخواهد توانست به قلههای بزرگی که باید برسد، برسد.
تمام مشکلات ما از بیقانونی است، اگر قانون را اجراء کنیم و مجلس در رأس امور است، مجلس باید تصمیم بگیرد که چه باید کرد، نه جای دیگر. مجلس است که تعیینکننده است، مجلس است که ناظر است و ما هم متأسفانه بعضی جاها قصور کردیم. ما معتقدیم دولت باید به قانون عمل کند، با کسی دعوا و دشمنی نداریم و در قانون این مسائل کاملاً روشن و بین است، ما این مسائل را یک سال قبل پیگیری کردیم، باز امضاءها را پس گرفتند و گفتند دارد حل میشود، برادرمان آقای حدادعادل صحبت کردند و گفتند حل شده است. ما اصلاً با کسی دعوا نداشتیم، امروز هم من نمیخواستم بیایم حرف بزنم، برای اینکه باز هم ما با کسی دعوا نداریم. ما با بیقانونی دعوا داریم. ما میگوییم که هیچ چیز مهمتر از قانون نیست، با هر کسی برخورد میکنند در چهارچوب قانون عمل کنند و هر کس را میآورند، در چهارچوب قانون بیاورند و هر کس که در مقابل قانون میایستد مجلس موظف است که با بیقانونی برخورد کند.
من فکر میکنم که امروز روز تعیینکنندهای است، ملت ما را نگاه میکند و ما را میبیند. حالا چگونه بگویم که به کسی هم بر نخورد؟ طوری نشود که ما مضحکه و مسخره مردم شویم که بگویند اینها میدانند، شما هر کاری بکنید دولت کار خودش را میکند. دولت باید قانون را اجراء کند و ما از دولت جز قانون هیچ چیز دیگری نمیخواهیم، با کسی هم دشمنی و خردهحساب نداریم. من بیش از این مزاحم نمیشوم. والسلامعلیکم و رحمه الله
رئیس ـ متشکر، آقای وزیر بفرمایید.
عبدالرضا شیخالاسلامی (وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی) ـ
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام مجدد و خداقوت به همه عزیزان و حضار محترم. در این مجال من چند جملهای را در پاسخ به فرمایشات اخیر نمایندگان محترم عرض میکنم. تا این لحظه همه آنچه ما انجام دادیم، دقیقاً وفق ضوابط قانونی بود، ذرهای از آن عدول نکردیم. قانون باید فصل مشترک همه تعاملات و سخنان ما باشد. اگر ما برای اداره بهتر امور تصمیمی گرفتیم و تدبیری کردیم، بر اساس تشخیص و مسؤولیتی که بر ما نهاده شده، استفاده از ظرفیتهای قانونی بود. اگر برداشت کسی، عزیزی از قانون با آنچه از ظاهر قانون استفاده میشود و با ما تفاوت دارد، نیازی نیست که این قدر به ما نسبت قانونشکنی و قانونستیزی و امثال اینها را بدهد. دیوان عدالت اداری حکم داده و حکم اجراء شده است. رئیس محترم دیوان مصاحبه کرده و گفته وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری را اجراء و نتیجه را برای ما ارسال کرد. برادر عزیز! اگر جنابعالی به قانون احترام میگذارید، آیا دیوان عدالت اداری و ریاست محترم آن از قانون بیخبر است؟ از اقدامات ما بیاطلاع است؟ اتفاقاً خبرنگار در یک پرسش چالشی این مطلب را از او میپرسد. ادامه میدهند موضوعی که در هیأت عمومی دیوان عدالت اداری بررسی شد، از سوی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی ابلاغ و اجراء شد.
ما قانون را تفسیر به رأی نکردیم. همه میدانند که در مباحث حقوقی، عرف و رویههای جاری از ملاکهای مورد اعتناست. بنده عرض کردم در طول چندین سال گذشته سابقه شش مدیر عامل صندوق را بررسی کردم، پنج نفر از آنها با قرائتی که شما از قانون دارید، واجد صلاحیت نبودند اما منصوب شدند، چرا آن موقع اعتراضی نبود؟ برای اینکه تفسیر مطابق با آن چیزی بود که مسؤولان در آن زمان به آن رسیده بودند و ما هم بر همان باور بودیم، برداشت ما از قانون همین بود. بحث رشته تحصیلی و سابقه خدمت در رشتههای مختلف. رویه و برداشت ما این بود. ناگهان با این مواجه شدیم که عدهای از عزیزان برداشت دیگری دارند، خوب اشکالی ندارد. رفتند و به این اشکال وجه قانونی هم بخشیدند و ما هم اجراء کردیم.
اما در همین قانون آمده بود که دولت میتواند و در وظایف و اختیارات دولت است که اساسنامه صندوق تأمین اجتماعی را اصلاح کند، خوب اصلاح کرد، دولت است، مسؤولیت امور اجرایی کشور را به عهده دارد، تشخیص داد که باید این کار را بکند. بر مبنای تشخیص عالمانه و کارشناسانه. اتفاقاً اگر بحث تخصصی باشد، بنده به جرأت و قاطعیت عرض میکنم آن عباراتی که در ماده (17) قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی آمده، ناظر بر همین برداشتی است که ما داریم. خوب نهایتاً عدهای نمیپسندند، ایرادی ندارد، نهایتاً در مسیر قانونی رفتید و یک برداشت دیگری به ما دیکته شد و ما هم پذیرفتیم. ما هم به موجب قانون یک حرکت دیگری انجام دادیم، دعوا نیست. دور زدن قانون کدام است؟ اصلاً این حرفها نیست. برای اداره کشور مسؤولان تصمیم میگیرند، هر روز شما در مجلس، کمیسیونها و جاهای مختلف مینشینید، از صبح تا ظهر، وقت و بیوقت برای اداره امور کشور تصمیم میگیرید. جعل قوانین و مقررات میکنید، الان دوباره اصلاحش میکنید، دوباره، سهباره، چندباره، چه اشکالی دارد؟ بار سنگین مسؤولیت کشور بر دوش دولت است. ضوابط، آییننامهها و دستورالعملها هم طبق قانون در اختیار دولت است. چرا باید این را از دولت سلب کنیم؟
اگر یک سال پیش، (11) ماه پیش دوستان راجع به آقای مرتضوی مباحثی داشتند، بهرحال ایشان مسؤولیت نداشت، اقداماتی در این حوزه نکرده بود، میگفتیم احیاناً ایشان تخصص ندارد، رشتهاش مرتبط نیست و چه و چه. امروز ما سابقه (11) ماه عملکرد ایشان را در پیشرو داریم. خداوکیلی این عملکرد موفق نبود؟ ما که داریم میبینیم در تأمین اجتماعی همه شاخصهای ما مثبت است. ما که داریم میبینیم در تأمین اجتماعی پس از سالها که ما از نقطه سربهسری عبور کرده بودیم، امروز دوباره رشد مثبت پیدا کردهایم. الان ما ذخیره احتیاطی داریم. الان جامعه کارگری، کارفرمایی و بازنشستگان همه همراه و موافق با این جریان هستند. آیا این حمایتها برای شما که نمایندگان محترم مجلس هستید، از بدنه اجتماعی این مملکت اعلام و ایجاد شده، هیچ پیام مثبتی ندارد؟ آیا این برای ما افتخار نیست که توانستیم با همدلی و همدردی همه بدنه اجتماعی و جامعه مخاطب خودمان را همراه و همدل کنیم، این افتخار نیست، این آفرین ندارد؟ باید به خاطر آن سرزنش شویم و احیاناً متهم شویم که با اعمال فشار این جریانهای انبوه و عظیم را به جنبش آمدند و احیاناً به شما هم چهار تا تلفن زدهاند؟
بنده مطلق با هیچ احدی برای لغو این استیضاح لابی نکردهام، تلفن نزدهام، خواهش نکردهام. هر عزیزی که به من مراجعه کرد و اعلام کرد که میخواهد در جهت رفع استیضاح یا اداره فضای جلسه یا احیاناً سخنران مثبت حرف بزند، هیچ کلمهای از دهان من نشنید. من به همه همکارانم گفتم بروید کارتان را بکنید. خود بنده تا آخرین لحظه، تا ساعت (10) دیشب مشغول کار مردم بودم. تازه (10) شب نشستهام چهار مطلب جور کرده و یادداشت کردهام تا امروز خدمت شما تقدیم کنم. ما سفت و سخت به کارمان چسبیدهایم. در کارمان هم ادعا میکنیم که بسیار موفق بودهایم. کمااینکه در تمام این مباحثی که مطرح شد صرفاً در ارتباط با انتصاب یک فرد نکاتی و اتهاماتی مطرح است. بله، ما این اتهامات را بررسی کردهایم. از نظر ما این اتهامات اثبات نشد. ما به مجرمیت آقای مرتضوی نرسیدیم اما صلاحیتهای او را احراز کردیم. چهار ساعت در جلسه هیأتامناء بحث کردیم، یکایک این موضوعات مطرح شد، با نقادی و دقت بالا پاسخ گرفتیم، اصرار نداریم بیخودی مردم را متهم و محکوم و مجازات کنیم، چه کارهایم؟ ما باید بین خودمان و خدا حجت داشته باشیم. گیریم من جواب شما را بدهم یا ندهم، البته مهم است ولی از آن بیشتر برای من مهم است که جواب خدا را بدهم. چرا من بایستی به خاطر یک اتهاماتی که (11) ماه در فضای رسانهای علیه یک فرد (هر کس) گفته میشود، تصمیم بگیرم و به عنوان یک فرد هر چند کوچک با این تصمیم خودم عملاً پای همه آن اتهامات امضاء کنم؟
من حق چنین کاری را ندارم. با احدالناسی این کار را نمیکنم. اگر بنا به گفتن باشد آقایان استیضاحکننده بعضاً پیغام دادهاند، آقا مدیرکل فلان جا را بردار، ما امضاء را پس میگیریم، پس هم گرفتند. گفتم آقا امضاء را پس بدهید. بنده اگر قرار بود مدیرکل را با فشار عوض کنم اصلاً کار به اینجا نمیکشید. به نظرم میآید ما باید خیلی با دقت به جزئیاتی که در این میان میگذرد و متأسفانه در بیان اقوال گاه بیدقتیهایی صورت میگیرد، توجه لازم را داشته باشند.
تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم.
رئیس ـ اجازه بدهید بیاناتشان تمام شود.
شیخالاسلامی ـ این مهم است که اولاً بنده به وظیفه شرعی و الهی خودم عمل کنم. پای اخلاق و معنویت و انسانیت و جوانمردی بایستم و در کنار همه اینها قانون را رعایت کنم. هیچگاه ما از قانون عدول نکردیم و همه آنچه که راجع به این بیقانونی و قانونستیزی ما گفته شد را بنده نمیپذیرم، هرگز صحت ندارد. اگر با آن مزاح بسیار جالبی که فرمودند بنده در طول (20) سال مدیریت پایم به هیچکدام از این دستگاههای نظارتی نکشید، این برای من یک افتخار است، نه اینکه چون نکشید حالا امروز کار به اینجا رسید! خیر، بنده همیشه رعایت کردهام. در این فقره اخیر هم رعایت کردهام، به فضل الهی بعد از این هم رعایت خواهم کرد.
حالا آقای مرتضوی منصوب شد، هیچکس تضمین نکرده که تا ابدالدهر او منصوب باقی خواهد ماند. بارها و بارها شده ما مدیرانی منصوب کردهایم، پس از مدتی دیدیم توان کافی را ندارند، راجع به او تصمیم گرفتیم. دیدیم شرایطی را که ما مدنظر داشتیم و در مورد او احراز شده میدانستیم، واجد نیست، اصلاح کردیم. بعضی به من فشار میآوردند که شما باید بنویسید «عزل مرتضوی»، حالا ما چه اصراری داریم بنویسیم «عزل مرتضوی»؟ بنده مینویسم در هامش نامه ریاست محترم مجلس به هیأتامناء، دبیر هیأتامناء و سایر مسؤولان جهت اقدام لازم در ارتباط با اجرایی شدن متن نامه، این یعنی همان. چه دلیلی دارد ما بیخودی دعوا کنیم و اختلاف و ناراحتی برای کسانی که بهرحال یک وقتهایی خدماتی هم به این کشور کردند؟ چه اصراری باید داشته باشیم که حتی سلیقههای خودمان با هم یکی باشد؟ ایشان یک سال کار کرده، بین خود و خدا بیایید بررسی کنید ببینید آیا عملکرد ایشان، عملکرد بدی بود. این عملکرد که به نظر من عملکرد مثبتی بود و نمره بالایی هم میگیرد، این در پیش نگاه نقادانه دوستان عزیز ما نباید مورد ارزیابی قرار بگیرد و حالا بحث رشته و چه و چه که اینقدر روی آن پافشاری میکنید. بله، روز اول شاید این بحثها خیلی قابل توجه بود ولی امروز که دیگر عملکردها پیش روی ماست، چگونه باید راجع به این نکات داوری کنیم؟
اینجا یک اتهاماتی زده شد که من واقعاً نمیدانم شاید من غریبهام، متوجه نمیشوم. تهمت و افترا، چه کسی نماینده را تهدید کرده است؟ چه کسی نماینده را تطمیع کرده است؟ اصلاً مگر میشود این کار را کرد؟ اینکه بیش از هر چیزی توهین به خود نمایندگان مجلس است. کجا ما این کار را کردهایم؟ اصلاً این حرفها به ما میآید؟ چه کسی از ما یک مورد از این نوع مطالب را دارد؟ حالا یک عده آدم از مدیران ما، از جامعه کارگری، کارفرمایی، بازنشستهها و گروههای مختلفی که با ما سروکار دارند، روی ابراز علاقه، عواطف و احساسات و شناختی که از کارهای ما دارند احساس میکنند حالا اگر یک تلفنی به موکلشان بزنند که آقا از این استیضاح دست بردارید مثلاً چنین و چنان، این فشار است؟ در حالی که خدا گواه است هر کسی که از من خواست که در این مسیر کمک کنم، حرکتی کنم و نظری بدهم، صبح یک عزیزی آمد از من پرسید بعضی از مشخصات خودت را بگو من در نطق خودم میخواهم اعلام کنم. گفتم من معذورم، من نمیتوانم بگویم چه کسی هستم که شما بیایید از من تعریف کنید. اینها هست، بالاخره ما اعتقاد داریم، باور داریم، پای ارزشها و شعارها عملاً و در وسط میدان ایستادهایم. از عمق جان به آن باور داریم و الا این مسؤولیتها، مسؤولیتهای زودگذر و موقت که بار امانت سنگین است چنان برای ما طعمهای نبوده که بعضی گمان میکنند حالا چه خبر است. بنده هم بلدم آیات و روایات و نهجالبلاغه و چه و چه بخوانم و لابد به معنای تطبیق مفاد آن با بعضی از دوستان بگیرم.
من واقعاً این روشها را متوجه نیستم. با خواندن یک شعر خودمان را صادق بدانیم و طرف مقابل خودمان را کاذب بخوانیم. این چه طرزی است؟ خوب ما داریم با هم حرف میزنیم، هرچه هست ما تا آن آخر مطلب را خدمت شما گفتهایم. هیچ چیز پنهانی هم نداریم، هیچ کلاهی هم از نمد وزارت برای خودمان ندوختهایم و خدا میداند سر سوزنی در دل من نگرانی وجود ندارد و اصلاً به این فکر نمیکنم که از مجلس رأی اعتماد مجدد بگیرم یا نگیرم چون در همه عمرم با خدا معامله کردهام و در این فقره اخیر به خصوص تلاش کردم با نهایت اخلاص وارد شوم و آنچه که بین خود و خدا به عنوان حجت برای اقامه دارم به میدان بیاورم و عمل کنم. چرا تهمت و نسبتهای ناروا، آن هم از کسانی که در جلسه حضور ندارند؟ واقعاً من ته دلم وجداناً شرمنده و منفعل شدم به خاطر موضوعی که حالا به نوعی شاید به ما مربوط است از کسانی اسم برده شد که اینها عزیزند، اینها حرمت دارند، ما اینجا یک کلمه حرف میزنیم همه به محض اینکه کوچکترین برخوردی با یک گوشهای از کار و اوضاع و احوالشان داشته باشد تذکر میدهند، این اشکالی هم ندارد اما آیا آنها حق ندارند از خودشان دفاع کنند؟ کجا این ظرفیت پیشبینی شده برای اینکه اینها از خودشان دفاع کنند؟
من اجازه میخواهم از قاطبه نمایندگان عزیز، همانطور که صبح عرض کردم در طول همه دوران مسؤولیت کمال صمیمیت و مهربانی و صفا و مروت که با ما داشتند تشکر کنم. من همیشه روی مجلس به عنوان یک ظرفیت بالا برای کارها حساب میکردم و همیشه از همکاریها، همدلیها و محبتهای عزیزان نماینده هم در مجلس گذشته و هم در مجلس فعلی بهرهها بردم. ما همه موفقیت خودمان را مرهون همکاری و همدلی نمایندگان عزیز هستیم و اگر بنده این حرفها را عرض کردم اصلاً خطابم به مجلس و کلیت مجلس نیست. اکثریت قاطع نمایندگان، نمایندگان محترم، دلسوز، انقلابی، متعهد و متدین هستند حتی استیضاحکنندگان محترم هم همینطور، آنها هم از سر دلسوزی است. ما هرگز متهم نمیکنیم که حالا این استیضاح برای چه و چه بوده است. در کمال احترام به همه نمایندگان عزیز و استیضاحکنندگان محترم عرض میکنم همه اقدامات ما وفق قانون بوده. من ابرام دارم که بگویم در این دعوایی که مطرح شد بنده هیچ سمتی ندارم و همه آنچه که انجام گرفت با استفاده از ظرفیتهایی بود که در قانون پیشبینی شده بود و ما به عنوان یک مدیر تشخیص دادیم که مصلحت کار ما در این است و امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد همچنان در مدار پاکی و تقوا و دیانت و خدمت برای این مردم عزیز ایران انشاءالله بتوانیم انجام وظیفه کنیم. والسلام علیکم و رحمهالله
رئیس ـ متشکریم اگر اجازه بدهید از تذکر عبور کنیم، بفرمایید.
دبیر (دهقانینقندر) ـ آقای نعمتی بفرمایید.
بهروز نعمتی (اسدآباد) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
آقای دکتر! تذکر بنده ماده (79) است که آقای شیخالاسلامی مطرح فرمودند تعدادی از استیضاحکنندگان خواستار و خواهان این بودند که مدیرکلهایی را تعویض کنند یا به ایشان فشار آوردند و در مقابل این موضوع، استیضاح را پس میگیرند. خواهش مـا از آقای شیخالاسلامی این است که لطف کنند اگر واقعاً همین صداقتی که میفرمایند، دارند اسم بیاورنـد که این نمایندگان چه کسانی هستند. آقای دکتر لاریجانی! تعداد نمایندگان مشخص است. خواهش ما از ایشان است که واقعـاً بیایند اعلام کنند.
مطلب دوم این است که ایشان به صراحت دارند به مجلس توهین میکنند، ایشان حق ندارند به مجلس تهمت بزنند و توهین کنند. خواهش ما از شما به عنوان هیأترئیسه این است که شأن مجلس را رعایت کنید.
رئیس ـ متشکریم، حالا ایشان نکتهای را گفتند که نمیگفتند بهتر بود، حالا شما هم پاسخ دادید، بقیه هم همین را میخواهند بگویند. اجازه بدهید، ایشان یک چیزی گفت، ایشان هم جواب داد، تذکر بعدی را بفرمایید.
دبیر (فرهنگی) ـ آقای قاضیپور بفرمایید.
نادر قاضیپور (ارومیه) ـ بسمالله الرحمنالرحیم
آقای رئیس! من دو اخطار و یک تذکر دارم. اخطار اصل (82) است «استخدام کارشناسان خارجی از طرف دولت ممنوع است مگر در موارد ضروری با تصویب مجلس شورای اسلامی».
رئیس ـ حالا اینکه الان ربطی به این موضوع ندارد، تذکرتان را در موضوع بدهید.
قاضیپور ـ اما اخطار دوم، شما نگذاشتید بگوییم، اگر یکی از وزراء کارشناس خارجی گرفته که مطلقاً ممنوع است، اگر سرکارند تحقیق کنید و بیاید در مجلس...
رئیس ـ این قضیه الان به این جلسه ربطی ندارد، حالا به موقعش هر وقت خواستید مطرح کنید.
قاضیپور ـ اخطار دوم اصل (3) است. آقای رئیسجمهور آن روز با اصرار حاجآقا ابوترابی عزیز نماند نیم ساعت صحبت نمایندگان محترم را بشنود ولی الحمدلله به خاطر یک نفر در مقابل (290) نفر از اول وقت مثل یک بچه مدرسهای نشسته گوش میدهد که این نشان میدهد دوره قاجار نیست، مجلس در رأس امور است.
اما تذکرم به آقای شیخالاسلامی، آقای شیخالاسلامی! آذربایجان غربی ما نمایندگان هیچجابجایی از حضرتعالی نخواستیم، نام ببرید، ما به هیچعنوان در جابجایی مدیران هیچ دخالتی نداشتیم. والسلام
رئیس ـ متشکریم، حالا محتوایش یکی است دیگر، اجازه بدهید از این بحث خارج شویم. حالا ایشان یک مطلبی گفت دیگر ادامه ندهید. آقای رئیسجمهور بفرمایید.
محمود احمدینژاد (ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران) ـ
بسمالله الرحمن الرحیم
«اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه»
دهه فجر انقلاب اسلامی را خدمت شما عزیزان و ملت بزرگ ایران تبریک عرض میکنم. همینطور دستاوردهای اخیر علمی و فناوری کشور را صمیمانه تبریک میگویم. دیروز یک جنگندهای رونمایی شد که در نوع خودش جزء پیشرفتهترینها در دنیاست. از صفر تا صد طراحی، مهندسی و ساخت آن به دست متخصصین داخلی بوده است و همینطور سه، چهار روز قبل برای اولین بار موجود زنده توسط متخصصین و دانشمندان ایرانی به فضا فرستاده شد و زنده به پایین برگشت.
شما میدانید به لحاظ تخصصی این کار در مرزهای دانش بشری است. یعنی انواع تخصصها، دانش، فناوری، نرمافزار و سختافزار در یک کار هماهنگ مورد استفاده قرار گرفت و یک رکورد جدیدی برای کشور ما ثبت شد. همه اینها را به شما عزیزان تبریک میگویم.
علاقه داشتم که در دهه فجر انقلاب درباره موضوع دیگری خدمت شما برسم و با هم گفتگو کنیم. شاید این شش، هفت ساعتی که در خدمت شما هستیم اگر یکی از طرحهای اساسی اقتصادی کشور را با هم گفتگو میکردیم، الان به تفاهم رسیده بودیم و میتوانستیم آن را به مردم تقدیم کنیم.
اما چند نکته به عنوان مقدمه عرایضم عرض میکنم. نکته اول اینکه استیضاح طبق قانون اساسی حق نمایندگان مجلس است. نمایندگان میتوانند استیضاح کنند، وزراء و دولت هم موظفند بیایند توضیح و پاسخ بدهند و مسائلی را که بوده است روشن کنند و به تعبیری که امروز مطرح است که شاید تعبیر درستی نیست، دفاع کنند. فکر میکنم پاسخ استیضاح، توضیح دادن برای روشن شدن است. نه استیضاحکنندگان دنبال اعمال نظر خاص خودشان هستند و باید باشند، نه خدایناکرده دولت باید به دنبال این باشد که ناحقی را حق جلوه بدهد یا از ناحقی دفاع کند.
نکته دوم اینکه هیچ فاصلهای بین نمایندگان محترم و دولت وجود ندارد، ما همه یکی هستیم. من به عنوان کوچکترین ملت ایران به همه شما ارادت دارم، همه شما را برادران دینی و ایمانی خودم میشناسم.
نکته سوم قانون است. بله، معلوم است که قانون مهمترین امر است. قانون شریفترین است، تنظیمکننده روابط است، تنظیمکننده تعاملات است. قانون باید از استحکام و احترام و پایداری حداکثری در جامعه برخوردار باشد. همه ما باید تلاش کنیم تا قانون در کشور اجراء بشود. قانون مبنای کار در کشور ماست، ما همه با هم هستیم.
نکته بعد؛ عزیزان من! مسائلی را که اینجا میخواهم مطرح کنم، ارتباطی به رابطه من و شما ندارد. ارتباطی به رابطه دولت و مجلس به معنایی که اینجا مطرح شد یا مطرح میشود ندارد. مسائل کلان کشور است. اگر ما به اینها بیتوجهی بکنیم، مسائل فراوانی از جمله همین موضوع استیضاح پیش میآید. باید آنها را حل کنیم. مشکلاتی پیدا شده است که همه از آن در رنج هستیم. تنظیم روابط از مسیر خودش خارج شده است. اینها را باید با هم بنشینیم و چارهاندیشی کنیم.
ما دور هم جمع شدیم مسائل کشور را حل کنیم. همه نیتها حل مسائل کشور است و لابد خبر هم دارید که اخیراً جلساتی داشتیم، بعضی از اعضای محترم هیأت رئیسه، رئیس محترم مجلس، رؤسای کمیسیونها و گروه اقتصادی دولت، بحث کردیم و توافقاتی شد برای جبران کاهش قدرت خرید مردم در طول این (10)، (15) ماهی که فشارهای بیرونی هست و مشکلات برای مردم ایجاد شده و انشاءالله در اوایل اسفند آن را اجراء خواهیم کرد.
اما میخواهم وارد بحث استیضاح بشوم، از همان منظری که عرض کردم. من نمیخواهم بگویم استیضاحکنندگان اشتباه میکنند، ما درست میگوییم، آن حرف غلط است، آن حرف درست است. به بعضی بحثها اشاره میکنم. بحث من فراتر از بحث استیضاح است. بالاخره دائم میبینیم اصطکاک و مسأله پیش میآید. مدام میخواهیم همدیگر را متهم کنیم. چرا باید همدیگر را متهم کنیم؟ ما در یک جبههایم، یک مأموریت داریم، با هم هستیم، یک کار باید انجام بدهیم، نمیشود مجلس بگوید من خودم میخواهم کار کنم، دولت بگوید من خودم میخواهم. این نشدنی است. یک مجموعه کاملی هستیم با تقسیم کار.
در موضوع استیضاح جناب آقای دکتر شیخالاسلامی توضیحات کافی دادند. من وارد جزئیات نمیشوم. آقای شیخالاسلامی جزو بهترینهای کابینه است. هم عالم است، هم مؤمن است، هم پر کار است، هم بیحاشیه است، هم دلسوز است، هر جا بوده، موفق بوده. این لطف خداست. ما باید شکرگزار باشیم. خدا خادمانی داده، نمایندگان و وزرایی که اینها برای کشور فداکار هستند. عمر، جان و سلامتیشان را برای خدمت گذاشتهاند. ایشان را من (27) سال است که میشناسم و به ایشان ارادت دارم، افتخار میکنم برادری مثل ایشان دارم. کجا میخواستیم خلاف قانون انجام بدهیم؟ باید ببینیم گیر از کجاست که این بحثها پیدا میشود و مشکل درست میکند.
هر دو ما یک خواسته داریم. خواستهای که شما دارید، ما داریم، مردم دارند، همه این خواستهها بالاخره باید از طریق دولت عملیاتی بشود. دولت بخش مهمی از قوه مجریه کشور است. یعنی امور معمول کشور به دست دولت انجام میشود. اگر مردم، ما و شما همه در یک راستا قرار بگیریم، سرعت پیشرفت کشور چقدر بالا میرود. بازدهی بالا میرود، از شرایط بهتر استفاده میکنیم. هم شما و هم ما بهترین آرزوها را برای ملتمان داریم. بالاخره ما همه خوبیها را برای ملتمان میخواهیم. همه حرص و جوش خوردنها برای اینهاست. عزیزان من! امروز کشور تحت سنگینترین فشارهاست. دشمن خودش را برای فشار آوردن به کشور بسیج کرده. همه باید دست به دست هم بدهیم باری از دوش مردم برداریم.
اما بعضی عوامل و علل باعث شده فشارهایی که الان از داخل میآید با فشارهایی که از خارج میآید برابری کند. این علل را باید بشناسیم، اینها را باید برطرف کنیم. اینها ربطی ندارد که چه کسی دارد اینجا صحبت میکند، چه کسی آنجا نشسته است، چه کسی این بالا نشسته، چه کسی جای دیگری نشسته است؟ اینها مشکلات کشور است و بعضی مسائل سیاسی و غیرسیاسی که دارد دخالت میکند و مطمئنم که اکثریت قاطع بلکه همه نمایندگان مجلس در جریان آن نیستند که من بعضی از آنها را اشاره خواهم کرد.
البته این را هم بگویم که من واقعاً نمیخواستم به این مسائلی که میخواهم عرض کنم وارد بشوم. نمیخواستم ورود کنم، همه تلاش خودم را کردم. بالاخره شما میدانید سه سال است دولت تحت سنگینترین فشارهاست. همکاران پاک من تحت سنگینترین تهمتها و افتراءها هستند. همه چیز گفتند. چقدر احضار و برو و بیا و انواع گوناگون برخوردها. من سکوت کردم، تحمل کردم، همکاران را به تحمل وا داشتم. همین الان شما میدانید بولتن چاپ میکنند در چند هزار نسخه پخش میکنند، سر تا پای آن تهمت و افتراء به دولت و به همکاران پاک من است. اما میگویم که ما همه اینها را تحمل کردیم. بالاخره اینها خواهد گذشت، اما در روند اداری کشور، من میبینیم به جایی رسیدیم که فردا خدایناکرده بنبست هستیم. ملت و کشور دارد آسیب میبیند. بعضی از اینها را باید ما حل کنیم. چاره ندیدم که برخی از مطالب را من اینجا عرض کنم و از همه شما میخواهم حوصله کنید، مطالب را بشنوید و بعداً تصمیم بگیرید. از آقای رئیس هم میخواهم حوصله و تحمل کنند.
نکته اول؛ سازمان تأمین اجتماعی یک نهاد عمومی غیردولتی است. این متعلق به کارگران است. متعلق به بازنشستههاست، از پول آنها کم شده و یک صندوقی درست شده برای رسیدگی به آنها. نه من و نه شما حق نداریم باری را بر آن تحمیل کنیم، هزینه و بدهی برای آن درست کنیم. فردا این خواهد ماند. بعضی کشورهای اروپایی جلوی چشم ما هستند. این مربوط به این کارگرهاست، متعلق به افراد معلوم و مشخص است. حالا بزرگان و علماء بگویند از نظر شرعی چطور میشود. یک عدهای پولهایشان را گذاشتهاند، از حقوقشان زدهاند و صندوقی را درست کردهاند، من و شما نمیتوانیم برای آن خرج بتراشیم و باری را تحمیل کنیم. خلاف شرع است. این متعلق به مردم است. یک نهاد عمومی غیردولتی است. حالا برای تعیین رئیس آن یک ترتیباتی شما تنظیم کردهاید که هیأت امناء یکی را انتخاب کنند و بالای سر آن بگذارند. امروز روزی است که ما باید به سازمان تأمین اجتماعی کمک کنیم. همه باید به سازمان تأمین اجتماعی کمک کنیم که مربوط به کارگران و بازنشستگان عزیز است. پشتیبانی کنیم، موانع آن را برداریم، از آن حمایت کنیم. بارها شده که ما پیشنهاد دادیم و شما مصوب کردید، شما خواستید مصوب کنید و ما موافقت کردیم، به این سازمان کمک کردیم. البته بارها هم شده که خارج از اراده ما بارهای سنگینی بر دوش این سازمان گذاشته شده و دچار مشکلات شده است.
نکته دوم؛ اینجا دیگر وارد این بحثهای اصلی میشوم. اینجا حکم دیوان عدالت اداری مطرح میشود. صرفنظر از اینکه امروز چه کسی رئیس دیوان است و موضع سیاسی او چیست و چه کسی رئیسجمهور است، بالاخره دیوان عدالت باید یک نقطه اعتماد و آرامش و ثبات باشد. همین دیوان معظم عین همین شکایت اخیر که مطرح شده در سال 87 هم مطرح شده. یک کسی آمده گفته آقا! این رئیس سازمان تأمین اجتماعی را که نصب کردهاند واجد شرایط نیست. همین دیوان اظهار نظر کرده و گفته آقا! چون این یک نهاد عمومی غیردولتی است، ما صالح برای رسیدگی به عزل و نصبهایش نیستیم.
امروز چطور صلاحیت پیدا کرد؟ یک اشکالی در کار هست. باید اشکال را پیدا کنیم. اگر آراء هیأت عمومی بخواهد تغییر کند، چه چیزی در این کشور ثبات پیدا میکند. البته بگذریم از اینکه آن رأی قبلی دو سال و خردهای طول کشید و این رأی اخیر چهار، پنج ماه طول کشید.
سال 85، سازمان مالیاتی یک شکایتی میکند که طبق اصلاحیه قانون مالیاتها، نهادهای وابسته به شهرداریهای سراسر کشور از معافیت مالیاتی خارج بشوند. پنج سال طول کشیده تا این رسیدگی شده. اما راجع به موضوع اخیر به سرعت رسیدگی میشود.
خواهش میکنم اصل (170) را ببینید! ممکن است بگویند آقا! ما مصوبه دولت را رد کردیم. اصل (170) قانون اساسی که به آن استناد کردند اینجاست، برای شما قرائت میکنم، این میثاق ماست، بالاخره ما سوگند خوردیم که این اصول قانون اساسی را رعایت کنیم.
اصل (170) ـ قضات دادگاهها مکلفند از اجراء تصویبنامهها و آییننامههای دولتی که مخالف با قوانین و مقررات اسلامی یا خارج از حدود و اختیارات قوه مجریه است خودداری کنند. هر کس میتواند ابطال اینگونه مقررات را از دیوان عدالت اداری تقاضا کند.
رئیس دیوان برای ابطال مصوبه دولت تقاضا کرده. خوب، اینجا گفته فقط تصویبنامهها و آییننامههای دولتی. چطور شما آمدید نصب دولت را رد میکنید؟ خوب، فردا دیگر دولت چطور میتواند در این کشور کار کند؟
ماده (19) قانون دیوان عدالت هم عین همین مطلب را تکرار کرده است.
ماده (19) ـ حدود صلاحیت و اختیارات هیأت عمومی دیوان به شرح زیر است:
1 ـ رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات اشخاص حقیقی یا حقوقی از آییننامهها و سایر نظامات و مقررات دولتی و شهرداریها از حیث مخالفت معلوم آنها با قانون.
اگر ما اجازه بدهیم که دیوان عدالت خارج از چارچوب قانون، خارج از چارچوب قانون اساسی عمل کند، خوب بعداً چطور ما بتوانیم کشور را اداره کنیم؟ بیاییم برای بحث بعدی که الان کشور را دچار مشکل کرده است.
توکلی ـ آقای رئیس تذکر دارم.
رئیس ـ آقای توکلی! اجازه بدهید بحثشان تمام بشود، بعد تذکر شما را گوش میدهیم. وسط بحث است، بحث را قطع نکنید، یادداشت بفرمایید در آخر جلسه بحث میکنیم، بفرمایید.
احمدینژاد ـ اصل (55) قانون اساسی را برای شما میخوانم. عزیز من! مشکلات از اینجاها پیدا میشود. خواهش میکنم دوستان عنایت کنند! اینها ربطی به احمدینژاد یا آقای ابوترابی یا جنابعالی ندارد. اینها را باید اصلاح کنیم، اینها مربوط به کشور است.
اصل (55) ـ دیوان محاسبات به کلیه حسابهای وزارتخانهها، مؤسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده میکنند به ترتیبی که قانون مقرر میدارد رسیدگی یا حسابرسی مینماید که هیچ هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد.
مسؤول رسیدگی به بودجه است. دیوان محاسبات نمیتواند به وزیر نامه بدهد که آقا! مجلس مصوبه دولت را راجع به نصب یک نفری را رد کرده است، اگر تو بخواهی ادامه بدهی مجازات میشوی. خوب، این تجاوز از قانون اساسی است. اینها روابط را بهم میزند. بعد دیوان محاسبات چهکار میکند؟ وظیفه آن چیست؟ «دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمعآوری و گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم مینماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود». ممکن است بگوییم آقا! قبلاً قانون بوده بالاخره تأیید هم شده. من و شما نشستهایم و میخواهیم ببینیم گیر کجاست؟ اشکالی اگر بوده باید برطرف کنیم. بعد از تفریغ بودجه یعنی بعد از پایان دوره اجرای بودجه دیوان محاسبات باید بیاید رسیدگی کند، تطبیق بدهد و همراه با نظراتش به مجلس بدهد.
آیا در اینجا راجع به مصوبات دولت چیزی هست؟ اصلاً در اینجا گفته دیوان محاسبات میتواند دادگاه داشته باشد، محاکمه و مجازات کند و اعلام کند؟ چنین چیزی در اینجا هست؟ بالاخره این قانون اساسی ماست. گذشتگان یک قانون نوشتهاند، شاید اشتباه باشد، خوب باید آن را درست کنیم. در اینجا دیوان محاسبات دو هفته قبل رئیس بانک مرکزی را که بانک مرکزی نه از بودجه استفاده میکند، نه از بودجه کل استفاده میکند، آمد یکسال انفصال داد. خوب، عزیزان آثار این را در بازار ببینید چه اتفاقی افتاد. هیبت بانک مرکزی اگر شکسته بشود، من و شما ساعتها برنامهریزی اقتصادی میکنیم، او باید جلو ببرد. این خلاف قانون اساسی است.
تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم.
احمدینژاد ـ اجازه بدهید یک مورد دیگر را برای شما بگویم که باز بسیاری از مشکلات از اینجا ناشی میشود. جلسه قبل خدمتتان آمدیم، عرض ارادت کردیم، بالاخره دوستیها را تقویت کردیم، پشت آن این استیضاح درآمد. اشکالی ندارد، ما روی همان عهد خودمان هستیم. میخواهم اصل (138) را یکبار برای شما بخوانم. میثاق بستیم، شما و من سوگند خوردیم!
اصل (138) ـ علاوه بر مواردی که هیأت وزیران یا وزیری مأمور تدوین آییننامههای اجرایی قوانین میشود، هیأت وزیران حق دارد برای انجام وظایف اداری و تأمین اجرای قوانین و تنظیم سازمانهای اداری به وضع تصویبنامه و آییننامه بپردازد. هر یک از وزیران نیز در حدود وظایف خویش و مصوبات هیأت وزیران حق وضع آییننامه و صدور بخشنامه را دارد ولی مفاد این مقررات نباید با متن و روح قوانین مخالف باشد. دولت میتواند تصویب برخی از امور مربوط به وظایف خود را به کمیسیونهای متشکل از چند وزیر واگذار نماید. مصوبات این کمیسیونها در محدوده قوانین پس از تأیید رئیسجمهور لازم الاجرا است. تصویبنامهها و آییننامههای دولت و مصوبات کمیسیونهای مذکور در این اصل، ضمن ابلاغ برای اجراء به اطلاع رئیس مجلس شورای اسلامی میرسد تا در صورتی که آنها را بر خلاف قوانین بیابد با ذکر دلیل برای تجدیدنظر به هیأت وزیران بفرستند.
یک اشتباهی اتفاق افتاده، باید این اشتباه را برطرف کنیم. به شما بگویم عزیزان! تا برطرف نشود مشکلات ادامه خواهد داشت. هر روز ما با هم درگیر میشویم، هر روز باید در کشور تنش درست بشود. من از شما میپرسم، آخر در کجای این اجازه داده که مصوبات دولت لغو بشود؟ اگر مصوبات دولت... ما کاری به شخصی که اینجا نشسته است نداریم، بحث حقوقی است. برادران و خواهران من! این جلسه در محضر خداست، در محضر تاریخ است، در محضر ملت است. من دارم یک درد کشور را برای شما میگویم، من اصلاً امروز آمدم با شما درد دل کنم و برای حل مسائل کشور استمداد بطلبم. کجای این نوشته که رئیس مجلس میتواند مصوبات دولت و بخشنامههای آن را باطل کند؟ بیایند بگویند. من از مردم و از حقوقدانهای کشور میپرسم، از شما میپرسم، چطوری از دل این درآوردند؟ باز برای شما میخوانم «تصویبنامه ها و آییننامههای دولت و مصوبات کمیسیونهای مذکور در این اصل، ضمن ابلاغ برای اجراء» یعنی باید برای اجراء برود «به اطلاع رئیس مجلس شورای اسلامی میرسد تا در صورتی که آنها را بر خلاف قوانین بیابد با ذکر دلیل برای تجدیدنظر به هیأت وزیران بفرستند».
رئیس ـ آقای رئیسجمهور یک لحظه اجازه بدهید! اگر مصلحت بدانید در موضوع صحبت کنید. چون اینها مسائلی است که همیشه بین دولت و مجلس هست. شما راجع به استیضاح صحبت کنید که اشکال آییننامه نداشته باشیم.
احمدینژاد ـ جناب آقای لاریجانی! این دقیقاً مربوط به استیضاح است، استیضاح از اینجاها سرچشمه میگیرد. دولت یک مصوبه میگذارد، آن لغو میشود؟ آخر چطور لغو میشود. نگویید که چون قانون است تو دیگر دهنت را ببند. من از شماها عذر میخواهم. من میگویم این قانون اساسی و ما سوگند خوردهایم. برادر من، خواهر من، مردم عزیز! همه اینجا گوش بدهند، حقوقدانان کشور! از درون این چطوری درآمده است، نه تنها رئیس مجلس بر دولت حاکم شده است، بر کل مجلس هم حاکم شده است. این غلط است، قانون اساسی ما این نیست! اگر بنا بود رئیس مجلس بر کل دولت...
عدهای از نمایندگان ـ تذکر داریم.
رئیس ـ اجازه بفرمایید مطلبشان را بگویند.
احمدینژاد ـ ببینید! من چهار ساعت و نیم نشستهام حرفهای شما را گوش دادهام. اگر بنا بود که رئیس مجلس بر دولت و بر مجلس حاکم بشود، باید او را با رأی مستقیم و بجای رئیسجمهور میگذاشتند. میگفتند آقا! مردم مستقیم رئیس مجلس را انتخاب کنند، نه اینکه رئیسجمهور را انتخاب کنند.
عزیزان من! همه محترم هستند. صحبت من فارغ از اشخاص است، یک بحث حقوقی است. خواهش میکنم که عنایت کنند. اگر قرار است قانون اساسی را عوض کنیم، قانون اساسی خودش راه تغییر خودش را نشان داده است. گفته باید رهبری دستور بدهد یک گروهی تشکیل بشود، اینها بروند متن را تهیه کنند، بعد هم بعد از تأیید رهبری به رفراندوم عمومی بگذارند. نمیشود ما بگوییم با قانون عادی. مشکلات اینجا پیدا میشود. آخر یک لحظه فکر کنیم، مگر میشود انتصابات دولت را هم ما با قانون یا با لغو مصوبات لغو کنیم؟ چه چیزی برای دولت باقی میماند؟ این دولت میخواهد مصوبات شما را در کشور اجراء کند، بالاخره اختیاراتش چه چیزی است؟ وقتی عزل و نصبها هم از دست دولت گرفته میشود، دیگر چه چیزی برای دولت برای اداره کشور باقی میماند؟!
عزیزان من! این یک بحث دردمندانه است. من اینها را مطرح کردم، بنشینید بررسی کنید، باید راهحل پیدا کنیم والا این اتهامزنیهای متقابل ادامه خواهد داشت. من دارم ریشه درد کشور را خدمت شما عرض میکنم، همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند. بالاخره اگر دیوان عدالت اشتباه کرد، من در این کشور باید به چه کسی شکایت کنم؟ راه آن را بستهاند. میگویند به خود ما شکایت کن. من چطور بیایم، آخر از خودت به خودت شکایت کنم؟ بالاخره یعنی هیأت عمومی هیچ وقت دچار اشتباه نمیشود؟ من دارم از موضع نماینده ملت صحبت میکنم، از موضع رئیسجمهور دارم خدمتتان میگویم، گرچه من نوکر ملت هستم، نوکر همه هستم، نوکر شما هم هستم، اما الان رئیسجمهور این کشور هستم. میخواهم از حقوق اساسی ملت دفاع کنم. ملت رأی دادهاند و رئیسجمهور انتخاب کردهاند. به ملت بگویید آقا! رئیسجمهوری که میخواهید انتخاب کنید این تحت امر رئیس مجلس است! خوب بگذارید ملت رأی بدهند. اشکالی ندارد. ولی باید از پایه برویم قانون اساسی را اصلاح کنیم یا اگر بناست دیوان عدالت بیاید در انتصابات دولت دخالت کند، به خدا اینها از ما در تاریخ میماند. حالا قیامت و خدا سر جای خودش. فردا میآیند رفتار ما را در این کشور تحلیل میکنند. میگویند اینها چطور عمل کردند.
ما باید به قانون اساسی برگردیم. مسائل را ما باید در اینجا ریشهای حل کنیم. اصلاً بحث من دفاع از شخص آقای مرتضوی نیست، من از شخص نمیخواهم دفاع کنم. من دارم از یک روند بحث میکنم، دارم از حقوق اساسی بحث میکنم. یک کسی بالاخره بنویسد دولت در این کشور چهکاره است؟ سه قوه مستقل داریم. استقلال قوه مجریه در کجاست؟ وقتی دیگر همه مصوباتش به راحتی لغو میشود، وقتی انتصاباتش لغو میشود، دیگر باید چهکار کنیم؟ فردا همین مسأله مثلاً یک معاون بگذارد بگویند بسیار خوب، نباید بگذاری. یک استاندار بگذارد، نباید بگذاری.
عزیزان من! به خدا این به ضرر کشور است. کسی خیال نکند که حالا ما یک اختیارات بیشتر و فوق قانون اساسی برای یک قوه گرفتهایم و این به نفع کشور و به نفع ما میشود.
یک مورد آخر را عرض میکنم، بالاخره آقای شیخالاسلام را همه شما میشناسید، من هم فکر نمیکنم در موضوع ایشان نیاز باشد که بیشتر صحبت کنم. مسأله آقای مرتضوی هم یک فردی مثل همه افراد جامعه برگردیم. هزاران نفر در این کشور مدیر هستند. ایشان هم یک نفر. چرا اینقدر حساسیت هست؟ من اینجا میخواستم یک نواری را بگذارم شما ببینید. بعضی از دوستان (آقای ابوترابی و دیگران) آمدند، بالاخره مدام به ما میگویند: «بگو! بگو!» میخواهیم بگوییم، میگویند: «نگـو! نگـو!» بالاخره ما باید چکار کنیم؟!
رئیس ـ اگر لازم میدانید بگویید، چیزی نماند. (همهمه نمایندگان)
علیپور ـ هر چه داری بگو! اگر نگویی نداری اگر واقعاً داری بگو.
رئیس ـ چیزی که لازم میدانید بگویید، نوار هم اگر دارید بگذارید. چون این مطلب را از صبح تا حالا دارند میگویند. نوارتان را بگذارید. (همهمه نمایندگان) بگذارید مطالبشان را بگویند. این مسأله را حساس نشوید.
احمدینژاد ـ بسیار خوب، (اتاق کنترل) حاضرند؟ من از عزیزان خواهش میکنم، بالاخره من و شما باید حوصله و تحمل داشته باشیم. بالاخره حرفها را گوش بدهیم. ما که در خدمت شما هستیم، کوچک شما هستیم، این که اصلاً زدن ندارد! کجا مجلس زیر سؤال است؟ (تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم) پس اگر میخواهید گوش کنید باید دو دقیقه حوصله کنید. اگر حواستان به من است یک صلوات بر محمد و آل محمد (حضار صلوات فرستادند). من فکر میکنم یک مسائلی پشت صحنهها میگذرد نه نمایندگان محترم خبر دارند، نه ما خبر داریم، بعد وقتی در میدان اداره کشور میآید یک عناوین دیگری پیدا میکند به دعوای من و شما تبدیل میشود. ما با هم چه دعوایی داریم، چه اختلافی ما با هم داریم؟ ما دعوایی با هم نداریم. بنده که کوچکترین خادمهای ملت هستم، شما هم نماینده مردم هستید، با هم میخواهیم برای مردم کار کنیم. یک ملاقاتهایی اتفاق افتاده، من خواهش میکنم جناب آقای رئیس مجلس هم تحمل کنند، بالاخره ما اینجا باید به همه مسائل کشور رسیدگی کنیم، حتی اگر از نزدیکان خودمان باشد. بالاخره پشت قضیه همین مسائلی که امروز مطرح است یک جریانات دیگری دارد میگذرد.
تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم.
رئیس ـ دوستان اجازه بدهید مطلبشان تمام شود، تذکرات را گوش میدهیم، صحبت را قطع نکنید.
احمدینژاد ـ من بنا داشتم یک تکهای... (23)، (24) ساعت جلساتی برگزار شده، من گفتم یک تکهای که آن خیلی نرمتر است و خیلی مسأله درست نمیکند و مسائل جزئی است در اینجا بگذاریم. دوستانی آمدند و گفتند آقا حالا یک مقداری بگذاریم فضای کشور آرامتر شود، من گفتم یک نسخه را به رئیس محترم مجلس تقدیم کنند. یک نسخه هم به رؤسای کمیسیونها بدهیم که این را ببینیم...
رئیس ـ من خواهش میکنم شما نوارتان را پخش کنید که بعد نگویید پخش نشده، پخش کنید، چیزی کم نگذارید.
علیپور ـ باید پخش شود والا دروغ است.
تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم.
رئیس ـ تذکرات را هم گوش میکنیم، خواهش میکنم بگذارید مطلب تمام شود، بعد تذکرات را هم گوش میکنیم. اشکالی ندارد، چون این بحث نواری که گفته شده جامعه را حساس
میکند بگذارید پخش شود، من خواهش میکنم بگذارید انجام شود. اجازه بدهید آقای رئیسجمهوری نوارشان را که میخواهد پخش کنند.
احمدینژاد ـ فقط حوصله کنید، ما با هم دعوا نداریم، اختلافی هم نداریم.
(در این هنگام کلیپ تصویری در صحن علنی پخش گردید که صوت آن کاملاً نامفهوم بود)
سالککاشانی ـ آقای رئیسجمهور! برای چه این نوار را پخش میکنید، اینها چه ربطی به موضوع دارد؟
احمدینژاد ـ جلسهای است بین فردی به نام آقای فاضل لاریجانی و آقای مرتضوی، ساعتها طول کشیده، بخشی از آن هم به همین مسائل ما برمیگردد. یک تکه (15)، (20) دقیقهای آن اینجا...
علیپور ـ آقای رئیسجمهور مجلس را به مسخره گرفته.
تعدادی از نمایندگان ـ اخطار داریم.
رئیس ـ اجازه بدهید مطلبشان را تمام کنند، چشم. آقای رئیسجمهور ادامه مطلب خود را بفرمایید. دوستان اخطار شما را هم گوش میدهیم، اجازه بدهید، یک لحظه حرف من را گوش کنید، آقای رئیسجمهور مطلب خود را ادامه بدهید. اجازه بدهید! من از شما خواهش کردم آرامش جلسه را حفظ کنید تا صحبت ایشان تمام شود.
احمدینژاد ـ آقای رئیس! اگر شما موافق باشید، چون اینجا سیستم صوتی خوب پخش نمیکند. من یک نسخه میدهم که رؤسای کمیسیونها.
رئیس ـ ما کل فیلم را پخش کردیم.
احمدینژاد ـ نه، (24) دقیقه است.
رئیس ـ هر چقدر میخواهید پخش کنید.
احمدینژاد ـ پس بگذارید من برخی از نکات آن را برای شما بخوانم.
تعدادی از نمایندگان ـ تذکر داریم.
رئیس ـ اجازه بدهید مطلب خودشان را بگویند، بفرمایید. (همهمه نمایندگان) آقایان سکوت را رعایت کنید، بگذارید مطلب خود را بگویند، حالا شما چرا حساسیت دارید.
احمدینژاد ـ صلواتی بر محمد و آل محمد (حضار صلوات فرستادند) من برخی از قسمتهای آن را میخوانم، نوارها را هم ما دراختیار شما میگذاریم، به نظر من با دستگاه کوچک در اتاق بنشینید مفهوم است، اینجا سیستم صوتی با هم تطابق ندارد. این یک خلاصهای است.
علیپور ـ آقای رئیسجمهور! کجای این به استیضاح مربوط است؟ ما آدم هستیم و میفهمیم.
احمدینژاد ـ خوب شما گفتید پخش کنید، من که میخواستم پخش نکنم. آقای رئیس گفتند پخش کنید.
رئیس ـ نه، من چیزی نگفتم، شما گفتید ما نواری داریم، گفتیم نوار را بعد نگویید نگذاشتند، همه چیز خود را بگویید. شما یک چیزی را در جامعه میاندازید، بعد فکر میکنند مسألهای بوده، بگویید. (همهمه نمایندگان) آقایان خواهش میکنم! امروز روز مهمی است، اجازه بدهید حرفهای خودشان را بزنند. در این جامعه ما از این حرفها زیاد زده میشود، بگذارید بگویند. شما چرا حساسیت نشان میدهید، آرام باشید بگذارید حرفشان را بزنند. اگر راجع به بستگان ما بوده بگذارید حرف خود را بزنند من میخواهم بشنوم، بفرمایید.
احمدینژاد ـ دوستان، عزیزان من! مسائل همینهاست. آقای سالک به من گفتند پخش نشود، من هم گفتم بسیار خوب. آقای رئیس فرمودند خیر پخش کن بعداً نگویید پخش نشده.
رئیس ـ خیر، شما همین الان مطلب را قلب نکنید، شما گفتید من یک نواری دارم، میخواستم پخش کنم، در جامعه یک چیزی را میاندازید، من گفتم هر نواری دارید پخش کنید. وقتی میگویید چرا سوءتفاهم ایجاد میکنید، خوب بگویید. شما مطلب خود را بفرمایید.
احمدینژاد ـ دوستان من، برادران، خواهران! بالاخره یا اینها با کارهای ما ارتباط دارد یا ندارد، شما تشخیص میدهید... اول گوش بدهید ببینید چیست، بعد ببینید ارتباط دارد یا ندارد. (علیپور ـ کجای این به استیضاح مربوط است؟) مربوط است برادر عزیز، راجع به استیضاح هم در همین بحث است، گوش بدهید در همینهاست.
رئیس ـ آقای احمدینژاد! شما مطلب خود را بگویید، ساکت باشید بگذارید مطلب خود را بگویند.
احمدینژاد ـ یک شخصی، اینها بالاخره سند است، من گفتم آن مقداری که نرمتر است تهیه کنند، همه آن را میتوانیم دراختیار شما بگذاریم، (23)، (24) ساعت است. همه نمایندگان عزیز محرم هستند و ما مخلص شما هستیم، ولی بالاخره باید چهکار کنیم. دولت تحت فشار است با همین حرفهایی که الان داخل این است. شما میگویید کار بیخودی میکنید میگویید، پس چهکار باید بکنیم، چطور باید از دولت دفاع کنیم، چطور باید از حق دفاع کنیم؟ شما راه آن را بفرمایید، ما همان را عمل میکنیم. حالا سیستم صوتی جواب نداد، من سؤال کردم، بعضی از تکههای آن را من برای شما میخوانم.
یک شخصی به نام آقای فاضل لاریجانی با آقای مرتضوی جلسه دارد، اخیراً تأمیناجتماعی یک قراردادی دارد میبندد، شرکتهای خود را به یک گروهی میفروشد که من با چند و چون آن کاری ندارم. هیأت امناء دارند، تشکیلات دارند، ذیحساب دارند، مدیر دارند، بازرسی هست میآیند رسیدگی میکنند. یک فردی به نام آقای «م» معاون مجتمع قضایی تهران، ایشان آمده میگوید میدانید که من با یکی از برادران آقای لاریجانی رفت و آمد خانوادگی دارم. آقای مرتضوی میگوید شما ارتباط دارید؟ او میگوید بله. من میخواهم این را بگویم که بقیه برادران به گرد این آقا فاضل نمیرسند، نمره او پیش من صفر است، آن یکی برادر را میگوید به خدا قسم. یعنی اگر آن آقا، برادر این آقا فاضل نبود، سه، چهار تا فحش به او میدادم، یعنی اصلاً قبولش ندارم. به او گفتم شما هر چه میخواهی به مرتضوی شفاف بگو، این آقا واسطهای است که آقای فاضل لاریجانی پیش آقای مرتضوی میآید.
ببین باید خودت رک به دکتر بگویی که آقای «ز» (همانی که میخواهد با تأمیناجتماعی قرارداد ببندد) باید از قِبَل من به شما وصل شود. خواهش میکنم گوش کنید... (همهمه نمایندگان)
رئیس ـ آقایان اجازه بدهید مطلب خود را بگویند، شما چرا نمیگذارید، بفرمایید.
احمدینژاد ـ بعد بحث میکنند، آقای فاضل لاریجانی اینجا خطاب به آقای مرتضوی میگوید آن کسی که میخواهد قرارداد ببندد باید هوشیار باشد، یعنی خیلی روی ما تبلیغات نکند، این طرف و آنطرف که من با فلانی هستم، یعنی جایی مطرح نکند. خوب اصلاً هر هفته یک جایی او را میبینم صحبتها و هماهنگیها را میکنیم. آقای مرتضوی به آن آقای «م» میگوید شما برو بیرون، حس میکند که ممکن است اینجا مسائل دیگری مطرح شود، او را از جلسه بیرون میفرستد او هم میگوید باشد و بیرون میرود.
آقای فاضل لاریجانی باز به آقای مرتضوی میگوید من میخواهم با آن گروه «ز» کار کنم، علی ابلاغ کتبی برای من نزند، تلقی او این باشد که من میخواهم با او همکاری کنم... (حوصله کنید به آنجایش هم میرسد) بعد از آقای مرتضوی میپرسد اخیراً علی آقا را دیدید یا نه؟ مرتضوی میگوید اخیراً ندیدم، نه. آن آقا میگوید آقا! ایشان نظرش نسبت به شما بسیار مساعد است و میتواند کمک کند، حتی با قوه قضاییه تلطیف کند. خدایی من مسأله صدا و سیما را به او یادآوری کردم، اذعان داشت، بعد هم اشاره کردم گفتم این زمان بحرانی که ایشان مدیریت میکند و حفظ نظام میکند، بعدش اینطوری. واقعاً اذعان داشت با تمام وجود، یعنی چیزی نبود، تظاهر نبود. اصلاً ارتباط با ایشان را مستحکمتر کنید. به نظرم الان زمینهاش کاملاً مساعد است، خصوصاً این مورد هم که درباره «ز» پیش آمده یک ملاقات جدی و خودمانی، حالا منزل ما یا اصلاً بیرون از قوه و مجلس، قوه و مجلس نباشد، منزل مادر باشد، بدون سر و صدا و اینها. با تمام وجود خدا شاهد است، بهرحال قلق علی آقا و آقا صادق هم دست من است که چطوری ورود کنم، چطوری جا بیندازم. آقای مرتضوی تعجب میکند، میگوید قلق علی آقا و آقا صادق! آقای فاضل میگوید هر دویشان، هر دویشان. بعد آقا فاضل میفرمایند ابتدا... اینها خلاصه است، من گفتم آن رقیقهایش را جدا کنند. ابتدا روی صداقت و پوستکنده میگویم حالا شما هرطور صلاح میدانید، ما میخواهیم با آن «ز» گروهی که شرکت بینالمللی دارند کار کنیم، کار اقتصادی. حالا اینکه بخواهیم ورود پیدا کنیم، یکی، دو تا پروژه خوب هم را هم به او پیشنهاد کنیم بیاید برای سرمایهگذاری، خودمان با او همکاری کنیم، مثل پالایشگاه یا هر چیز دیگر از این پروژهها هست. واقعاً پروژههایی که جاذبه داشته باشد بعدش بتوانیم با آن کار کنیم، حالا به هر شکل، اینجا، خارج، به حساب اینها، اگر صلاح میدانید بهرحال بعدش هم یک کمکهایی هم میشود کرد، یکجوری، یک کسانی در این سطح و اینها مزاحمشان میشوند مشکل پیدا میکنند، بهرحال میتوانیم مفید واقع بشویم، حالا حدسم بر این است.
مرتضوی میگوید شما بفرمایید ما چهکار کنیم، من بدانم چهکار کنم. آن آقا میگوید یک زمینه آشنایی ایجاد شود، این میگوید خوب اصلاً هیچ نمیشناسیدش؟! میگوید نه ندیدمش، اصلاً ندیدنش؟ نه، خوب من چهکار کنم، دیگر یک زمینه آشنایی ایجاد شود، بعد هم یک توصیهای بفرمایید که اصلاً فلانی خوب است با شما کار کند. اصلاً احساس کند نمایندگی شما را دارد. او میگوید مدلش را من میخواهم بدانم، باید چهکار کنم، من باید بدانم چهکار کنم. میگوید خوب، ما در همین پروژههایی که الان با شما قرارداد بسته یا پروژههای جدیدی که شما معرفی میکنید ما بتوانیم یک نظارتی داشته باشیم، کمکش کنیم، اینطوری دیگر با او در کارها قاطی شویم. کارهای اقتصادی را اگر صلاح میدانید و اینها یا هر راه که خود جنابعالی توصیه میفرمایید، خیلی مؤثر است. به او توصیه کنیم همکاری فلانی برای آینده کاری ایران خوب است، یک چنین حالتی.
مرتضوی میگوید آینده کاری او، میگوید بله، اینطوری بعدش هم مورد وثوق جنابعالی است، یعنی به او بگویید من مورد وثوق شما هستم، میتواند با شما همکاری داشته باشد، میتواند در امورات همین پروژههایی که اینجا دارد و غیره و این صحبتها.
مرتضوی میگوید خارج از کشور هم گفتید میتواند کار کنید، چطوری مثلاً، چه پیشنهادی دارید. میگوید من نمیدانم فعالیتهای بینالمللی چگونه هست و اینها. میگوید چهکار میتوانید بکنید، میگوید اگر من را بهعنوان مباشر خودش تلقی کند خوب میبریم درمدیریتهای مختلف کمکش میکنیم. میگوید من میگویم که مثلاً چه چیزی؟ اصلاً شما بعنوان مشاور خودش، اصلاً شأن شما اینطوری نیست.
او میگوید: تلقی این باشد لازم نیست حالا جایی مطرح کند.
مرتضوی میگوید: الان که مثلاً من به او بگویم آقای فاضل لاریجانی میخواهد بیاید با شما همکاری داشته باشد شما بعنوان مباشر خودت او را قبول کنی این اصلاً به ذهنش نمیآید چون شما برادر رئیس مجلس هستی، برادر رئیس قوه هستی.
او میگوید: چیزی که مکنونات قلبی من هست مکنونات قلبی خودم را میگویم حرف شما کاملاً درست است این ناشی از درایت جنابعالی است. خوب، قالب اینکه اصلاً چطور ورود کنیم، بهترین راه همین است که جنابعالی به ایشان توصیه بفرمایید که حضور فلانی میتواند یک اطمینانی باشد برای آینده کارهای خودتان در اینجا. این هم توصیه شما. (طوری که ایشان مشتاق میشود برای همکاری) میگوید قوه و مجلس را میتوانید کاری کنید؟
هاشمی (سپیدان) ـ این صحبتها و مطالب به هم ریختن مملکت و خیانت است.
احمدینژاد ـ میگوید: بله در چنین حالتی ببینید کسانی که در این سطح فعالیت میکنند همیشه در مظان دخالتها و موانع هستند. ما میتوانیم برای آن رفع موانع کنیم. حالا این موانع چه چیزی است؟ بستگی به کیس آن دارد دیگر. بله آمادگی داریم. مشکلاتی که آقای (ع ب) (فرد مشهوری است که شما هم میشناسید) دارد در چند جهت اولاً بسیار آدم خوبی است، متدین، زحمتکش (10، 15) پروژه پتروشیمی دارد بنده خدا برای همه احتیاج به کمک دارد.
مرتضوی میگوید: شما برای او چه کار کردی؟
ایشان میگوید: ایشان چند مشکل داشت، یکسری مشکلات با بانکها داشت همین فردا من دوشنبه ساعت (9) با آقای (ع) قرار دارم. آقای (عب) میآیند، آقای (م) هم میآید خود من جلسه گذاشتم که حل کنم یک مشکلاتی در قوه قضاییه داشت چند حکم اجرائیه برایش آمده بود از مفاسد اقتصادی که چرا نمیروید پول بانک را بدهید؟ مهلت گرفتم برایش حل شد دیگر، کاری به او نداشتند. رفتم نزد اخوی دستورش را گرفتم!
مرتضوی میگوید: شما این اعتبار را دارید که بروید از اخوی دستور بگیرید؟
ایشان میگوید: بله، اینها را کمک کردیم حتی در یک جلسه هم اخوی او را دید. البته از این زاویه که گفتم دارم با ایشان کار میکنم میدانم زحمت میکشد، بیچاره (10، 15) طرح دارد.
مرتضوی میگوید: خوب اخوی دستور دادند مشکلات او حل شود، دیگر چی؟
میگوید: خیلی از موارد دیگر معوقات بانکی بوده، با بانک تجارت، بانک صنعت و معدن. من خودم مشاور بانک صنعت و معدن بودم. من در آنجا اتاق داشتم تقسیط کردند پنجساله دارد حل میشود خودم نظارت میکنم. پرونده زیاد داشت. مثلاً فرض کنید که آقای (الف) آنجا بود رئیس دادگستری فلان استان هم. یک عده زارعین هم
از او بر سر زمین شکایت کرده بودند. رفتیم صحبت کردیم مسأله تا حدودی حل شد.
مرتضوی: یعنی با سفارش با آقای (الف) (که رئیس دادگستری است) حل کردید؟
میگوید: بله، بله.
مرتضوی میگوید: مثلاً بحثهای کارگری بوده چیزی حل کردید؟
میگوید: کارگری هم داشته مسائل مالیاتی داشته، مسائل حسابی مالیاتی داشته. من الان پوست کنده میگویم، من تا الان کار دانشگاهی کردم الان هم تازه دو زاریام افتاده، الان نوه دارم خدایی اموراتم با ماهی (2) میلیون و اینها نمیچرخد. یک فرصت ویژه پیش آمده ما چند سالی است، خلاصه به کار اقتصادی ورودی داشتیم و خدایی کمتر از دیگران نیستیم از لحاظ اینکه بتوانیم مدیریت کنیم. خوب، در این عرصه نبودیم الان که وارد شدیم قلقها هم بلحاظ ارتباطی هم بلحاظ مدیریتی دستم آمده. واقعیت این است. اولاً یک قدمی بردارد (همهمه نمایندگان) یک مسکن مختصری به نام یکی از بستگان من برای شروع کارش فراهم کند، بعد بقیه کارها را به تدریج جلو میرویم دیگر حالا سعی میکنم حقوق ریالی هم نگیرم که اینجا به چشم بیاید بیشتر نگاهش این باشد که طرفش را حفظ کنیم مثلاً اینطوری نگاه کنیم نه اینکه آدم را مقطعی ببیند. مثلاً بگوید یک استفاده گذرا کنیم. یک آپارتمان (600)، (700) تایی بده دیگر!
مرتضوی میگوید: آنوقت شما ویلایی میخواهید یا آپارتمان؟
او میگوید: آره، بهتر است به چشم نمیآید ولی بهتر است اگر ویلایی باشد.
مرتضوی میگوید: خودتان جایی دارید معرفی کنید؟
میگوید: بله، به نام یکی از بستگان من بخرد پدرش فوت کرده است، پدرش پزشک بوده به چشم نمیآید.
مرتضوی میگوید: اسمش چیست؟
ـ اسمش را میگوید.
مرتضوی میگوید: با فلان شخص ارتباط دارد؟
میگوید: بله فامیل است.
(امیرآبادی فراهانی نماینده قم ـ آقای احمدینژاد بس است) (محمد علی پورمختار ـ آقای احمدینژاد! دیگر بس است) یک قسمت دیگر مانده، بس است؟
من گفتم اینها را رسیدگی کنید بالاخره شما مجلس هستید ما دولت هستیم البته آخر آن پیشنهاد هست که من مسائل را حل میکنم. من میگویم نیازی به حل مسائل از این طرق نیست البته اگر درست باشد. شما اینها را رسیدگی کنید. آقا! صوت و تصویر است نوار مشخص است چیزی حدود (24)، (25) ساعت است اگر رئیس محترم مجلس صلاح دیدند ما (24)، (25) ساعت آنرا در اختیار شما میگذاریم. سه، چهار گروه هستند آمدند حرفها را زدند مسائلی مطرح شده من میخواهم بگویم یک مسائل دیگر جاهای دیگر هست چرا بین من و شما فاصله باشد؟ چرا باید شیخالاسلام امروز اینجا محاکمه بشود؟ شیخالاسلام یک آدم خدوم در خدمت شماست.
بحثها شد من بنظر مجلس احترام میگذارم استیضاح حق شماست. نظر حق شماست هر چیزی نمایندگان مجلس تصمیم بگیرند ما در خدمت شما هستیم بنظر شما و قانون هم احترام میگذاریم. والسلامعلیکم و رحمهالله
رئیس ـ آقای رئیس جمهور متشکریم. تشریف داشته باشید بیاناتی که هست گوش بدهید برایتان مفید است، بفرمایید. (عدهای از نمایندگان ـ تذکر داریم) اجازه بدهید مطالب شما را هم استماع میکنم. تذکرات شما را هم گوش میدهیم. آقایان نمایندگان در صندلیهایتان مستقر باشید. من خواهش کردم که تذکرات و اخطارهای شما بیانات آقای رئیسجمهور را قطع نکند که همه مطالب را بگویند چون یک مقدار از آن واقعاً قانوناً حق شما بود احساس کردم چون راجع به من دارند صحبت میکنند مقصود ایشان از فاضل لاریجانی بنده است و میخواستند به من احاله بدهند. چون استیضاحی در مجلس شده ربط ایشان به من چیست را بیان کردند. خواهش میکنم در صندلیهایتان بنشینید من چند نکته خدمتتان عرض کنم بعد به اخطارهایتان هم گوش میدهیم.
چشم، اگر شما فقط اجازه بدهید مطالبم را عرض کنم از ایشان هم خواهش کردم بنشینند حرفها را گوش بدهند. اتفاقاً جلسه خوبی است بعضی از این مسائل که در کشور ما وجود دارد از همین سنخ است که باید حل شود این روشها اگر در پشت صحنه ادامه پیدا کند مشکل همینهاست.
اولاً تشکر میکنم از اینکه آقایان تحمل کردند که آقای رئیسجمهور همه حرفهایشان را زدند. ایشان هم گفتند یک نواری دارم، خود همین هم یک ژستی است. ما هم گفتیم شما هر طور که مصلحت میدانید انجام بدهید، گذاشتند روشن شد که چیست؟ بقیه مطالب را که هم گفتند نوار پخش نشده خودشان قرائت کردند. حالا من میخواهم چند نکته عرض کنم؛
اولاً بحثی ایشان دارند راجع به اینکه تنظیم قوا بهم خورده، تنظیم قوا بهم خورده. آقای رئیسجمهور! این سلیقه شماست که یک جایی نظر شورای نگهبان را بعنوان مفسر قانون اساسی قبول ندارید...
احمدینژاد ـ شما باید بگذارید من هم جواب بدهم.
رئیس ـ نه، صحبتی ندارید دارم جوابتان را میدهم.
احمدینژاد ـ چنین چیزی طبق آییننامه نیست.
رئیس ـ شما در این جلسه اتهاماتی به من وارد کردید من هم مطابق آییننامه دارم جوابتان را میدهم و شما هم دیگر حقی ندارید چون بیش از حد، باز حرف زدید. تمام حرفتان اتهام به رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه بود. حالا ایشان خودشان حق دارند جواب بدهند. ولی من رئیس مجلس هستم و اینجا میخواهم جواب شما را بدهم. شما سر تا پای این استیضاح را اتهامات و تهمتهایی را به من گفتید و مطابق آییننامه من دو برابر وقت شما فرصت دارم جواب بدهم.
تنظیم روابط قوا بهم نخورده این سلیقه شماست، قانون میگذرانیم، شما ابلاغ نمیکنید بعد میگویید: «من قسم خوردم من باید تشخیص دهم خلاف قانون اساسی هست یا نه؟»
اینطوری نمیشود، اگر قانون اساسی بخواهد رعایت شود قانونی که مجلس تصویب میکند و شورای نگهبان تأیید میکند رئیسجمهور موظف است ابلاغ کند. تنظیم قوا اینجاها بهم خورده.
فرمودید؛ «بعضی مسائل سیاسی هست دو، سه سال است تحت شدیدترین فشارها هستیم». مشکل اینجاست شما افرادی را بعنوان یاران خودتان انتخاب کردید، پروندههایی دارند نمیگذارید رسیدگی شود، فشاری نیست. از من میپرسید، همین مطالبی که گفتید به دادگاه میدادید رسیدگی کنند مگر ما از کسی دفاع میکنیم؟ (نمایندگان ـ احسنت) ما نزدیکترین فردمان هم باشد تخلف کرده باشد میگوییم رسیدگی کنند. ولی شما نمیگذارید رسیدگی شود، اشکال اینهاست.
فرمودید؛ «در روند کشور بنبست ایجاد میشود». اشتباه میکنید در کشوری که ولایت فقیه هست، بنبست نیست. (نمایندگان ـ احسنت) شما در بسیاری از موارد به رهبری شکایت کردید، رهبری به هیأت حل اختلاف ارجاع دادند، حل اختلاف نظر قاطع داد دیگر کسی نباید حرف بزند. پس بنبستی وجود ندارد.
مثل همین اصل (138) که چندین بار گفتیم قانون اساسی را میخوانیم، بر اساس این اصل (138) مجلس قانون تصویب کرده، شما قانون را تمکین نکردید. شورای نگهبان این قانون را تأیید کرده که اگر هیأتوزیران مصوبهای گذراند که با قانون تطابق نداشت رئیس مجلس موظف است آنرا ایراد بگیرد و با استدلال به دولت بدهد. در قانون گفته اگر دولت رعایت نکرد، باید آنرا لغو کند. شما به این اعتراض دارد، چه کسی باید این را حل کند؟ شورای نگهبان. شورای نگهبان نظر داده، قبول کرده، چرا شما تمکین نمیکنید؟
نه تنها این، شما در همین مورد به رهبری نامه نوشتید که قانون این اصل (138) خلاف قانون اساسی است. چرا نظر رهبری را نمیگویید؟رهبری به هیأت حل اختلاف دادند، هیأت حل اختلاف هم نظر شورای نگهبان را پرسید، رهبری ابلاغ کرد یعنی تمام کرد دیگر چرا تکرار میکنید؟ از چه چیزی تمکین میکنید؟ اگر از ولایت فقیه تمکین میکنید خوب ولایت فقیه نظر داد و بنبست را تمام کرد چرا میگویید بنبست؟ (نمایندگان ـ احسنت)
فرمودید؛ دیوان عدالت باید محل اتکاء باشد و اگر ما شکایت داریم انجام بشود یک جاهایی طول دادند و رسیدگی نکردند. عزیز من! قبل از همه این حرفها در مورد قانون دیوان عدالت که در مورد سازمان تأمین اجتماعی ورود کرد اگر قبل از سال 88 بود دیوان عدالت حق داشت اما سال 88 قانون تصویب شده. متن قانون چیست؟ قانون اصلاح ماده (113) قانون مدیریت خدمات کشوری در بند «الف» میگوید؛ سازمان مذکور (تأمین اجتماعی) زیرمجموعه وزارت رفاه و تأمین اجتماعی است و وزیر در برابر مراجع قانونی ذیربط پاسخگو میباشد. شما رفتید در هیأت دولت این را تغییر دادید بردید زیر نظر معاون اول، هم دیوان عدالت اداری گفته خلاف قانون است و هم رئیس مجلس. قانون را زیر پا گذاشتید. چرا میگویید دیگران دست و پای ما را میبندند؟ شما تخلف کردید چرا دیوان عدالت الان رعایت کرده چون سال 88 این قانون تصویب شده. قبل از آن نمیتوانست بعد از آن میتوانست. بنابراین اینقدر ابهام ندارد. یا نمیدانید بپرسید.
فرمودید؛ چرا دیوان محاسبات دادگاه دارد؟ دیوان محاسبات دادگاه ندارد، قوه قضائیه شعبهای آنجا دارد، دادستان دارد و دادگاه. این قانون است مجلس تصویب کرده، شورای نگهبان تأیید کرده. شما به چه چیزی ایراد دارید؟ پس بفرمایید نظر شورای نگهبان را قبول ندارم! نمیتوانید این را بگویید شما رئیسجمهور هستید باید نظامات حاکم بر کشور و قانون اساسی را قبول داشته باشید. قانون دیوان محاسبات گفته یک شعبه دادسرا و یک شعبه دادگاه که قوه قضاییه میگذارد دادستان آن را هم مجلس رأی میدهد. دادسرا برای خیلیها حکم صادر میکند، میرود دادگاه،دادگاه حکم بدوی داده برای رئیس بانک مرکزی میتواند برود تجدیدنظر شکایت کند. شما به چه چیزی ایراد دارید؟ این عین عدالت است مگر میتوانیم بگوییم بعضیها بهتر از بقیه هستند در دادگاه رسیدگی نکنند. شما نباید یک هالهای بگذارید که دادگاه دخالت نکند باید بگویید احسنت که دخالت کردی برو از مسؤولین ذیربط رسیدگی کن. نه اینکه مانع بشوید. بنابراین دیوان محاسبات تخلفی نکرده و ربطی به دیوان ندارد به دادگاه دیوان محاسبات ربط دارد.
شما فرمودید؛ اگر اینطور باشد رئیسمجلس باید حاکم باشد.
رئیس مجلس یک وظایف روشنی دارد، قوا مستقل از هم هستند، رئیس مجلس را طبق قانون اساسی و قانون موظف کردند قانون اساسی را بخوانید که اگر مصوبات مجلس خلاف قانون یا روح قانون باشد او تشخیص بدهد و رد کند،مصوب دولت. بنابراین محدوده ما هم همین است نه در کار اجراء دخالت داریم شما میگویید چرا رئیس مجلس در کار آقای مرتضوی دخالت کرده؟ رئیس مجلس به مرتضوی کار ندارد. رئیس مجلس میگوید مصوبهای که شما دور زدید و این متن قانونی را لغو کردید و این سازمان را زیر نظر معاون اول بردید خلاف قانون است. ما این را گفتیم نتیجه این است که آقای شیخالاسلام نمیتواند بیاید اینجا بگوید مسؤولیت آن با من نیست چون دولت تخلف کرده و من هم تخلف را اعلام کردم بنابراین زیر نظر ایشان است و ایشان باید تمکین میکرد و نکرده است. بنابراین اینها روشن است ما با استقلال قوه مجریه مشکلی نداریم.
اما همین نفس این کار را ملاحظه کنید این تهمتهای زیادی که در این جلسه نثار بنده کردهاند هیچ ربطی به موضوع استیضاح نداشت و اگر من میخواستم مر آییننامه را رعایت کنم نباید اجازه میدادم در این زمینه حرف بزنند. اما چون دیدم مدام میگویند فیلم و بیاناتشان، بجای استیضاح آمدند راجع به رئیس مجلس صحبت کنند گفتم بگذارید حرفهایشان را بزنند و خوب شد که حرفهایشان را زدند.
نمایندگان محترم در جریان هستید از ابتدای بحث استیضاح وزیر کار بنده وساطت کردم از باب اینکه تشنجی بین دولت و مجلس ایجاد نشود این آقای مظفر اینجا تشریف دارند معاون نظارت مجلس هستند اگر من خلاف میگویم شما شهادت بدهید که اشکال دارد. به ایشان گفتم شما استیضاح کنندگان را دعوت کنید وزیر محترم کار را هم دعوت کنید ببینید میتوانید با اینها به تفاهم برسید که استیضاح در مجلس مطرح نشود این آقایان جلسه گذاشتند متن آنرا با خوشحالی آوردند پیش من که همه هم امضاء کردند که آقای وزیر کار قبول کرده که هیأتأمنا بگذارد که آقای مرتصوی را عوض کنند و گفتند آقای وزیر گفت من امضاءنمیکنم ولی این را اجراءمیکنم (حالا محذوراتی داشتند) بعد از اینکه این کار انجام شد وزیر محترم پذیرفت رفت علیالظاهر این کار را انجام داد.
بعد از آن که ایشان را کنار گذاشتند یکمرتبه با مصوبه دولت مواجه شدیم که این سازمان را خلاف قانون (ما نص قانون داریم) بردند زیر نظر معاون اول، وزیر هم گفت دیگر از من کاری ساخته نیست. خوب این مسخره کردن قانون است، خلاف قانون است رئیس مجلس چطور میتواند حرف نزند؟ چرا توقع دارید ما حرف نزنیم؟ من آقای مرتضوی را از شما خیلی بیشتر میشناسم. حرف آقای حسینیان را هم رد نمیکنم،خدماتی هم در گذشته کرده. ولی این دلیل نمیشود که ما اینجا کسی که خلاف قانون مرتکب میشود حرفی نزنیم. برادرمان هم باشد باید جلویش بایستیم اینطور نیست. طبق این ماده صراحت دارد که این کارشان خلاف قانون بوده.
هیأت تطبیق این مصوبه را لغو کرد. آقای شیخالاسلام به من تلفن زدند. من گلهای کرده بودم که ایشان تخلف کرده یکی از آقایان وزراء یا آقای فروزنده ایشان به من زنگ زد گفت من میخواستم شما توجیه شوید که من تخلف نکردم از عهده من خارج است دولت تصویب کرد این برود زیر نظر معاون اول. من به ایشان گفتم که خلاف قانون است و به عهده شماست بهرحال ایشان گفت از عهده من خارج است. لذا این مسأله به اینجا رسید.
روز دوشنبه من خدمت آقای رئیسجمهور رفتم راجع به کار دیگری، آنجا به ایشان گفتم که این استیضاح مطرح است مطلب هم آقای مظفر دخالت کردند که حل شود، حالا نشده. حالا یا من وساطت کنم یا شما وساطت کنید که این مسأله حل شود راهش هم این است که به آقای مرتضوی یک کار دیگر بدهید چون حضورش اینجا خلاف قانون است، برود کار دیگری کند که خلاف قانون نباشد و ما هم از دوستان استیضاح کننده خواهش کنیم که پس بگیرند و ایشان نپذیرفتند.
بنابراین ما بین خودمان و خدا آنقدر که وظیفه داشتیم و برداشت داشتیم در شرایط فعلی و در کشور تشنجی بوجود نیاید انجام دادیم ایشان نپذیرفتند.
امروز صبح ساعت (7) آقای فروزنده معاون ایشان گفتند من یک پیغام فوری از آقای رئیسجمهور دارم و میخواهم با شما صحبت کنم. با اینکه کار داشتم گفتم چون کار فوری است و پیغام ایشان است بیایند، آمدند. گفتند آقا! بیایید این را جمع کنید دارد مشکل ایجاد میشود ممکن است آقای رئیسجمهور حرفهایی بزنند. برای ایشان سیر آنرا گفتم که هم آقای مظفر را گفتهام دخالت کنند هم خودم صحبت کردم کاری بیش از این از بنده صادر نمیشود مگر اینکه آقای رئیسجمهور بپذیرند ایشان را جابجا کنند. ایشان گفت، آقای رئیسجمهور که نمیپذیرند بعد یک نکتهای گفتند، البته گفتند این به نفع کشور نیست و گفت: آقای احمدینژاد گفتند اگر این مسأله حل نشود من نواری از بستگان شما دارم که پخش میکنم! من را تهدید کردند. من گفتم که نمیدانم موضوع نوار چیست مربوط به هر کسی از بستگان ما هم باشد برای من فرقی نمیکند و اگر ایشان در این زمینه حرفی بزنند نوار را میبینم و پاسخ ایشان را خواهم داد.
البته من اطلاعات زیادی دارم مصلحت نمیدانم راجع به اطرافیان ایشان چیزی بگویم. من مثل ایشان لازم نمیدانم کشور را متشنج کنم. ولی من به آقای فروزنده گفتم این یک تهدید است، تهدیدم کردهاند بلکه ما از استیضاح صرفنظر کنیم و من این را مصلحت نمیدانستم. مجلس جایگاهی است که قانون آن باید حفظ شود و رئیس مجلس قسم خورده که از حقوق مجلس دفاع کند شما هر چیزی راجع به بستگان من دارید بگویید من هیچ مشکلی ندارم. من بین خودم و خدا یک وضع روشنی دارم شما بیایید بگویید راجع به این قضیه همه حرفهایی که راجع به استیضاح زدید چه بود؟ من که گفتم استیضاح باید انجام شود پس این حرفهایی که اینجا گفتید برای چیست؟
حالا نفس این کار را ملاحظه کنید، بنظر شما این یک اقدام توطئهآمیز علیه رئیس قوه مقننه نبود که آقا مرتضوی یکی از بستگان ما را به دفترش دعوت میکند و بعد فیلم میگیرند پس معلوم است برنامه داشتید مگر الان شما به اتاقهای ما برای ملاقات میآیید ما فیلم میگیریم؟ من نمیدانم دستگاه آقای رئیسجمهور چطور است ولی ما که از کسی فیلم نمیگیریم. بنظر شما این توطئهآمیز نیست که یکنفری را صدا میکنند بیاید بعد با هم صحبت میکنند بعد این را فیلم میگیرند. پس معلوم است برنامهای داشتید که این فیلم را بگیرید بعد یک روزی مثل اینجا بیایید مثلاً علنی کنید. حالا نمیدانم چه فایدهای برای این هست ولی خود نفس این کار یک کار مافیایی و توطئهآمیز نیست؟!
بنظر شما این اخلاق است این کار در سطح یک رئیسجمهور است؟ رئیسجمهوری که مرتب دیگران را تهدید میکند در مورد استیضاح رئیس مجلس را تهدید میکند، آقای رئیسجمهور! مشکلات کشور این رفتار است. اینها مشکلات کشور است.
بنده با برادرم ارتباطی ندارم. ایشان مدام میگوید با آقای فاضل لاریجانی، در کشور خیلیها هستند نسبت دارند و رفتارهای متفاوت دارند ما با هم ارتباطی نداریم. آقای فرهنگی با ایشان تماس گرفته بوده بگویید به شما چه گفتند؟
دبیر (فرهنگی) ـ بسمالله الرحمن الرحیم
چون اتاق فرمان گفتند که صدا مطلقاً روشن نیست و ما میخواهیم این را پخش کنیم چیزی مفهوم نخواهد شد. لذا بنده ظهر گفتم ایشان را تماس گرفتند و موضوع را سؤال کردم. آقای فاضل لاریجانی که سمتشان را هم سؤال کردم گفتند رئیس دانشگاه آزاد آمل و مشاور رئیس دانشگاه پیام نور هستند و گفتند غیر از اینها سمتی ندارند.
ایشان گفتند: جناب آقای مرتضوی مدتها پیگیر این ملاقات بود. بعد از پیگیریهای زیاد آنها من آنجا حضور پیدا کردم عمده آن نشست را ایشان صحبت کرد و ضمن اظهار ارادت مفصلی نسبت به خانواده آقای لاریجانی هم خدمت آقای دکتر لاریجانی هم آیتالله آملی از جمله جملاتی از ایشان نقل کرد که من عرض نمیکنم و ایشان را من باور دارم و درخواست وساطت کردند برای ملاقات با رئیس قوه قضاییه. مطالب مفصلی هم علیه قاضی پرونده خودشان مطرح کردند. فیلمبرداری هم آنجا در جریان نبود. بعد من بعد از جلسه با رئیس قوه صحبت کردم ایشان هم ملاقات را نپذیرفت آنجا هم بعضی نکاتی به ذهنم میرسید در مورد مشکلات دانشگاه و آنها را مطرح کردم. آنچه که ایشان نقل کرد این جملاتی بود که خدمتتان بیان کردم.
رئیس ـ حالا فرض کنید که ایشان را دعوت کردند برای اینکه وقت بگیرند از رئیس قوه قضاییه بعد این بحثها را هم کردند و فیلم گرفتند و امروز میآورند در جلسه استیضاح،ربط آن به استیضاح چیست؟ اینجا آقای جهانگیرزاده تشریف دارند، آقای مرتضوی در این مدت چند بار از من وقت خواست؟ بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ خدمتتان عرض کنم توسط مسؤول امور پارلمانی ایشان هم حضوری هم دو بار تلفنی از من پیگیری کردند که یک وقتی را آقای دکتر لاریجانی برای آقای مرتضوی اختصاص بدهند که من چند بار مراجعه کردم ایشان گفتند چون اصل بر این است که قانون رعایت شود آمدن ایشان برای این است که ایشان باقی بماند من هم اصرار دارم که قانون اجراء شود از این جهت نپذیرفتند حتی من شماره دفتر ایشان را دادم به یکنفر هم وصل کردند ولی این اتفاق نیفتاد.
رئیس ـ آقای مرتضوی دنبال این بود که برای پرونده خودشان نزد رئیس قوه قضاییه برود برای استیضاح هم پیش من بیاید من هیچکدام را مصلحت ندیدم و عمل نکردم. اگر میکردیم امروز یک چیز دیگری اینجا میگفتند،میگفتند همین ارتباطات منجر به ارتباط با رئیس قوه مقننه شد. من قبول نکردم گفتم قانون دارد.
آقای رئیسجمهور! اینها را ما صداقت نمیدانیم این رفتارها و بداخلاقیها بلای جان کشور شده. فرض کنید اصلاً یکی از بستگان بنده اشتباهکار بوده چه ربطی به من دارد؟ اگر من مثل شما جلسهای که اخوی شما آقای داود احمدینژاد با من داشت و مطالب زیادی نسبت به اطرافیان شما و جریان انحرافی مطرح کرد از ارتباط با منافقین، فساد مالی، ارتباط با خارج، من فیلم میگرفتم امروز اینجا پخش میکردم برایتان خوب بود؟
خوب، برادر شما یک نظراتی دارد چه ربطی به شما دارد؟ ولی شما همین مقدار اخلاق را رعایت نکردید. اگر یکی از بستگان بنده اشکالی داشت مثل هر کسی دیگر باید رسیدگی شود ما هم مانع نیستیم بلکه مؤید هستیم پروندهای درست کنید رسیدگی کنند مگر کسی مانع شد؟ چطور این مطلب را تا امروز به من نگفتید که چنین چیزی هست مثلاً زد و بندی است؟ شما میخواستید این را بگویید در نوشتههایتان این بود. خوب میگفتید رسیدگی شود نه به من گفتید نه به قوه قضاییه امروز پشت میکروفون میگویید. اینها مشکلات اخلاقی جامعه ماست.
این آقایی که شما نام بردید اصلاً در اطراف من نیست از جانب بنده هیچ مسؤولتی هم ندارد اما فرق قضیه بنده با شما این است با اینهمه مشکلاتی که اطرافیان شما دارند که بعضی از آنها تحت تعقیب هستند و پرونده دارند همچنان شما ابقاء میکنید و روی آن هم میایستید! مشکل این است. دو طرز تفکر است ما میگوییم اگر یکی از اطرافیان ما اشکالی هم داشت برود رسیدگی شود ولی شما مانع میشوید یک بار هم در مصاحبهتان گفتید خط قرمز است. این خلاف حق و عدالت است. چه فایدهای دارد که مرتب از عدالت صحبت کنیم ولی با این روشها کیان اخلاق جامعه را به فساد بکشیم. مشکل ما این است که رئیسجمهور ما اولیات اخلاقی را رعایت نمیکند. شما اگر مطلبی دارید چرا اینجا مطرح میکنید؟ استیضاح نمایندگان یک چیز بود نه ربطی به رئیس مجلس داشت، نه ربطی به مسائل دیگر داشت اینجا چرا این مسائل را مطرح کردید؟
اتفاقاً خوب شد که شما مرتب میگویید «بگویم، بگویم»، در کشور بگویم، بگویم راه انداختید، امروز این فیلم را پخش کردید که مردم شخصیت شما را بهتر بشناسند (نمایندگان ـ احسنت) (تأمینیلیچایی ـ آقای رئیس! شما دیگر نگویید، دشمن دارد استفاده میکند)
آقای رئیسجمهور! یک حدیث قدسی است پیامبر گرامی اسلام نقل کرده که اگر کسی به مسلمانی اتهامی بزند که او را خوار کند خداوند میگوید خودش را آماده کند برای جنگ با من. نمیدانم این را باور دارید، این حدیث قدسی است. امیدوارم که خداوند همه ما را هدایت کند که وقتی در مساند بزرگ مینشینیم اندیشه حکیمانه داشته باشیم. عدالت پیشه کنیم و عدالت به لفظ نباشد به رفتار و عمل باشد.
اگر اجازه بدهید استیضاح را به رأی بگذاریم. گلدانها را برای اخذ آراء ببرید. (نمایندگان ـ تذکر داریم) دیگر اجازه بدهید بحث را خاتمه بدهیم.
احمدینژاد ـ شما باید بگذارید من جواب بدهم.
رئیس ـ آقای احمدینژاد! شما تهمت زدید جوابتان را دادیم دیگر حق صحبت ندارید. شما در یک جلسه علنی شؤونات جمهوری اسلامی را رعایت نکردید، بفرمایید، به سلامت.
(تعدادی از نمایندگان ـ درود بر لاریجانی)
برگههای رأی را توزیع کنید. گلدانها را برای جمعآوری آراء ببرید. آقایانی که نماینده نیستند جلسه را ترک کنند. تذکرات و اخطارها را بفرمایید.
دبیر(منادیسفیدان) ـ جناب آقای سیدهادی حسینی بفرمایید.
سیدهادی حسینی (قائمشهر، سوادکوه و جویبار) ـ
بسماللهالرحمنالرحیم
ابتدا از برادران عزیزم، نمایندگان عزیز مجلس خواهش میکنم که سرجای خودشان بنشینند، نظم مجلس رعایت شود، سکوت رعایت شود، ممکن است خیلیها دوست داشته باشند که مجلس در فضای شلوغ اداره شود و مجلس متشنج نشان داده شود...
تابش ـ آقای رئیس! کارتهای سفید و کبود را معنی کنید.
رئیس ـ اجازه بدهید من توضیح بدهم، کارتهایی که توزیع میشود کسانی که به عدم کفایت رأی میدهند باید رأی سفید بدهند کسانی که میخواهند وزیر ابقاء شود رأی کبود بدهند. چون دفعه اول است این را باید توضیح بدهم. اینجا عدم اعتماد یعنی استیضاح به رأی گذاشته میشود. کسانی که با استیضاح موافقند یعنی عدم اعتماد است و رأی سفید میدهند آنهایی که میگویند وزیر باید بماند رأی کبود بدهند. کارتها توزیع شد؟ آقای حسینی بفرمایید.
حسینی ـ من میخواهم از آقای رئیسجمهور تشکر کنم که بالاخره این موضوعی که سالهاست الان نزدیک هفت سال و خردهای است در کشور به عنوان یک بغض نترکیده بود امروز مطرح کرد در مسائل مختلف آقای رئیسجمهور محترم فرموده بود معرفی میکنم. امروز این برگ آخر رو شد و معلوم شد چه چیزی است؟ از نمایندگان عزیز خواهش میکنم میخواهم اینجا از مقام عظمای ولایت به خاطر صبر و بردباریشان تشکر ویژه کنم. یکبار باید نمایندگان محترم علاقه و اعتقادشان را به خط سرخ ولایت نشان بدهند و به جز صبر و بردباری هیچ سلاح دیگری پشت این نیست.
من نمیخواهم بیشتر از این صحبت کنم از آقای دکتر لاریجانی هم بخاطر صبرشان و بخاطر توضیحات کاملشان تشکر میکنم از دوستان میخواهم خواهش کنم از تذکرات بگذرند و رأی بدهند و انشاءالله مجلس از این به بعد بخوبی این مدت مانده دولت را پشت سر بگذارند و بیش از این دل آقا و مقام معظم رهبری را انشاءالله مکدر نکنیم. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (حضار صلوات فرستادند)
رئیس ـ دوستان اگر خواهش من را هم بپذیرید، الان از اخطارها و تذکرات صرفنظر کنید بگذارید آرامش در جلسه باشد بتوانیم رأی بدهیم. همه حرفهایتان هم حق، ولی من از شما خواهش میکنم صرفنظر کنید. حضار 272 نفر، کارتها توزیع شد، رأیها را جمع کنید.
جناب انصاری! از شما خواهش میکنم الان تذکر ندهید. من یکبار دیگر بگویم رأیهایی که میخواهید بدهید کسانی که به عدم اعتماد یعنی استیضاح میخواهند رأی مثبت بدهند، کارت سفید یعنی عدم اعتماد و استیضاح را قبول دارید، کبود یعنی با استیضاح مخالفید، زرد هم منفی یعنی مثل کبود است.
(اخذ رأی با ورقه بعمل آمد و نتیجه پس از شمارش آراء اعلام گردید)
5 ـ تذکرات کتبی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مسؤولان اجرایی کشور
رئیس ـ تذکرات را قرائت بفرمایید.
دبیر (جهانگیرزاده) ـ بسماللهالرحمنالرحیم
تذکرات کتبی نمایندگان محترم به مسؤولان محترم اجرایی کشور:
ـ آقای حمیدرضا عزیزیفارسانی (اردل، فارسان، کوهرنگ و کیار) به وزیر آموزش و پرورش توضیح درخصوص علت غرق شدن سه نفر از دانشآموزان روستای گردپینه شهرستان اردل.
ـ آقای فتحالله حسینی (قصرشیرین، سرپلذهاب و گیلانغرب) به وزیر نفت درخصوص تسریع در اجراء طرح گازرسانی به شهرستانهای قصرشیرین، سرپلذهاب، گواور و سرمست.
ـ آقایان: سیدهادی حسینی و کمال علیپورخنکداری (قائمشهر، سوادکوه و جویبار) به وزراء جهادکشاورزی و صنعت، معدن و تجارت درخصوص جلوگیری از واردات سم غیراستاندارد.
به وزیر نیرو توضیح درخصوص علت عدم اجراء طرح احداث سد مخزنی آپون آلاشت در شهرستان سوادکوه.
ـ آقای کمالالدین پیرمؤذن (اردبیل، نیر، نمین و سرعین) به رئیس جمهور محترم درخصوص جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت خودرو.
ـ آقای حبیب برومندداشقاپو (پارسآباد و بیلهسوار) به وزیر نیرو در خصوص تسریع در پرداخت مطالبات کارگران آب و فاضلاب روستایی.
ـ آقای نوذر شفیعی (ممسنی و رستم) به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع اجرای طرح راهسازی قائمیه ـ بابامیدان.
ـ آقای حامد قادرمرزی (قروه و دهگان) به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع در اجرای طرحهای راه سازی استان کردستان.
ـ آقای قاسم جعفری (بجنورد، مانه، سملقان، جاجرم و گرمه) به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص تسریع در تعیین تکلیف دانشکده علوم قرآنی بجنورد.
به وزیر جهادکشاورزی درخصوص تسریع در ارائه لایحه جامع وظایف قانونی سازمانهای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی.
ـ به رئیسجمهور محترم درخصوص تسریع در حل مشکلات حوزه بهداشت در شهرستانهای بجنورد، مانه، سملقان، جاجرم و گرمه و تسهیل در پرداخت وامهای ازداوج.
به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع در اجرای طرحهای راهسازی استان خراستان شمالی.
ـ آقای رمضانعلی سبحانیفر(سبزوار، جغتای، جوین و خوشاب) به وزیر راه و شهرسازی توضیح درخصوص علت لغو مکرر پروازهای شرکت هواپیمایی آسمان در مسیر تهران ـ سبزوار.
ـ آقای غلاممحمد زارعی (بویراحمد و دنا) به وزیر آموزش و پرورش درخصوص تسریع در پرداخت مطالبات فرهنگیان بازنشسته استان کهکیلویه و بویراحمد.
ـ آقای احمد آریایینژاد (ملایر) به وزیر صنعت، معدن و تجارت توضیح درخصوص علت توزیع نامناسب و غیرعادلانه برنج در کشور.
ـ آقایان: نادر قاضیپور، عابد فتاحی و جواد جهانگیرزاده (ارومیه) به وزیر نیرو درخصوص تسریع در احداث پست (230) کیلووات گلمان ارومیه.
تسریع در اجرای طرح خط انتقال (230) کیلووات خوی به ارومیه.
تسریع در اجرای طرح افزایش ولتاژ برق شهرستان ارومیه.
به وزیر آموزش و پروش درخصوص تسریع در استخدام مربیان پیشدبستانی شهرستان ارومیه.
ـ آقای محمدمهدی زاهدی (کرمان و راور) به رئیسجمهور محترم و وزیر آموزش و پرورش درخصوص عدم پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان آموزش و پرورش که جوانی را به پیری بردند و امیدوار به پس از بازنشستگی.
ـ آقای سیدسعید حیدریطیب (کرمانشاه) به رئیس محترم درخصوص رعایت ننمودن اخلاق و تربیت اسلامی و قانون اساسی.
ـ آقای محمدحسین فرهنگی (تبریز، اسکو و آذرشهر) به وزیر نفت درخصوص ضرورت تسریع در پرداخت مطالبات جایگاهداران سوخت.
ـ آقای عباس قائیدرحمت (دورود و ازنا) به وزیر نفت درخصوص رعایت عدالت در تأمین گاز کارخانجات سیمان کشور.
به رئیسجمهور محترم درخصوص پیشگیری از تعطیلشدن کارخانه فارسیت دورود به علت سرمایه درگردش.
ـ آقای امیر خجسته (همدان و فامنین) به وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح درخصوص لزوم توجه به ارتقاء سطح معیشتی پرسنل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران.
ـ آقای فتحاله حسینی (قصرشیرین، سرپلذهاب و گیلانغرب) به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع در تکمیل و بهرهبرداری از تونل گردنه قلاجه.
ـ آقای محمدمهدی برومندی (مرودشت، ارسنجان و پاسارگاد) به رئیسجمهور محترم درخصوص تسریع در پرداخت خسارت خشکسالی به کشاورزان استان فارس.
ـ آقای جعفر قادری (شیراز) به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص تسریع در ادامه کار تالار شهر شیراز.
ـ آقای ناصر صالحینسب (دشتآزادگان و هویزه) به وزیر راه و شهرسازی درخصوص عدم تکمیل باند دوم جاده اهواز ـ سوسنگرد و فوت شش نفر از همشهریان در کمتر از یک هفته.
ـ آقای محمدرضا امیریکهنوج (کهنوج، منوجان و رودبارجنوب، قعلهگنج و فاریاب) به وزرای نفت و کشور درخصوص ضرورت تأمین سوخت کشاورزان زحمتکش جنوب کرمان.
ـ آقای فتحاله حسینی (قصرشیرین، سرپلذهاب و گیلانغرب) به رئیسجمهور محترم درخصوص فقدان پزشک متخصص داخلی و جراح عمومی و متخصص سونوگرافی در شهرستان گیلانغرب با جمعیت بالغ بر (70) هزار نفر.
ـ آقای عبداله سامری (خرمشهر) به وزیر ورزش و جوانان در خصوص عدم توجه به ساخت تنها ورزشگاه شهید جهانآراء خرمشهر.
ـ آقایان: نادر قاضیپور (ارومیه)، علیرضا محجوب (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر) و رمضانعلی سبحانیفر (سبزوار، جغتای، جوین و خوشاب) به وزیر نیرو درخصوص دستور ارائه سفارش به شرکت صبانیرو تنها تولیدکننده نیروگاههای بادی برای جلوگیری از تعطیلی و توقف.
ـ آقای ابوالقاسم خسرویسهلآبادی (تربتحیدریه، مهولات و زاوه) به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع در آسفالت راه روستایی کائیجه شهرستان زاوه خراسان رضوی که با وجود (700) خانوار از نعمت جاده آسفالت محرومند.
به وزیر کشور درخصوص تسریع در ارتقای روستاهای ساق، قلعهآقاحسن، چخماق، صفیآباد، مرغزار، کاریزک ناگهانی، عبدلآباد و مهنه به شهر با توجه به دستور رئیسجمهور محترم و داشتن کلیه شرایط قانونی.
به وزیر راه و شهرسازی درخصوص تسریع در آسفالت راه روستای عبدلآباد شهرستان مهولات خراستان جنوبی.
ـ آقای محمدعلی مددی (میانه) به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص ضرورت پاسخگویی و پاسخ به نامههای ارجاعی از طرف مردم.
ـ آقای امیر خجسته (همدان و فامنین) به وزیر امور اقتصادی و دارایی درخصوص توجه جدی به ارائه آمارهای واقعی و صحیح به مردم و نهادهای حاکمیتی.
به وزیر صنعت، معدن و تجارت درخصوص توجه به توسعه صنایع خرد و حمایت از شهرکهای صنعتی.
ـ آقای امیرعباس سلطانی (بروجن) به رئیسجمهور محترم درخصوص عدم رسیدگی به وضعیت زلزلهزدگان شهر بلداجی و روستاهای بخش گندوان و نیاز فوری به کانکس.
ـ آقایان: نادر قاضیپور (ارومیه)، علیرضا محجوب (تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر)، عزیز اکبریان (کرج)، رمضانعلی سبحانیفر(سبزوار، جغتای، جوین و خوشاب) و جواد جهانگیرزاده (ارومیه) به وزیر نیرو درخصوص پرداخت مطالبات شرکت لوله و ماشینسازی ایران.
ـ آقای سیدجلال یحییزادهفیروزآباد (تفت و میبد) به وزیر صنعت، معدن و تجارت درخصوص افزایش بیرویه و سرسامآور قیمت خودرو و تسریع در کنترل قیمت گوشت قرمز و سفید.
رئیس ـ نتایج آراء استیضاح جناب آقای شیخالاسلامی را اعلام میکنیم؛ آراء اخذشده (272) رأی، آراء ممتنع (24) رأی، آراء مخالف (56) رأی و آراء موافق استیضاح (192) رأی (تکبیر نمایندگان). لذا آقای شیخالاسلامی موفق به اخذ رأی اعتماد از مجلس نشدند. امیدوارم در جای دیگری موفق باشند و وزیر دیگری بجای ایشان مشغول به کار شود که انشاءالله مطابق قانون کارها پیش برود. من از متانت و حوصله نمایندگان تشکر میکنم که در این جلسه آرامش را حفظ کردید، هر چند حق داشتید تذکر و اخطار بدهید به خواهش ما گوش دادید و غمض عین کردید از شما سپاسگزاریم، آرزوی توفیق برای شما و عزیزان دولت میکنیم.
6 ـ اعلام ختم جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده
رئیس ـ جلسه بعدی ما روز سهشنبه (17) بهمنماه ساعت (8) صبح خواهد بود، دستور جلسه ادامه رسیدگی به دستوری است که امروز قرائت شد. ختم جلسه را اعلام میکنیم.
(جلسه ساعت 45/16 پایان یافت)
برای مشاهده فیلم جلسه یکشنبه سیاه اینجا را کلیک کنید.
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 25,دسامبر,2024